English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
standard U طبیعی یا معمولی
standards U طبیعی یا معمولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
physiographic U وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
run-of-the-mill <idiom> U معمولی
normal U معمولی
ordinary U معمولی
wonted U معمولی
standards U معمولی
usu U معمولی
received U معمولی
open cheque U چک معمولی
copybook U معمولی
faceless U معمولی
light water U اب معمولی
standard U معمولی
ferial U معمولی
routinely U معمولی
routine U معمولی
routines U معمولی
longhand U خط معمولی
conventional U معمولی
rock brake U بسفایج معمولی
standard motor U موتور معمولی
standard trench U سنگر معمولی
ranko U سرباز معمولی
street virus U ویروس معمولی
irregular U غیر معمولی
unselected clay U خاک رس معمولی
banal U مبتذل معمولی
ordinary clay U خاک رس معمولی
common whipping U بست معمولی
commonplace U معمولی مبتذل
the a merchant U سوداگر معمولی
civil time U ساعت معمولی
single precision U با دقت معمولی
procedure message U پیام معمولی
standard brick U اجر معمولی
hepatica U غافث معمولی
plain concrete U بتن معمولی
piper nigrum U فلفل معمولی
ap seogi U ایستادن معمولی
everyday U معمولی مبتذل
general cargo U کالای معمولی
common link U حلقه معمولی
ethyl alcohol U الکل معمولی
charge hand U کارگر معمولی
standard bar U میله معمولی
normal U عادی معمولی
ordinary share U سهام معمولی
ornary U عادی معمولی
standard gauge U اندازه معمولی
ethanol U الکل معمولی
ornery U عادی معمولی
ordinal type U نوع معمولی
complements U تعارفات معمولی
common U معمولی متعارفی
normal good U کالای معمولی
undress U جامه معمولی
undresses U جامه معمولی
undressing U جامه معمولی
white mulatto U توت معمولی
American bond U آجرچینی معمولی
medium lampholder U سرپیچ معمولی
complementing U تعارفات معمولی
complemented U تعارفات معمولی
wrought iron U اهن معمولی
ambient U پس زمینه معمولی
mean U پست معمولی
meaner U پست معمولی
meanest U پست معمولی
nonstandard U غیر معمولی
complement U تعارفات معمولی
normal interval U فاصله معمولی صف
workaday U معمولی عادی
rudas U پست معمولی
mulberry U توت معمولی
typical <adj.> U بافت معمولی
generals U معمولی و نه مخصوص
generals U کلی معمولی
general U معمولی و نه مخصوص
general U کلی معمولی
commonest U معمولی متعارفی
mulberries U توت معمولی
mass concrete U بتن معمولی
commoners U معمولی متعارفی
onery U عادی معمولی
normal permeability U نفوذپذیری معمولی
man in the street U فرد معمولی
well worn U پیش پا افتاده معمولی
admedium lampholder U سرپیچ بزرگتر از معمولی
standard rain gage باران سنج معمولی
common stock U سهام معمولی شرکت
undersized U کوچکتر ازاندازه معمولی
week day U روز معمولی هفته
stake driver U بوتیمار معمولی امریکایی
routes U راه جریان معمولی
route U راه جریان معمولی
standard lamp holder U سرپیچ معمولی لامپ
conventional U جنگ افزارهای معمولی
well-worn U پیش پا افتاده معمولی
stand U سطح معمولی اب دریا
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
walk U گام معمولی اسب
light hydrogen U هیدروژن سبک یا معمولی
inverted l antenna U انتن معمولی رادیو
l antenna U انتن معمولی رادیو
joiner door U درب معمولی ناو
combination grasp U گرفتن معمولی و برعکس
ordinary grasp U گرفتن میله معمولی
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
normal sulphation of battery U سولفاتی شدن معمولی
martlet U پرستوی معمولی اروپایی
meadow mushroom U قارچ خوراکی معمولی
normal magnetization curve U خم مغناطیس پذیری معمولی
walked U گام معمولی اسب
normal charge U خرج معمولی توپ
in normal situations on public roads U در ترافیک معمولی خیابان
milkwort U پلی گالای معمولی
walks U گام معمولی اسب
outre U خارج از حدود معمولی
chamomile U بابونه معمولی یامعطر
conventional milling machine U دستگاه فرز معمولی
fencing measure U فاصله معمولی دو شمشیرباز
bracket U حالت معمولی کروشه
head cold U سرماخوردگی معمولی زکام
ordinary differential equation [ODE] U معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
ordinary U پیام معمولی از نظر ارجحیت
ordinary least square method U روش حداقل مربعات معمولی
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
normalised U بصورت عادی و معمولی دراوردن
fair wear and tear U خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
guttersnipe U نوک دراز یا پاشله معمولی
horseweed U خزه معمولی امریکای شمالی
normalize U بصورت عادی و معمولی دراوردن
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
normalising U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalises U بصورت عادی و معمولی دراوردن
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
normalizes U بصورت عادی و معمولی دراوردن
service ceiling U سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
it is of a normal size U دارای اندازه عادی یا معمولی است
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
entremets U غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
standard egg section U مقطع تخم مرغی شکل معمولی
snail mail U اصط لاح عامیه به پست معمولی
half U حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
Can't you just say hello like a normal person? U نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
names U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
mufti U جامه معمولی برتن کسی که حق داردجامه رسمی بپوشد
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
name U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
office U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
offices U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
fosse commune U [قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
man down U بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
advertorial U تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
quad U چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
kilderkin U چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
gyroplane U نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
quads U چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
superspeedway U مسیر مسابقه معمولی 2 در5/2 مایل با کنارههای باشیب تند
VBScript U مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
sub woofer U هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
dial up line U خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
alleyways U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
lumen U واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
alley U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
physical U طبیعی
innate U طبیعی
indigenous U طبیعی
silvan U طبیعی
natural bridge U پل طبیعی
home born U طبیعی
homebred U طبیعی
natural foundation U پی طبیعی
normal U طبیعی
crude copper U مس طبیعی
natural right U حق طبیعی
natural U طبیعی
naturals U طبیعی
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
seeps U تراوش طبیعی
landscaping U منظره طبیعی
matter of course U چیز طبیعی
landscapes U منظره طبیعی
original ground U زمین طبیعی
inartificial U طبیعی غیرصنعتی
normalised U طبیعی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com