English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She was left out in the cold . she was left high and dry . U سرش بی کلاه ماند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry U نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
To live on borrowed money . To play for time . U این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
casks U کلاه جنگی کلاه خود
cask U کلاه جنگی کلاه خود
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
jasey U کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
modiste U کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
inertia U ماند
remanence U پس ماند
residues U پس ماند
residue U پس ماند
he did not open his lips U خاموش ماند
inertial force U نیروی ماند
moment of inertia U گشتاور ماند
magnetic inertia U پس ماند مغناطیسی
residual magnetism U مغناطیس پس ماند
store U می باقی می ماند
storing U می باقی می ماند
that borders upon madness U اینکاربدیوانگی می ماند
Water staing (long ) in one place becomes putrid . <proverb> U آب که یک جا ماند مى گندد.
it was left unfinished U ناتمام ماند
He wisely stayed at home . U عقل کردودرمنزل ماند
I couldnt (failed to) get that long- cherished wish. U داغش به دلم ماند
angular mass U گشتاور ماند [فیزیک]
principal axis of inertia U محور اصلی ماند
principal moment of inertia U لنگر اصلی ماند
it was snowed under U زیر برف ماند
rotational inertia U گشتاور ماند [فیزیک]
invariant mass U جرم ماند [فیزیک]
rest mass U جرم ماند [فیزیک]
intrinsic mass U جرم ماند [فیزیک]
She wI'll survive . She wI'll pull through. U زنده خواهد ماند
proper mass U جرم ماند [فیزیک]
mass U جرم ماند [فیزیک]
It left a good taste in my mouth . U مزه اش توی دهانم ماند
impulse U پالسی که زمان کوتاهی می ماند
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
displacement hull U قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
The would left a mark. U جای زخم باقی ماند
much sugar was left U قند زیادی باقی ماند
impulses U پالسی که زمان کوتاهی می ماند
disclose U یات چیزی که باید مخفی می ماند
That way, it stays in suspension. U به این صورت معلق باقی می ماند.
pratincole U سکجور مرغ باران که به پرستو می ماند
dead wood U میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
duration U مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
The judge remained an honest man all his life . U قاضی تمام عمرش درستکار ماند
She wI'll never realize this wish. U این آرزو بدلش خواهد ماند
discloses U یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclosing U یات چیزی که باید مخفی می ماند
impulsive U آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
The snow doesn't stay on the ground. [The snow doesn't stick.] [American English] , [The snow doesn't settle.] [British English] U برف روی زمین نمی ماند.
baby split U وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
A full purse never lacks friends.. <proverb> U یک کیسه پر هرکز بدون رفیق نمى ماند .
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class. U اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
sea echelon U بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
to gloze over one's words U سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
I dont quite remembered to post (mail)your letter. U کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم
hypothecate U در CL به معاملاتی اطلاق میشود که ضمن ان وثیقه دین در اختیارمدیون باقی می ماند
This is an elusive word . U این لغت خیلی فرار است ( درحافظه باقی نمی ماند )
fairness U شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
switching U خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند
input U دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
inputted U دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
steady state U مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
separate U حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated U حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates U حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
ice cap U یخ کلاه
jack a dandy U کج کلاه
ice-cap U یخ کلاه
panache U پر کلاه
ice-caps U یخ کلاه
hat U کلاه
cappa U کلاه
bilk U کلاه سر
aigret U گل کلاه
nightcap U شب کلاه
beau U کج کلاه
nightcaps U شب کلاه
head piece U کلاه
chapeau U کلاه
cap U کلاه
hats U کلاه
capped U کلاه
pretty fellow U کج کلاه
headgear U کلاه
pompom U گل کلاه
opera hat U کلاه له شو
This door will not last (long)on its hinges . <proverb> U این در به این پاشنه نمى ماند .
cockade U نشان کلاه
crush hat U کلاه بازیگرخانه
d's cap U کلاه قیفی
rain hat کلاه بارانی
rain cap کلاه کریلی
door lintel U کلاه چهارچوب
trilbies U کلاه شاپو
fools cap U کلاه قیفی
fop U کج کلاه ابله
periwig U کلاه گیس
galea U کلاه خود
gaud U کلاه برداری
avant-sorps U کلاه فرنگی
casque U کلاه خود
berets U کلاه بره
tiara U کلاه پادشاهی
tiaras U کلاه پادشاهی
hatbox U جعبه کلاه
hatboxes U جعبه کلاه
rug [American E] U کلاه گیس
bareheaded U بدون کلاه
belvedere U کلاه فرنگی
belvidere U کلاه فرنگی
black cap U کلاه سیاه
stetsons U کلاه وسترن
stetsons U کلاه کابوی
hat block U قالب کلاه
uncap U کلاه از سر برداشتن
tricorn U کلاه سه ترک
tricone U کلاه سه ترک
summer house U کلاه فرنگی
steel helmet U کلاه اهنی
steel cap U کلاه فولادی
service cap U کلاه خدمت
kepi U کلاه کپی
mutch U کلاه کتانی
postiche U کلاه گیس
miyred U کلاه دار
snowcap U برف کلاه
pitch cap U کلاه زفت
petasus U کلاه بالدار
welch U کلاه گذاشتن
high hat U کلاه بلند
stetson U کلاه وسترن
stetson U کلاه کابوی
rip-offs U کلاه برداری
hat in hand U کلاه دردست
hat tree U کلاه اویز
rip-off U کلاه برداری
hatpins U گیرهی کلاه
hatpin U گیرهی کلاه
hairpieces U کلاه گیس
hairpiece U کلاه گیس
crash helmets U کلاه ایمنی
helmet liner U کلاه فیبری
helmet liner U کلاه کاسک
bathing caps U کلاه حمام
bathing cap U کلاه حمام
peruke U کلاه گیس
hood U کلاه خود
swindled U کلاه برداری
helmet U کلاه اهنی
swindle U کلاه برداری
panama hat U کلاه پاناما
wigs U کلاه گیس
balaclava U کلاه دوچشمی
wig U کلاه گیس
balaclavas U کلاه دوچشمی
helmets U کلاه خود
swindlers U کلاه بردار
hat U کلاه کاردینالی
hats U کلاه کاردینالی
plume U پر کلاه زنان تل
milliners U کلاه فروش
panama hats U کلاه پاناما
mantle U کلاه توری
hood U کلاه اهنی
Welsh U کلاه گذاشتن
swindler U کلاه گذار
swindler U کلاه بردار
swindlers U کلاه گذار
hoods U کلاه اهنی
mantles U کلاه توری
fraudulence U کلاه برداری
hatter U کلاه فروش
hoods U کلاه خود
bonnet U کلاه سرگذاشتن
bonnets U کلاه سرگذاشتن
helmet U کلاه خود
streamer U نوارلباس یا کلاه
streamers U نوارلباس یا کلاه
swindles U کلاه برداری
helmets U کلاه اهنی
beret U کلاه بره
pergola U کلاه فرنگی
plumes U پر کلاه زنان تل
pergolas U کلاه فرنگی
poll U راس کلاه
caskets U کلاه خدمت
casket U کلاه خدمت
polls U راس کلاه
polled U راس کلاه
skullcap U کلاه بره
frauds U کلاه برداری
fraud U کلاه برداری
pavilion U کلاه فرنگی
skullcaps U کلاه بره
fraudulent U کلاه بردار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com