Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
command language
U
زبان فرماندهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supreme commander
U
فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assumes
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assume
U
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis
U
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
resume command
U
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
second in command
U
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
U
چرب زبان زبان دار
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
commandantship
U
فرماندهی
pilot house
U
پل فرماندهی
wheelhouse
U
پل فرماندهی
wheelhouses
U
پل فرماندهی
leadership
U
فرماندهی
strategies
U
فن فرماندهی
bridge
U
پل فرماندهی
strategy
U
فن فرماندهی
centre castle
U
پل فرماندهی
commandership
U
فرماندهی
commands
U
فرماندهی
conning tower
U
پل فرماندهی
bridged
U
پل فرماندهی
command
U
فرماندهی
bridges
U
پل فرماندهی
commanded
U
فرماندهی
executive branch
U
فرماندهی
headquarters
U
مرکز فرماندهی
logistical command
U
فرماندهی لجستیکی
flagships
U
ناو فرماندهی
lead a unit
U
فرماندهی کردن
master's certificate
U
گواهینامه فرماندهی
headquarters
U
قرارگاه فرماندهی
high command
U
فرماندهی عالی
bridge
U
پل فرماندهی کشتی
air command
U
فرماندهی هوایی
command post
U
پست فرماندهی
command post
U
پاسگاه فرماندهی
oldman
U
مقام فرماندهی
scheme of command
U
طرح فرماندهی
command posts
U
پست فرماندهی
command posts
U
پاسگاه فرماندهی
area command
U
فرماندهی منطقه
administrative command
U
فرماندهی اداری
supreme
U
فرماندهی عالی
command report
U
گزارش فرماندهی
commodity command
U
فرماندهی اماد
flag ship
U
ناو سر فرماندهی
enclosed bridge
U
پل فرماندهی سر پوشیده
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
commander's call
U
در اختیار فرماندهی
commander's estimate
U
براورد فرماندهی
commandery
U
مقام فرماندهی
continuity of command
U
مداومت فرماندهی
command net
U
شبکه فرماندهی
command group
U
گروه فرماندهی
base command
U
فرماندهی پایگاه
combined command
U
فرماندهی مرکب
command and control
U
کنترل و فرماندهی
flagship
U
ناو فرماندهی
command mode
U
حالت فرماندهی
joint command
U
فرماندهی مشترک
head quarters
U
مرکز فرماندهی
command channels
U
ردههای فرماندهی
commandery
U
محل فرماندهی
support command
U
فرماندهی پشتیبانی
bridges
U
پل فرماندهی کشتی
bridged
U
پل فرماندهی کشتی
commanded
U
سرکردگی فرماندهی
commands
U
سرکردگی فرماندهی
command
U
سرکردگی فرماندهی
tactical command
U
فرماندهی تاکتیکی
unified command
U
فرماندهی متحد
tactical command ship
U
ناو فرماندهی
area support command
U
فرماندهی پشتیبانی منطقه
type command
U
فرماندهی ناو گروه
forward command post
U
پست فرماندهی جلو
cupola
U
برجک فرماندهی تانک
command liaison
U
افسر رابط فرماندهی
cupolas
U
برجک فرماندهی تانک
commander's call
U
ساعات در اختیار فرماندهی
island
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
commander in chief
U
فرمانده کل قوا سر فرماندهی
kommandatura
U
مرکز فرماندهی نظامی
islands
U
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
alternate command authority
U
مقام جانشین فرماندهی
guide
U
کشتی فرماندهی عملیات
operational command
U
فرماندهی از نظر عملیاتی
command post exercise
U
تمرین پاسگاه فرماندهی
advance command post
U
پاسگاه فرماندهی جلو
establishing authority
U
فرماندهی نیروهای اب خاکی
chain of command
U
سلسله مراتب فرماندهی
aiming circle
U
زاویه یاب فرماندهی
air command
U
فرماندهی نیروی هوایی
air defense command
U
فرماندهی پدافند هوایی
air strategical command
U
فرماندهی استراتژیکی هوایی
division support command
U
فرماندهی پشتیبانی لشگر
guides
U
کشتی فرماندهی عملیات
guided
U
کشتی فرماندهی عملیات
unified
U
یکپارچه فرماندهی متحد
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
combat commander's insignia
U
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
army material command
U
فرماندهی اماد نیروی زمینی
amphibious command ship
U
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
sealift command
U
فرماندهی حمل و نقل دریایی
deputy chief of naval operation
U
جانشین فرماندهی نیروی دریایی
agc
U
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
army airdefense command post
U
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
command and general staff college
U
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
flag officer
U
افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
tactical air command center
U
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
commander's guidance
U
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
base logistical command
U
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
oversea command
U
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
command
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commands
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commanded
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
chief army censor
U
افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
tactics
U
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
cross tell
U
پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
unified command
U
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
army reserve command
U
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
oxtongue
U
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
officers
U
افسر معین کردن فرماندهی کردن
officer
U
افسر معین کردن فرماندهی کردن
major command
U
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
combatcommand
U
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
language lab
U
زبان
two tongued
U
زبان
tongueless
U
بی زبان
apl language
U
زبان ای پی ال
apt language
U
زبان ای پی تی
language
U
زبان
abuser
U
بد زبان
tongues
U
زبان
language
U
زبان
report progarm generator
U
زبان ار- پی- جی
languages
U
زبان ها
tongue
U
زبان
languages
U
زبان
grss language
U
زبان جی پی اس اس
tongue
[language]
U
زبان
glossa
U
زبان
rpg language
U
زبان ار پی جی
c++
U
زبان ++C
hound's tongue
U
سگ زبان
abusers
U
بد زبان
as one man
U
با یک زبان
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
algebraic language
U
زبان جبری
compiler language
U
زبان همگردانی
delphiniums
U
گل زبان در قفا
dumb language
U
زبان بی زبانی
Afghan
زبان افغانی
dumb language
U
زبان حال
compile language
U
زبان کامپایل
common language
U
زبان مشترک
language laboratories
U
آزمایشگاه زبان
common language
U
زبان عمومی
commerical language
U
زبان تجاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com