English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
true copy U رونوشت مطابق با اصل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
facsimile U رونوشت عینی رونوشت
facsimiles U رونوشت عینی رونوشت
copy U رونوشت
copying U رونوشت
transcript U رونوشت
transcripts U رونوشت
repeats U رونوشت
carbon copies U رونوشت
carbon copy U رونوشت
repeat U رونوشت
copied U رونوشت
copies U رونوشت
transcribed U رونوشت برداشتن
transcribes U رونوشت برداشتن
counterpart U همکار رونوشت
transcripts U نسخه رونوشت
transcribing U رونوشت برداشتن
make a copy of U رونوشت برداشتن
carbon copy U رونوشت کاربنی
letter book U کتاب رونوشت
letter book U رونوشت نامه
exact copy U رونوشت عین
cetified copy U رونوشت مصدق
transcribe U رونوشت برداشتن
carbon copies U رونوشت کاربنی
counterparts U همکار رونوشت
certified copy U رونوشت مصدق
transcript U نسخه رونوشت
replication U رونوشت دفاع
facsimile U رونوشت گرفتن
memory dump U رونوشت ازحافظه
facsimile U رونوشت مصدق
facsimiles U رونوشت مصدق
facsimiles U رونوشت گرفتن
dump U رونوشت انباشتن
office copy U رونوشت مصدق
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
deed of poll U سند بدون رونوشت
screen dump U رونوشت صفحه نمایش
duplicators U ماشین تهیه رونوشت
transcription U سواد برداری رونوشت
transcriptions U سواد برداری رونوشت
facsimile U رونوشت عینی نمابرد
facsimiles U رونوشت عینی نمابرد
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
microcopy U رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat U رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
tenors U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenor U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
corresponding U مطابق
agreeably to U مطابق
respondents U مطابق
respondent U مطابق
complied U مطابق با
pursuant U مطابق
similiar U مطابق
frae U مطابق
even with U مطابق
correspounding U مطابق
corresponding to U مطابق
corresponding to U مطابق با
congurous U مطابق
complied with U مطابق با
in register U مطابق
incompliance with U مطابق
secundumn U مطابق
consilient U مطابق
accordant U مطابق
according U مطابق
correspoundent U مطابق
confirming U مطابق
in keeping U مطابق
correspondents U مطابق
correspondent U مطابق
after U مطابق
from U مطابق
matched U مطابق
according to U مطابق
within U مطابق
similar U مطابق
complying U مطابق با
comply U مطابق با
complies U مطابق با
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
physiologically U مطابق فیزیولوژی
trendiest U مطابق آخرین مد
by my watch U مطابق ساعت من
geometrically U مطابق هندسه
trendy U مطابق آخرین مد
homologize U مطابق شدن
hygienically U مطابق بهداشت
trendier U مطابق آخرین مد
posh U مطابق مد روز
astronomically U مطابق هیئت
by the square U مطابق نمونه
after the manner of U بتقلید مطابق
conform to U مطابق بودن با
constitutionally U مطابق قانون
orthodox U مطابق مرسوم
corresponding U مطابق متشابه
correspound U مطابق بودن
synchrinized U مطابق بودن
testamentary U مطابق با وصیت
as usual U مطابق معمول
posher U مطابق مد روز
synchronizes U مطابق بودن
pedagogically U مطابق فن تعلیم
to U برحسب مطابق
correspond U مطابق بودن
poshest U مطابق مد روز
corresponded U مطابق بودن
up-to-date U مطابق روز
newfashioned U مطابق مد روز
adjust U مطابق کردن
up to date U مطابق روز
to correspond to U مطابق بودن
corresponds U مطابق بودن
at my request U مطابق با تقاضای من
synchronising U مطابق بودن
pursuant to U مطابق برحسب
synchronize U مطابق بودن
synchronises U مطابق بودن
synchronised U مطابق بودن
in accordance with U مطابق موافق
traditionally U مطابق احادیث
fashionably U مطابق معمول
relevant U وابسته مطابق
disaster dump U رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
paralleling U نظیر مطابق بودن با
constitutional U مطابق قانون اساسی
paralleled U نظیر مطابق بودن با
parallelled U نظیر مطابق بودن با
parallelling U نظیر مطابق بودن با
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
parallel U نظیر مطابق بودن با
quite the thing U مطابق بارسم معمول
metronomic U مطابق میزانه شمار
dialectically U مطابق قواعد منطق
modular U مطابق اندازه یامقیاس
ethically U مطابق علم اخلاق
biblical U مطابق کتاب مقدس
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
pedagogically U مطابق علم اموزش
up to date U مطابق اخرین طرز
ideal U مطابق نمونه واقعی
meets U مطابق شرایط بودن
classic U مطابق بهترین نمونه
classics U مطابق بهترین نمونه
currencies U مطابق روز بودن
currency U مطابق روز بودن
reconstructions U نمونه مطابق اصل
reconstruction U نمونه مطابق اصل
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
meet U مطابق شرایط بودن
up-to-date U مطابق اخرین طرز
ideals U مطابق نمونه واقعی
technically U مطابق اصول فنی
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
anatomically U مطابق علم تشریح
discretionally U مطابق میل و اختیار
parallels U نظیر مطابق بودن با
accentually U مطابق تکیه صدا
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
musically U مطابق اصول موسیقی
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
true life U مطابق زندگی روزمره
tallied U تطبیق کردن مطابق بودن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
answered U بدرد خوردن مطابق بودن
answering U بدرد خوردن مطابق بودن
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
answers U بدرد خوردن مطابق بودن
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
with the sun U مطابق گردش عقربک ساعت
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
updated U مطابق روز پیش بردن
sunwise U مطابق گردش عقربک ساعت
updates U مطابق روز پیش بردن
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
update U مطابق روز پیش بردن
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
answer U بدرد خوردن مطابق بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com