Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
developed muzzle velocity
U
سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
muzzle velocity
U
سرعت ابتدایی توپ
initial velocity
U
سرعت ابتدایی توپ
high velocity
U
با سرعت ابتدایی زیاد
comparative ve
U
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
supercharge
U
خرجی که حداکثر سرعت ابتدایی با ان بدست می اید
hypervelocity
U
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
limit velocity
U
حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
power
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
realistic deterrence
U
میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
unfeigned
U
حقیقی
true
U
حقیقی
intrinsic
U
حقیقی
genuine
U
حقیقی
truer
U
حقیقی
truest
U
حقیقی
efective
U
حقیقی
actual
U
حقیقی
veracious
U
حقیقی
real
U
حقیقی
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
natural person
U
شخص حقیقی
true
U
واقعی حقیقی
truer
U
واقعی حقیقی
true variance
U
پراکنش حقیقی
absolute magnitude
U
قدر حقیقی
true
U
حقیقی کردن
down to earth
U
حقیقی واقعی
observed altitude
U
ارتفاع حقیقی
true wind
U
باد حقیقی
true azimuth
U
گرای حقیقی
actual movement
U
حرکت حقیقی
actual resistivity
U
مقاومت حقیقی
trueness
U
بی ریایی حقیقی
ohmic valve
U
مقدارمقاومت حقیقی
true north
U
شمال حقیقی
truer
U
حقیقی کردن
true heading
U
سمت حقیقی
true dip
U
شیب حقیقی
true resistance
U
مقدارمقاومت حقیقی
true or real focus
U
کانون حقیقی
true course
U
راه حقیقی
genuine
U
حقیقی یا درست
genuine
U
واقعی حقیقی
true power
U
توان حقیقی
true score
U
نمره حقیقی
true mean
U
میانگین حقیقی
real time
U
زمان حقیقی
true value
U
مقدار حقیقی
truest
U
حقیقی کردن
truest
U
واقعی حقیقی
true life
U
حقیقی وصحیح
real gas
U
گاز حقیقی
true copolymer
U
همبسپار حقیقی
interpolymer
U
همبسپار حقیقی
real numbers
U
اعداد حقیقی
real image
U
تصویر حقیقی
real memory
U
حافظه حقیقی
real module
U
ضریب حقیقی
down-to-earth
U
حقیقی واقعی
real constant
U
ثابت حقیقی
real storage
U
حافظه حقیقی
real power
U
توان حقیقی
real address
آدرس حقیقی
real number
U
عدد حقیقی
real function
U
تابع حقیقی
real number
U
عدد حقیقی
[ریاضی]
rightful
U
حقیقی دارای استحقاق
real numbers
U
اعدد حقیقی
[ریاضی]
verisimilar
U
دارای فاهر حقیقی
real-valued function
U
تابع حقیقی
[ریاضی]
particle density
U
وزن مخصوص حقیقی
euciliate
U
مژه داران حقیقی
actual maximum flowline
U
ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
live exercise
U
تمرین رزمی حقیقی
apparent horizon
U
افق حقیقی نقاط
real sector
U
بخش متغیرهای حقیقی
brake horsepower
U
توان حقیقی مهاری
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
enlightement
U
روشنی فکر اگاهی حقیقی
axiom
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
real analytic function
U
تابع تحلیلی
[حقیقی]
[ریاضی]
axioms
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
true or sternal ribs
U
دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
true azimuth
U
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
dative
U
حالت مفعولی غیرصریح حقیقی
substantive
U
دارای ماهیت واقعی حقیقی
unsigned real number
U
عدد حقیقی بدون علامت
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
initialled
U
ابتدایی
initial
U
ابتدایی
initialling
U
ابتدایی
initialing
U
ابتدایی
initialed
U
ابتدایی
basic
U
ابتدایی
initials
U
ابتدایی
elementary
U
ابتدایی
elementarily
U
ابتدایی
fundamental
U
ابتدایی
preliminaries
U
ابتدایی
preliminary
U
ابتدایی
primo
U
ابتدایی
infantile
U
ابتدایی
primitive
U
ابتدایی
original
U
ابتدایی
rudimentary
U
ابتدایی
radicals
U
ابتدایی
radical
U
ابتدایی
primary
U
ابتدایی
basics
U
ابتدایی
originals
U
ابتدایی
real absolute value function
U
تابع حقیقی قدر مطلق
[ریاضی]
acoelous
U
بدون معدهء حقیقی یادستگاه هاضمه
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
protopathic sensitivity
U
حساسیت ابتدایی
prime color
U
رنگ ابتدایی
elementary diagram
U
نمودار ابتدایی
primary
U
ابتدایی مقدماتی
primers
U
باستانی ابتدایی
primary position
U
موضع ابتدایی
graphics
U
شکل ابتدایی
rudiment
U
اولیه ابتدایی
primitivization
U
ابتدایی شدن
primitive society
U
جامعه ابتدایی
elementary education
U
اموزش ابتدایی
grammar schools
U
مدرسه ابتدایی
initial pressure
U
فشار ابتدایی
prime impression
U
دعوی ابتدایی
lower courts
U
محاکم ابتدایی
abecedarian
U
مبتدی ابتدایی
basic training
U
تعلیمات ابتدایی
grade school
U
مدرسه ابتدایی
elementary gate
U
دریچه ابتدایی
elementary function
U
تابع ابتدایی
basic requisition number
U
درخواست ابتدایی
grammar school
U
مدرسه ابتدایی
primary education
U
اموزش ابتدایی
primer
U
باستانی ابتدایی
approximations
U
خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
approximation
U
خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
oafs
U
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
oaf
U
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
anachronisms
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronism
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
many valued
U
دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
low-tech
U
دارای فنآوری ابتدایی
incipincy
U
وضع مقدماتی ابتدایی
incipience
U
وضع مقدماتی ابتدایی
initial fire request
U
درخواست ابتدایی اتش
prototaxic mode
U
شیوه ادراکی ابتدایی
primitive cell
U
سلول واحد ابتدایی
natives
U
قالب اولی یا ابتدایی
incipient
U
اولیه مرحله ابتدایی
early German history
U
تاریخ ابتدایی آلمان
native
U
قالب اولی یا ابتدایی
prep
U
مدرسه ابتدایی دبستان
infrastructure
U
ساختار یا سرویس ابتدایی
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
microprocessors
U
طرح قط عات ابتدایی در CPU
triploblastic
U
دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
initiator
U
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
microprocessor
U
طرح قط عات ابتدایی در CPU
primary
U
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
twopenny
U
کتاب اول ابتدایی بچه ها
gyrocompass
U
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com