English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transmission rate U سرعت مخابره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
analog transmission U انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
serial transmission U مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transmissions U مخابره
traffick U مخابره
communication U مخابره
message U مخابره
messages U مخابره
message line U خط مخابره
despatch U مخابره
traffics U مخابره
trafficking U مخابره
trafficked U مخابره
traffic U مخابره
transmission U مخابره
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
visual communication U مخابره بصری
signal bridge U پل مخابره ناو
simplex transmission U مخابره ساده
data communication U مخابره داده ها
serial tranmission U مخابره نوبتی
satellite communications U مخابره ماهوارهای
retransmission U مخابره مجدد
data transmission U مخابره داده
wirable U قابل مخابره
communicating U مخابره کردن
analog transmission U مخابره قیاسی
polar transmission U مخابره قطبی
parallel transmission U مخابره موازی
squawks U مخابره کردن
squawked U مخابره کردن
transmission error U خطای مخابره
transmission rate U نرخ مخابره
transmissions U مخابره مخابرات
transmission security U تامین مخابره
flags U پرچم مخابره
flag U پرچم مخابره
transmittance U ارسال مخابره
transmittancy U ارسال مخابره
telegraphic message U مخابره تلگرافی
signal U مخابره کردن
signaled U مخابره کردن
syncheronous communications U مخابره همزمان
synchronous transmission U مخابره همگام
asynchronous transmission U مخابره ناهمگام
asynchronous transmission U مخابره غیرهمزمان
signalled U مخابره کردن
squawk U مخابره کردن
boat call U مخابره با قایق
neutral transmission U مخابره خنثی
telegraphs U مخابره تلگرافی
telegraphing U مخابره تلگرافی
telegraphed U مخابره تلگرافی
transmission U مخابره مخابرات
telegraph U مخابره تلگرافی
synchronous transmission U مخابره همزمان
telegrams U مخابره تلگرافی
end of transmission U انتهای مخابره
telegram U مخابره تلگرافی
transmission U مخابره کردن
transmittal U ارسال مخابره
transmissions U مخابره کردن
flag hoist U مخابره با پرچم
duplex transmission U مخابره دو رشتهای
data transmission U مخابره داده ها
digital transmission U مخابره دیجیتال
wires U مخابره کردن
wire U مخابره کردن
duplex transmission U مخابره دورشتهای
dispateh U مخابره کردن
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
etb U انتهای بلاک مخابره
semaphore U مخابره با پرچم دستی
despatches U مخابره کردن ارسال
radiogram U مخابره پیام با بی سیم
despatched U مخابره کردن ارسال
dispatches U مخابره کردن ارسال
transmitted data U دادههای مخابره شده
despatching U مخابره کردن ارسال
dispatch U مخابره کردن ارسال
dispatched U مخابره کردن ارسال
radiograms U مخابره پیام با بی سیم
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
radioed U با بی سیم مخابره کردن
retransmit U دوباره مخابره کردن
radioing U با بی سیم مخابره کردن
radios U با بی سیم مخابره کردن
aerogram U مخابره با تلگراف بی سیم
start stop transmission U مخابره قطع و وصلی
jam U مانع مخابره شدن
helio U ایینه مخابره پیام
radio U با بی سیم مخابره کردن
end of transmission block U انتهای بلاک مخابره
half duplex transmission U مخابره دو نیم رشتهای
jammed U مانع مخابره شدن
multiplex U تسهیم مخابره ترکیبی
jams U مانع مخابره شدن
radiotelegram U مخابره تلگراف بیسیم
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
alphabet code flag U پرده مخابره حروف یا اعداد
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
blinker yardarm U چراغ مخابره دکل کشتی
heliographic U مربوط به مخابره تلگراف افتابی
toll call U مخابره تلفنی خارج شهری
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
intercoms U دستگاه مخابره داخل ساختمان
signaled U مخابره کردن علامت دادن
intercom U دستگاه مخابره داخل ساختمان
squawk box U دستگاه مخابره داخلی ناو
signal U مخابره کردن علامت دادن
signalled U مخابره کردن علامت دادن
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
walkie-talkie U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie talkie U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie-talkies U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
telephoto U دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
intercommunication U رابطه یا مخابره بین چند مرکز
phototelegraphyt U مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
wireless U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wirelesses U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
datacom U امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
radio procedures U روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
open code U سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
procedure word U کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
nancy U سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
multiplex telegraphy U دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
modem U دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
he sent me a wire U تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد
heliography U مخابره باتلگراف افتابی ساختن عکس گراووری افتابی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
frequency division multilexing U مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
communicates U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
dispatched U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatches U ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatches U ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatching U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatch U ارسال کردن حمل مخابره کردن
communicated U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
communicate U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
despatched U ارسال کردن حمل مخابره کردن
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com