Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
encompass
U
شامل بودن دربرگرفتن
encompassed
U
شامل بودن دربرگرفتن
encompasses
U
شامل بودن دربرگرفتن
encompassing
U
شامل بودن دربرگرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
consist
U
شامل بودن عبارت بودن از
consists
U
شامل بودن عبارت بودن از
consisting
U
شامل بودن عبارت بودن از
consisted
U
شامل بودن عبارت بودن از
includes
U
شامل بودن متضمن بودن
include
U
شامل بودن متضمن بودن
embracing
U
شامل بودن
embraces
U
شامل بودن
embraced
U
شامل بودن
engird
U
شامل بودن
embrace
U
شامل بودن
comprises
U
شامل بودن
engirdle
U
شامل بودن
comprise
U
شامل بودن
comprised
U
شامل بودن
contains
U
شامل بودن خودداری کردن
contained
U
شامل بودن خودداری کردن
entailing
U
شامل بودن فراهم کردن
entailed
U
شامل بودن فراهم کردن
entails
U
شامل بودن فراهم کردن
entail
U
شامل بودن فراهم کردن
contain
U
شامل بودن خودداری کردن
apply
U
درخواست کردن شامل حال بودن
applies
U
درخواست کردن شامل حال بودن
applying
U
درخواست کردن شامل حال بودن
subtend
U
در زیر چیزی بسط یافتن شامل بودن
run away with
<idiom>
U
دربرگرفتن
snuggling
U
دربرگرفتن
snuggles
U
دربرگرفتن
twine
U
دربرگرفتن
snuggled
U
دربرگرفتن
twines
U
دربرگرفتن
enclasp
U
دربرگرفتن
snuggle
U
دربرگرفتن
twined
U
دربرگرفتن
twining
U
دربرگرفتن
enfold
U
دربرگرفتن دراغوش گرفتن
enfolding
U
دربرگرفتن دراغوش گرفتن
enfolds
U
دربرگرفتن دراغوش گرفتن
enfolded
U
دربرگرفتن دراغوش گرفتن
bay
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
offsets
U
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
covering
U
شامل
including
U
شامل
sweeping
U
شامل
in
U
شامل
inclusive
U
شامل
self inclusive
U
شامل
containing
U
شامل
Inc
U
شامل
far-reaching
U
شامل
in-
U
شامل
comprising
U
شامل
applying
U
شامل شدن
apply
U
شامل شدن
applies
U
شامل شدن
trinomial
U
شامل سه نام
ineligible
U
شامل نشدنی
retrospect
U
شامل گذشته
bimillenary
U
شامل دوهزار
butyraceous
U
شامل کره
do with
<idiom>
U
شامل شدن
butyric
U
شامل کره
includible
U
شامل کردنی
includable
U
شامل کردنی
excluding
U
شامل نشدن
inclusive or
U
یای شامل
inclusive or gate
U
دریچه یای شامل
intraspecies
U
شامل گروه بخصوصی
over all
U
شامل همه چیز
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
exclusion
U
عمل شامل نشدن
exhaustive
U
شامل تمام جرئیات
across the board
U
شامل تمام طبقات
plenaries
U
شامل تمام اعضاء
intraspecific
U
شامل گروه بخصوصی
exclude
U
شامل نشدن یا جداشدن
excludes
U
شامل نشدن یا جداشدن
ex post facto
U
شامل اصول گذشته
plenary
U
شامل تمام اعضاء
echaustive
U
شامل همهء جزئیات
retroact
U
شامل گذشته شدن
terraqueous
U
شامل خشکی ودریا
gnomic
U
شامل پند و ضرب المثل
full
U
کامل یا شامل همه چیز
tenementary
U
شامل ملک استیجاری اپارتمانی
apodictic
U
شامل یا مستلزم بیان حقیقت
apodeictic
U
شامل یا مستلزم بیان حقیقت
all round
U
کاملا شامل هر چیز یا هرکس
fullest
U
کامل یا شامل همه چیز
tetraethyl
U
شامل چهاردسته اتیل در هرملکول
interfaces
U
که شامل : کانال ورودی /خروجی
interface
U
که شامل : کانال ورودی /خروجی
toffee
U
اب نبات شامل شکر زردوشیره
with average
U
شامل خسارات خصوصی وجزئی
toffees
U
اب نبات شامل شکر زردوشیره
retroactively
U
چنانکه شامل گذشته شود
tetrahydrate
U
ترکیب شیمیایی شامل چهارمولکول اب
toffy
U
اب نبات شامل شکر زردوشیره
Is breakfast included?
U
آیا شامل صبحانه هم میشود؟
thetical
U
وابسته به یا شامل پایان نامه
defensive
U
منطقه دفاعی شامل دروازه
thetic
U
وابسته به یا شامل پایان نامه
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
twinkle box
U
دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
turki
U
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
turkic
U
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
english sonnet
U
غزل انگلیسی که شامل دوازده سطراست
sclav ect
U
عضو نژادی که شامل مردم خاوراروپاباشد
except
U
مکان دهی و ادغام شامل نیست
this proverb is not a to him
U
این مثل شامل حال اونیست
bumf
U
اسناد شامل اطلاعات دستورالعمل چیزی
interactive
U
قالبها و خصوصیات فرد را شامل میشود
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
foundation
U
اسکلت اصلی فرش
[شامل تار و پود]
alphanumeric
U
صفحه کلیدی که شامل حروف و اعداد است
adder
U
وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
scope
U
محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
leg side
U
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
interfaith
U
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
interactive
U
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
adders
U
وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
entablature
U
قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است
inclusive
U
چیزی هک در میان چیز دیگر شامل شود
retrospectively
U
چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
storewide
U
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
lipide
U
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipid
U
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
Is mileage included?
U
آیا شامل مایل مسافت پیموده شده هم میشود؟
triathlon
U
مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
cpu
U
بخش اصلی CPU شامل ALU واحد کنترل
distance medley
U
دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
eighty track disk
U
دیسک فرمت شده برای شامل شدن هشتاد شیار
slot
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slots
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
bibles
U
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
catchall
U
بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
bible
U
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
slotting
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
handshaking
U
سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال
config.sys
U
در DOS و 2/OS یک فایل متن اسکی که شامل فرمانهای پیکر بندی است
sashes
U
قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
sash
U
قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
alphanumeric
U
عملوندی که میتواند شامل حروف الفبا- عددی مانند رشته ها باشد
motorola
U
تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
CD I
U
این استاندارد شامل توابع کد گذاری فشرده سازی و نمایش است
reprographics
U
تکنولوژی ای که شامل واردزیر است فرایندهای تولیدمجدد و نسخه برداری ازمستندات
bios
U
که معمولاگ شامل کنترل صفحه نمایش و صفح کلید و دیسک درایوهاست
landplane
U
هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
traveling fellowship
U
بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
legs
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
leg
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
voodooism
U
ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
chromel
U
الیاژی شامل اهن نیکل کرم برای ساختن ترموکوپلهای با حرارت زیاد
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
inductor
U
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
epididymis
U
زائده طویل و باریک عقب بیضه که شامل مجاری خروجی منی است
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
nibble
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
bells and whistles
U
یک توضیح غیر رسمی ازویژگیهای بیشتر یک سیستم کامپیوتری که شامل گرافیک نمایش رنگی
columnar and trabeated
U
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
nibbles
U
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com