English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intermediate frequency stage U طبقه ی فرکانس میانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intermediate frequency U فرکانس میانی
i.f. U فرکانس میانی
intermediate frequency tank circuit U فرکانس میانی
intermediate frequency breakdown U شکست فرکانس میانی
intermediate frequency section U مقطع فرکانس میانی
intermediate frequency amplification U تقویت فرکانس میانی
intermediate frequency transformer U مبدل فرکانس میانی
medium frequency motor U موتور با فرکانس میانی
intermediate frequency sensitivity U حساسیت فرکانس میانی
intermediate frequency band filter U صافی باند فرکانس میانی
intermediate frequency amplifier U تقویت کننده فرکانس میانی
intermediate U طبقه میانی
frequency divider stage U طبقه مقسم فرکانس
high frequency amplification stag U طبقه تقویت فرکانس بالا
wobbulator U تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
resonance U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing U مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne U گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency U فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
stratify U طبقه طبقه کردن
instantaneous frequency U مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
mesne U میانی
mesail U میانی
mesal U میانی
mesial U میانی
centric U میانی
middle deck U پل میانی
midline U خط میانی
innermost U میانی
center land U خط میانی
mediating U میانی
mediated U میانی
mediate U میانی
median U میانی
mediates U میانی
mediums U میانی
medium U میانی
centrical U میانی
center back U بک میانی
medial U میانی
inmost U میانی
meddled U میانی وسطی
median income U درامد میانی
meddle U میانی وسطی
tun dish throught U پاتیل میانی
intermediate anneal U التهاب میانی
intermediate phase U فاز میانی
middle layer U قشر میانی
meddles U میانی وسطی
intermediate oscillation U نوسان میانی
mesencephalon U مغز میانی
middle ear U گوش میانی
ridge rope U سیم میانی
intermediate fuse U فیوز میانی
mid flap U فلپ میانی
intermediate image U تصویر میانی
intermediate layer U لایه میانی
intermediate link U حلقه میانی
intermediate office U مرکز میانی
mid U میانی وسطی
mid- U میانی وسطی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
drop keel U تیغه میانی
intermediate U عضو میانی
dorsomedial U پشتی- میانی
interconnection U اتصال میانی
lower boom U بوم میانی
lower boom U تیرک میانی
interband U باند میانی
intermediate transmitter U فرستنده میانی
halfback U بازیگر میانی
interphase U فاز میانی
hogging U تنش میانی
median U سکوی میانی
intermediate plate U صفحه میانی
intermediate points U جهات میانی
center circle U دایره میانی
midpoint U نقطه میانی
midpoints U نقطه میانی
intermediate terminal U ترمینال میانی
intermediate band U باند میانی
cut splice U پیوند میانی
midsection U قطعه میانی
central reserve U سکوی میانی
central strip U نوار میانی
tympanum U گوش میانی
intermediate distribution frame U مقسم میانی
intermediate field U میدان میانی
neutral conductor U سیم میانی
neutral wire U سیم میانی
intermediate contact U کنتاکت میانی
middle U میانی وسطی
middles U میانی وسطی
midfield line U خط میانی زمین
center wing U بال میانی
middle insomnia U بیخوابی میانی
center line U خط میانی زمین
middle fraction U پاره میانی
middle fraction U جزء میانی
middle part U قسمت میانی
center stripe U خط میانی زمین
halfback U بازیگرخط میانی
center section U بال میانی
buffer U حافظه میانی
middles U منطقه میانی زمین
intermediate repeater U تقویت کننده میانی
centered U نقط ه میانی چیزی
centers U نقط ه میانی چیزی
centre U نقط ه میانی چیزی
centred U نقط ه میانی چیزی
deepest U نقطه میانی سر پیچ
deep U نقطه میانی سر پیچ
deeper U نقطه میانی سر پیچ
bilge board U تخته میانی قایق
half length illusion U خطای ادراکی میانی
Somewhere in the darkness U جایی در میانی تاریکی
amidship U قسمت میانی قایق
interband telegraphy U تلگراف باند میانی
insulated intermediate layer U لایه میانی عایق
vermis U قطعه میانی مخچه
flankerback U بازیگر میانی جناح
grounded neutral U سیم میانی زمین
intermediate amplifier U تقویت کننده میانی
interjacent U میانی در میان افتاده
dermis U غشاء میانی پوست
looms U قسمت میانی پارو
center ice circle U داره میانی زمین
cif U فرمت میانی معروف
loom U قسمت میانی پارو
central concrete membrane U پرده میانی بتنی
looming U قسمت میانی پارو
medice U قسمت میانی زمین
midpoint rule U قاعده نقطه میانی
intermediate aperiodic circuit U مدار میانی اپریودیک
steering wheel hub U قسمت میانی غربالک
media U پوشش میانی سرخرگ
dorsomedial thalamus U تالاموس پشتی- میانی
third ventricle U بطن میانی مغز
loomed U قسمت میانی پارو
medial layer U لایه میانی [پزشکی]
middle lintel in window U وادار میانی پنجره
intermediate transformer U مبدل یا ترانسفورماتور میانی
middle U منطقه میانی زمین
intercede U پادر میانی کردن
center U نقط ه میانی چیزی
interceded U پادر میانی کردن
intercedes U پادر میانی کردن
center back U بازیگر میانی خط عقب
interceding U پادر میانی کردن
intermediate temperature U درجه حرارت میانی
intermediate roll stand U مقام نورد میانی
rail U الت میانی در و پنجره
interband recombination U ترکیب مجدد باند میانی
mesoblast U لایه جرثومه میانی جنین
seat U قسمت میانی زین اسب
midgut U قسمت میانی مجرای هاضمه
midpoints U نقطه میانی یا نزدیک مرکز
midpoint U نقطه میانی یا نزدیک مرکز
middle ear inflammation [MEI] U عفونت گوش میانی [پزشکی]
otitis media [OM] U عفونت گوش میانی [پزشکی]
king-pendant U [تیر عمودی در خرپای میانی]
mesocarp U قشر میانی غلاف میوه
seated U قسمت میانی زین اسب
image camera tube U لامپ تصویر میانی دوربین
seats U قسمت میانی زین اسب
proxinal U نزدیک به تنه یا خط میانی بدن
infection of the middle ear U عفونت گوش میانی [پزشکی]
big man U بازیگر میانی بیس بال
inflammation of the middle ear U عفونت گوش میانی [پزشکی]
thalamic U ماده خاکستری مغز میانی
drawman U مرد میانی برای رویارویی
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
center piece U قسمت میانی اسباب روی میز
set back U مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
thalamus U تالاموس ماده خاکستری مغز میانی
center face off spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
trombone U شیپور دارای قسمت میانی متحرک
atrium U اطاق میانی خانههای روم قدیم
Midwestern U وابسته به ایالتهای میانی ایالت متحده
center ice spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com