English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
front U سمت دشمن
fronting U سمت دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
unfriendly U دشمن ناشناس
strike U حمله ضربه زدن به دشمن
strikes U حمله ضربه زدن به دشمن
meet U تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
meets U تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
scramble U درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambled U درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambles U درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambling U درگیر شدن باهواپیمای دشمن
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
contact U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
sweep U تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
coalition U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
coalitions U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
merged U باهواپیمای دشمن برخورد کرددر رهگیری هوایی
merged U دشمن فاهر شد
splashed U در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
guerillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
threat U دشمن تهدید کردن
threats U دشمن تهدید کردن
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
hostile U دشمن
hostile U متعلق به دشمن خصومت امیز
blocking U سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
aces U رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
punch U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punches U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
ferret U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferrets U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
early warning U اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early-warning U اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
enemies U دشمن
enemies U دشمن کردن
enemy U دشمن
enemy U دشمن کردن
adversaries U دشمن
adversary U دشمن
decoy U هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن
decoyed U هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن
decoying U هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن
decoys U هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن
penetration U نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
wane U جنگ دشمن
waned U جنگ دشمن
wanes U جنگ دشمن
waning U جنگ دشمن
distract U گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
distracts U گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
snipe U ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
snipe U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniped U ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
sniped U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipes U ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
snipes U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniping U ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
sniping U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
neutralised U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralised U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralises U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralising U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralize U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralizes U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralizing U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
disorganised U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
betray U تسلیم دشمن کردن
betrayed U تسلیم دشمن کردن
betraying U تسلیم دشمن کردن
Other Matches
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
rejects U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
close with U اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-ups U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
end on U سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repel U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
adversarial U دشمن
at d. U دشمن
foes U دشمن
xenophobe U دشمن
abhorrer U دشمن
foe U دشمن
foeman U دشمن
evades U گریز از دشمن
evaded U گریز از دشمن
evade U گریز از دشمن
xenophobe U دشمن بیگانه
antagonist U رقیب دشمن
contains U احاطه دشمن
engagements U درگیری با دشمن
engagement U درگیری با دشمن
contained U احاطه دشمن
contain U احاطه دشمن
evading U گریز از دشمن
antagonizes U دشمن کردن
antagonized U دشمن کردن
antagonize U دشمن کردن
antagonising U دشمن کردن
antagonises U دشمن کردن
antagonised U دشمن کردن
nemesis U دشمن بزرگ
antagonists U رقیب دشمن
man hater U دشمن ادم
the enemy U کشتی دشمن
the enemy U نیروی دشمن
feudist U متحد دشمن
potential enemy U دشمن اصلی
enemy forces U نیروهای دشمن
enemy state U دولت دشمن
potential enemy U دشمن حتمی
hostile artillery U توپخانه دشمن
hostile battery U اتشبار دشمن
alien enemy U دشمن خارجی
enemy state U حکومت دشمن
antagonizing U دشمن کردن
antichrst U دشمن مسیح
hateable U دشمن داشتنی
arch enemy U دشمن بزرگ
archenemy U دشمن بزرگ
To the envy of our enemies . U به کوری چشم دشمن
close in U نزدیک شدن به دشمن
action station U پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
break through U نفوذکردن در مواضع دشمن
harassing U به هم زدن کارایی دشمن
flank crossing U عبوراز جناح دشمن
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
close with U نزدیک شدن به دشمن
enemy in liken of friend U دشمن در لباس دوست
trophy of war U غنیمت جنگی از دشمن
to roll up the enemy line U بخط دشمن کردن
break off U قطع تماس با دشمن
One enemy is one too many. U یک دشمن هم زیاد است
He gave the inemy no respite . U به دشمن مهلت نداد
betrayment U تسلیم به دشمن کردن
to pierce the enemy's line U دشمن رخنه کردن
line of approach U راه تقرب به دشمن
repulsing U پس زدن دشمن وازدن
repulsed U پس زدن دشمن وازدن
suspect battery U اتشبار مشکوک دشمن
betrays U تسلیم دشمن کردن
repulses U پس زدن دشمن وازدن
harasses U ناراحت کردن دشمن
harasses U ایذا کردن دشمن
harass U ناراحت کردن دشمن
harass U ایذا کردن دشمن
repulse U پس زدن دشمن وازدن
people sniffer U رادار کشف افراد دشمن
limited objective U هدف نزدیک به جبهه دشمن
antisocial U مخل اجتماع دشمن جامعه
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
strategic reconnaissance U بررسی مقدماتی وضع دشمن
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
threat study U بررسی امکانات رزمی دشمن
threat study U بررسی توسعه تهدید دشمن
captured material U وسایل گرفته شده از دشمن
catalytic U ترغیب کننده دشمن به درگیری
identification zone U منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
direct pressure U تعاقب کردن مستقیم دشمن
denial measures U تدابیر ممانعت ازنفوذ دشمن
counter surveillance U عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
counter fire U اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
evader U گمشده جنگی در منطقه دشمن
confirmed location U محل تایید شده دشمن
confusion agent U عامل گیج کردن دشمن
combat jump U پرش با چتر درمنطقه دشمن
electromagnetic intrusion U نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
flank crossing U دور زدن جناح دشمن
evasion and scape U گریز و فراراز دست دشمن
diversionary attack U تک منحرف کننده توجه دشمن
infiltrating U در خطوط دشمن نفوذ کردن
One enemy is too many, a hundred friend are too few. <proverb> U یک دشمن زیاد است صد دوست کم .
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
infiltrates U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrate U در خطوط دشمن نفوذ کردن
To break down the enemys resistance. U مقاومت دشمن رادرهم شکستن
siege mentality U دشمن پنداری همه جانبه
liberated U مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
blockade runner U شخصی یا ناوی که ازمحاصره دشمن میگذرد
crossing the t U قطع کردن راه ستون دشمن
communication deception U گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
countermeasures U اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
sniperscope U دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
escaped U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
engagement control U کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
envelopment U دور زدن یکی از جناحین دشمن
no enemy is insignificant U دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
escapes U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
snooperscope U دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
seadata U اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
radio direction finding U پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
escaping U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
barrier combat air patrol U گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
attrition sweeping U مین روبی ضد عملیات فرسایشی دشمن
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
penetration aids U وسایل تولید رخنه در صفوف دشمن
survivability U قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
transponder tango U دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل اولیه
transponder sierra U دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل پیشرفته
shock action U غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
rehabilitation training center U مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
Enemy troops poured into the city. U سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . U توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
follow up U رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
mopping up U پاک کردن منطقه ازوجود بقایای دشمن
approach line U خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
parroted U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
vor U وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
parroting U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
stay behind U باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
interception U رهگیری هوایی جلوگیری از ورودهواپیماهای دشمن استراق سمع
interrogator responder U دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
overlap tell U رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
We cloced in on the enemy . U حلقه محاصره خودمان را روی دشمن تنگ تر کردیم
parrot U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
intruder operation U تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
snake in the grass <idiom> U دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
The planes pin- pointed the enemy targets . U هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
internee U فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
internees U فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
radio fix U تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
evades U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evading U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
catches U ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
evaded U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
american civilian internee information U قسمت اطلاعات مربوط به غیرنظامیان بازگشته ازسرزمین دشمن به امریکا
plotting U رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
evade U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
to sweep the seas U همه جای دریاراعبورکردن دریاهارا ازوجود دشمن پاک کردن
target array U نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
many U اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
evasion and scape U تاکتیک فرار از اسارت واجتناب از دستگیری مجدد به وسیله دشمن
mural crown U ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
people sniffer U رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
stop squawk U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
squawk flash U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
disengagement U جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
collision course interception U تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
jus postliminii U هرگاه اموال کسی در جنگ توسط دشمن اخذ و متعاقبا" پس گرفته شود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com