Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ligature
U
شریان بندی رشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nerve bundle
U
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
nerve fascicle
U
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum
U
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum bundle
U
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
null
U
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready
U
رشته رشته باصدای باریک
arteries
U
شریان
artery
U
شریان
tenaculum
U
شریان گیر
coronary artery
U
شریان اکلیلی
popliteal artery
U
شریان پس زانو
carotidal
U
شریان سبات
f.artery
U
شریان صورت
iliac artery
U
شریان حرقفی
tourniquet
U
شریان بند
femoral artery
U
شریان ران
tourniquets
U
شریان بند
carotidal artery
U
شریان سبات
atherosclerosis
U
تصلب شریان
arteritis
U
ورم شریان
arteriology
U
شریان شناسی
arteriole
U
شریان کوچک
arteritis
U
اماس شریان
carotid artery
U
شریان سبات
aneurism
U
اتساع شریان
carotid arteries
U
شریان سبات
garrote
U
شریان بند
pumonary artery
U
شریان ریه
garotte
U
شریان بند
coronaries
U
شریان یاورید اکبلیلی
carotid
U
وابسته به شریان شاهرگی
arteriotomy
U
برش یا گشایش شریان
arterial
U
مربوط به شریان یاسرخرگ
endo arterities
U
اماس درونی شریان
subclavian artery
U
شریان زیر ترقوه
aortas
U
شریان بزرگ شاهرگ
radial artery
U
شریان زند اصلی
coronary
U
شریان یاورید اکبلیلی
aorta
U
شریان بزرگ شاهرگ
coronary thromboses
U
انسداد شریان اکلیلی قلب
coronary thrombosis
U
انسداد شریان اکلیلی قلب
fiberize
U
رشته رشته کردن
fibrillation
U
رشته رشته سازی
thread
U
رشته رشته شدن
threads
U
رشته رشته شدن
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
sierra
U
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
saltation
U
جهش ناگهانی جهش خون شریان
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
ligature
U
زخم بند شریان بند
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
threads
U
رشته
thread
U
رشته
coneatenation
U
رشته
fibre
U
رشته
unifilar
U
یک رشته
trains
U
رشته
range
U
رشته
ranged
U
رشته
ranges
U
رشته
reeve
U
رشته
funicle
U
رشته
chain
U
رشته
chains
U
رشته
fibres
U
رشته
trained
U
رشته
train
U
رشته
strand
U
رشته
suite
U
رشته
seriated
U
رشته رشته
suites
U
رشته
strands
U
رشته
arteries
U
رشته
catena
U
رشته
string
U
رشته
branches
U
رشته
branch
U
رشته
sequence
U
رشته
sequences
U
رشته
artery
U
رشته
series
U
رشته
filaments
U
رشته
filaria
U
رشته
ghaut
U
رشته
line
U
رشته
filament
U
رشته
lines
U
رشته
fields
U
رشته
field
U
رشته
tatter
U
رشته رشته
yarns
U
رشته
yarn
U
رشته
fielded
U
رشته
fiber
U
رشته
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
null string
U
رشته پوچ
null string
U
رشته تهی
noodle
U
رشته فرنگی
string
U
رشته کردن
string
U
رشته خالی
nerve
U
رشته عصبی
string length
U
طول رشته
ridge
U
رشته تپه
ridges
U
رشته تپه
finite series
U
رشته کراندار
finespun
U
نازک رشته
filiform
U
رشته مانند
character string
U
رشته کاراکتری
character string
U
رشته دخشهای
filament resistor
U
مقاومت رشته
search string
U
رشته جستجو
filum
U
رشته لیفی
string handling
U
بکارگیری رشته
sequence
U
رشته ترتیب
symbolic string
U
رشته علائم
sequences
U
رشته ترتیب
tracts
U
رد بپا رشته
systems
U
سلسله رشته
main sequence
U
رشته اصلی
tract
U
رد بپا رشته
ghat
U
رشته سلسله
range
رشته کوه
ranged
U
رشته کوه
ranges
U
رشته کوه
division
U
رشته
[دانشی]
area
U
رشته
[دانشی]
vermicelli
U
رشته فرنگی
field
U
رشته
[دانشی]
quartermaster
U
سر رشته دار
quartermasters
U
سر رشته دار
bit string
U
رشته بیتی
branch
U
رشته
[دانشی]
commentaries
U
رشته یادداشت
alphabetic string
U
رشته الفبائی
commentary
U
رشته یادداشت
macaroni
U
رشته فرنگی
systems
U
رشته دستگاه
system
U
رشته دستگاه
optical fiber
U
رشته اپتیکی
nerves
U
رشته عصبی
string manipulation
U
دستکاری رشته
computing
U
رشته کامپیوتر
stup string
U
رشته تنظیم
bit string
U
رشته ذرهای
bit stream
U
رشته ذره یی
spaghetti
U
رشته فرنگی
hot wire
U
رشته حرارتی
hot-wire
U
رشته حرارتی
hot-wired
U
رشته حرارتی
barbicel
U
رشته باریک پر
hot-wires
U
رشته حرارتی
hot-wiring
U
رشته حرارتی
strobilation
U
تشکیل رشته
specialty
U
رشته اختصاصی
system
U
سلسله رشته
string variable
U
متغیر رشته
discipline
U
رشته علمی
craftsman trade
U
رشته فنی
disciplines
U
رشته علمی
empty string
U
رشته خالی
the province of science
U
رشته علمی
branches
U
رشته ساقه
yarn
U
رشته طناب
fibre
U
رشته علفی
majoring
U
رشته اصلی
majored
U
رشته اصلی
major
U
رشته اصلی
hair worm
U
کرم رشته
train
U
رشته سلسله
train
U
یک رشته موج
branches
U
شعبه رشته
train of thought
U
رشته افکار
branch
U
رشته ساقه
specialities
U
رشته اختصاصی
speciality
U
رشته اختصاصی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com