English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . U شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
do the necessary U انچه باید کرد بکنید
Pay attention to the house rules [hazard statements] . U توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .
You have to listen to me. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
suit yourself U هر چه دلتان میخواهد بکنید من چه میدانم چه بکنید
it is to be noted that U باید توجه کردکه
proportional tax U مالیات که هرفرد بدون توجه به مقداراموالش باید بپردازد
branch U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branches U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
design U نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
designs U نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
atomistic evalution U ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
for your part <adv.> U از طرف شماها
from your part <adv.> U از طرف شماها
on your part <adv.> U از طرف شماها
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
do me this kindness U بکنید
do as you please U بکنید
ye U شکل قدیمی کلمه The شماها
cooling-off period U دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
probative U حقایق فرعی
res gestae U حقایق عینی
facts of life <idiom> U حقایق زندگی
do that first U ان کار را اول بکنید
What do you want to do with it? U با این چه می خواهید بکنید؟
bring some new facts to light <idiom> U کشف حقایق جدید
Make three copies of each film. U از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
do as you please U هر چه دلتان می خواهد بکنید
a recital of all the facts U شمارشی از همه حقایق
ultimate truths U حقایق اولیه یا اصلی
prim ry truths U حقایق اولیه یانخستین
g. ma a favor U التفاتی درحق من بکنید
please do me a service U خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
americana U اطلاعات و حقایق مربوط بامریکا
low dwon U حقایق امر اصل حقیقت
subreption U اختفای حقایق برای استفاده خود
Limit your expenditures to what is essential . U مخارجتان رافقط صرف ضروریات بکنید
pleaseŠturn over U بیزحمت ورق بزنیدیابازگشت به صفحه پشت بکنید
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Please supply the facts relevant to the case. U لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
A problem is a chance for you to do your best. U مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
researched U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
intuitionalism U عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
researches U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
research U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
intuitionism U عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
nescience U اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
special verdict U رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
attention U توجه
unconsidered U بی توجه
attentions U توجه
inattentive U بی توجه
unresponsive U بی توجه
attendance U توجه
keep U توجه
mindfulness U توجه
mindfully U با توجه
turn to U توجه
keeps U توجه
listlessly U بی توجه
attendances U توجه
re- U با توجه به
heedfully U با توجه
re U با توجه به
tendance U توجه
cares U توجه
cared U توجه
care U توجه
regards U توجه
regarded U توجه
listless U بی توجه
oblivious U بی توجه
heedfulness U توجه
noting U توجه
remark U توجه
advertency U توجه
attentiveness U توجه
attention to orders U توجه
remarked U توجه
remarking U توجه
note U توجه
assiduity U توجه
remarks U توجه
advertence U توجه
notes U توجه
adverence U توجه
heeded U توجه
NB U توجه!
heeding U توجه
heeds U توجه
regard U توجه
heed U توجه
the f. of a table U باید
should U باید
ought U باید
to have to U باید
shall U باید
there is a rule that... U که باید.....
must U باید
outh U باید
maun U باید
in due f. U باید
remarkable U جالب توجه
figure on U توجه کردن
yummy U جالب توجه
mark U توجه کردن
remarkable U قابل توجه
striking U قابل توجه
strikingly U قابل توجه
consideration U توجه مراعات
substantial U قابل توجه
liberals U جالب توجه
introversion U توجه بدرون
intentness U سرگرمی توجه
liberal U جالب توجه
considerable U قابل توجه
favor U توجه مرحمت
eye catcher U چیزجالب توجه
notice U توجه اطلاع
auspice U حسن توجه
tendency U توجه استعداد
noticed U توجه اطلاع
notices U توجه اطلاع
tendencies U توجه استعداد
noteworthy U قابل توجه
detraction U کاهش توجه
devil may care U بی توجه به مقام
welfare U توجه کردن
attention to orders U توجه کنید
span of attention U فراخنای توجه
hypoprosexia U فقدان توجه
considerations U توجه تامل
attention seeking U توجه طلب
hypoprosessis U فقدان توجه
at nurse U در توجه دایه
attention deficit U کاستی توجه
attention getting U توجه طلب
considerations U توجه مراعات
consideration U توجه تامل
field of attention U میدان توجه
attention span U فراخنای توجه
noticing U توجه اطلاع
marks U توجه کردن
favoring U توجه مرحمت
warnings U توجه به خط ر ممکن
polarities U توجه به قطب
polarity U توجه به قطب
notation U ثبت توجه
notations U ثبت توجه
interesting U جالب توجه
caution U توجه کنید
caution U اخطار توجه
cautioned U توجه کنید
cautioned U اخطار توجه
cautioning U توجه کنید
cautioning U اخطار توجه
cautions U توجه کنید
riding high <idiom> U جالب توجه
pay attention <idiom> U توجه کردن
get with it <idiom> U توجه کردن
cautions U اخطار توجه
warning U توجه به خط ر ممکن
engaging U جالب توجه
notables U جالب توجه
favors U توجه مرحمت
favour U توجه مرحمت
favouring U توجه مرحمت
favours U توجه مرحمت
on this <adv.> U با توجه به این
favoured U طرف توجه
hereunto <adv.> U با توجه به این
hereto <adv.> U با توجه به این
for this purpose <adv.> U با توجه به این
concerning this <adv.> U با توجه به این
as to that <adv.> U با توجه به این
focal point U کانون توجه
unscrupulous U بی توجه به نیک و بد
noticeable U قابل توجه
notable U جالب توجه
Take care of the infant. U از نوزاد توجه کن
wistfully U با دقت و توجه
wistfulness U توجه دقت
attends U توجه کردن
unwitting U بی توجه بی هوش
Your attention please. U توجه فرمایید !توجه فرمایید !
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com