English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
field hockey U زمین هاکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
end zone U منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
endboards U دیوارههای اخر زمین هاکی
slap shot U ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
street hockey U نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
Other Matches
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
blue line U خط دفاعی هاکی
skates U هاکی روی یخ
skate U هاکی روی یخ
hockey U هاکی روی یخ
banana blade U چوب هاکی
skated U هاکی روی یخ
six U تیم هاکی
ice hockey U هاکی روی یخ
sixes U تیم هاکی
sextet U تیم هاکی
iceman U هاکی باز
sextets U تیم هاکی
field hokey U هاکی روی چمن
stanzas U بخشی ازبازی هاکی
hurler U بازیگر هاکی ایرلندی
stanza U بخشی ازبازی هاکی
shinney U چوب بازی هاکی
bandi U نوعی هاکی روی یخ
stick U چوب بازی هاکی
avco cup U جام جهانی انجمن هاکی
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
speed a way U نوعی بازی شبیه هاکی
fielding U متوقف کردن و کنترل گوی هاکی
floor hockey U هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
stickhandler U شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
elevens U تیم 11 نفره هاکی روی چمن
eleven U تیم 11 نفره هاکی روی چمن
spears U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
shinny U نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
hurling U نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
spearing U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
speared U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
stickside U سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
spear U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
broomball U نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
assisted U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisting U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assists U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assist U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
faces U قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
face U قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
blade U سطح ضربتی چوب هاکی سطح ضربتی چوب گلف تیغه کف کفش اسکیت
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
acres U زمین
cinder track U زمین دو
acre U زمین
geodetically U زمین
tellus U زمین
norland U زمین
cinder tracks U زمین دو
earths U زمین
terrain U زمین
this earthly round U زمین
earthing U زمین
ground surface U کف زمین
globe U زمین
grazes U زمین
grazed U زمین
graze U زمین
grass roots U کف زمین
ground line U خط زمین
floors U کف زمین
land U زمین
soils U زمین
soiling U زمین
soil U زمین
floor U کف زمین
floored U کف زمین
extra terrestrial U زمین
real estate U زمین
fielded U زمین
fields U زمین
ground U زمین
aerospace U جو زمین
lackland U بی زمین
ground U : زمین
floor U کف زمین
domain U زمین
domains U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
land n U زمین
rooter U زمین کن
earth U زمین
ground U کف زمین
globes U زمین
field U زمین
saturated ground U زمین سیراب
flat ground U زمین تخت
touchline U خط کنار زمین
paralytic disability U زمین گیری
grounding U ایجاد زمین
grounding U زمین کردن
vantage ground U زمین سرکوب
sidelined U خط کنار زمین
landward U بسوی زمین
sideline U خط کنار زمین
sidelines U خط کنار زمین
sidelining U خط کنار زمین
variable terrain U زمین متغیر
open country U زمین باز
underground water U اب درون زمین
unplayable U زمین نامناسب
orbit of the earth U مدار زمین
sandy soil U زمین ماسهای
original ground U زمین طبیعی
original ground U زمین بکر
terrestrial U زمین خاکی
foreland U زمین جلوامده
flat ground U زمین مسطح
touch line U خط کناری زمین
savanna U زمین هموار
center stripe U خط میانی زمین
center line U خط وسط زمین
to send to grass U زمین زدن
center line U خط میانی زمین
rammer U زمین کوب
uplands U زمین کوهستانی
field of play U زمین بازی
to kiss the ground U زمین بوسیدن
dead group U زمین بیروح
to go to grass U زمین خوردن
to fall to the ground U زمین خوردن
feature line U خط عوارض زمین
to cast oneself down prostrate U زمین بوسیدن
borderland U زمین سرحدی
uplands U زمین بلند
midfield line U خط میانی زمین
certificate of land U قباله زمین
terrain U عوارض زمین
terrain U زمین ناحیه
terrain U نوع زمین
science of geology U زمین شناسی
terrain U زمین عملیات
rear court U انتهای زمین
change court U تعویض زمین
basement U زیر زمین
basements U زیر زمین
champaign U زمین مرتفع
parcelling U تفکیک زمین
upland U زمین کوهستانی
scrub land U زمین بایر
parkland U زمین پارک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com