English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 246 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
authentic document U سند صحیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
impolitic U مخالف رویه صحیح
source U حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
round U عدد صحیح
roundest U عدد صحیح
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
accurate U صحیح
okay U صحیح است
queried U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
correct U صحیح
correct U صحیح کردن تصحیح کردن
correct U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting U صحیح
correcting U صحیح کردن تصحیح کردن
correcting U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
corrects U صحیح
corrects U صحیح کردن تصحیح کردن
corrects U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
character U عدد صحیح خصوصیت
characters U عدد صحیح خصوصیت
affirmative U صحیح است
verification U بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
off U بیموقع غیر صحیح
true U خالصانه صحیح
truer U خالصانه صحیح
truest U خالصانه صحیح
cardinal U عدد صحیح مثبت
cardinals U عدد صحیح مثبت
legitimately U به طور مشروع یا قانونی صحیح
authenticate U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticated U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticating U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authentic U صحیح
integral U صحیح
time U انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
timed U انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
times U انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
authority U منبع صحیح و موثق
balance U مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balances U مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
judiciously U صحیح
whole number U عدد صحیح
whole numbers U عدد صحیح
rightly U بطور صحیح
correctly U بطور درست و صحیح
drill U روش صحیح
drilled U روش صحیح
drills U روش صحیح
right U درست صحیح
right U صحیح
right U به طور صحیح حق
righted U درست صحیح
righted U صحیح
righted U به طور صحیح حق
righting U درست صحیح
righting U صحیح
righting U به طور صحیح حق
serial U یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
serials U یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
check U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checked U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checks U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
purist U شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists U شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
jukebox U درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
jukeboxes U درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
valid U صحیح
forward U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forwarded U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
maintenance U بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
revise U بهنگام کردن یا صحیح کردن یک گونه از متن یا فایل
revises U بهنگام کردن یا صحیح کردن یک گونه از متن یا فایل
revising U بهنگام کردن یا صحیح کردن یک گونه از متن یا فایل
compos mentis U دارای مشاعر صحیح
rounded U بصورت عدد صحیح
soundly U بطور صحیح و سالم
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
exact U صحیح عین
exact U صحیح
exacted U صحیح عین
exacted U صحیح
exacts U صحیح عین
exacts U صحیح
misinform U اطلاع غیر صحیح دادن
misinformed U اطلاع غیر صحیح دادن
misinforming U اطلاع غیر صحیح دادن
misinforms U اطلاع غیر صحیح دادن
safe U صحیح اطمینان بخش
Other Matches
Hear hear! U صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
rational number U عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
fea U صحیح
authentical U صحیح
i see U ها! صحیح !
in order U صحیح
integers U صحیح
good U صحیح
proper U صحیح
all right U صحیح
integer U صحیح
indecorous U نا صحیح
real <adj.> U صحیح
proper <adj.> U صحیح
exact <adj.> U صحیح
correct <adj.> U صحیح
accurate [correct] <adj.> U صحیح
simon pure U صحیح
true <adj.> U صحیح
Quite [so] ! U صحیح!
well advised U صحیح
to be proper for U صحیح بودن
integer U عدد صحیح
valid contract U عقد صحیح
integer variable U متغیر صحیح
incorrupt U صحیح و بی عیب
indue order U به ترتیب صحیح
integer number U عدد صحیح
A correct answer. U جواب صحیح
integral number U عدد صحیح
spot-on U دقیقا صحیح
valid transaction U معامله صحیح
ok U صحیح است
proper fraction U کسر صحیح
true complement U مکمل صحیح
right you are U صحیح است
that is right U صحیح است
safe and sound U صحیح وتندرست
homozygote U صحیح النسب
genuine tradition U حدیث صحیح
integers U عدد صحیح
eugenic U صحیح النسب
considered U با اندیشه صحیح
up front <idiom> U روراست ،صحیح
the ticket U کار صحیح
properly <adv.> U بصورت صحیح
rightfully <adv.> U بطور صحیح
properly <adv.> U بطور صحیح
neatly <adv.> U بطور صحیح
rightly <adv.> U بطور صحیح
justly <adv.> U بصورت صحیح
duly <adv.> U بصورت صحیح
correctly <adv.> U بصورت صحیح
rightfully <adv.> U بصورت صحیح
aright <adv.> U بصورت صحیح
tidily <adv.> U بطور صحیح
correctly <adv.> U بطور صحیح
aright <adv.> U بطور صحیح
tidily <adv.> U بصورت صحیح
orderly <adv.> U بصورت صحیح
rightly <adv.> U بصورت صحیح
duly <adv.> U بطور صحیح
justly <adv.> U بطور صحیح
orderly <adv.> U بطور صحیح
neatly <adv.> U بصورت صحیح
half integer number U عدد نیم صحیح
azimuth fine adjustment تنظیم قوس صحیح
In perfect condition (shape). U کاملا" صحیح وسالم
duly <adv.> U بطور درست و صحیح
right oh! U صحیح است بچشم
positive integer U عدد صحیح مثبت
levelheaded U دارای قضاوت صحیح
systemoless U فاقد سیستم صحیح
to do right U کار صحیح کردن
integer programming U برنامه سازی صحیح
common sense U قضاوت صحیح حس عام
safest U صحیح اطمینان بخش
safes U صحیح اطمینان بخش
safer U صحیح اطمینان بخش
rightly <adv.> U بطور درست و صحیح
rightfully <adv.> U بطور درست و صحیح
properly <adv.> U بطور درست و صحیح
justly <adv.> U بطور درست و صحیح
correctly <adv.> U بطور درست و صحیح
aright <adv.> U بطور درست و صحیح
counting numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
whole numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
whole number U عدد صحیح [ریاضی]
hit the nail on the head <idiom> U یافتن انتخاب صحیح
due process of the law U تشریفات صحیح قانونی
out in left field <idiom> U از جواب صحیح دورشدن
apply a correct holt U اجرای فن صحیح کشتی
integer U عدد صحیح [ریاضی]
wrongs U پیام صحیح نیست
wronging U پیام صحیح نیست
wrong U پیام صحیح نیست
proper decimal fraction U کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
the right way to do a thing U صحیح برای کردن کاری
positive integer U عدد صحیح مثبت [ریاضی]
keep time <idiom> U زمان صحیح رانشان دادن
come to one's senses <idiom> U شروع به فکر صحیح کردن
unsigned integer U عدد صحیح بدون علامت
terminating decimal U کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
alright U بسیار خوب صحیح است
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
purism U افراط در استعمال صحیح الفاظ
sounding in damages U دعوی خسارت صحیح و محکم
slugfest U بوکس بدون تاکتیک صحیح
It is improper to go there uninvited. U ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
What you say is true in a sense . U گفته شما به معنایی صحیح است
radix U عدد نشان دهنده اعشار صحیح
integers U دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
euthenics U مبجث رفاه و زندگی برای فعالیت صحیح
integer U دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
omnia pressumuntur solemniter U اصل بر صحیح انجام شدن همه اعمال است
real time U ساعتی در کامپیوترکه حاو ی زمان صحیح روز است
According to his own lights , he was doing nothing wrong at all. U آن طور که عقلش قد می داد اعمالش صحیح بنظرش می آمد
model geometric U نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
Queen's English [King's English] <idiom> U [انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
gunner's rule U روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
deceleration time U زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
control unit U قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
two phase commit U ن میشود که هر مرححله تراکنش صحیح است و معتبر , پیش از برخورد با تغییرات پایگاه داده ها
integer U گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
integers U گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
addressable U ترمینالی که دادهای را می پذیرد که آدرس صحیح و شماره شناسایی در ابتدای پیام داشته باشد
back plane U یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
long integer U عدد صحیح که با چندین بایت داده نمایش داده شود
users U نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
user U نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
I see. U صحیح ( آها درست است. بله همینطور است )
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
synchronous U حرف ارسالی با DTE برای اطمینان از همانی صحیح وقتی هیچ حرف دیگر ارسال نشده است
access mechanism U دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com