English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roadability U راهواری قابل مسافرت در جاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
the incidents of a journey U رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
trek U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
treks U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trip U مسافرت مسافرت کردن
trips U مسافرت مسافرت کردن
tripped U مسافرت مسافرت کردن
divided highway [American E] U شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpass U مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpasses U مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic U جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
road screen U پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic U ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
service road U جاده کناری جاده سرویس
going U وضع جاده زمین جاده
track clearer U جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance U مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
travel U مسافرت
traveled U مسافرت
locomotion U مسافرت
tours U مسافرت
journeying U مسافرت
journeyed U مسافرت
journey U مسافرت
travels U مسافرت
tour U مسافرت
touring U مسافرت
toured U مسافرت
journeys U مسافرت
walkabouts U مسافرت پیاده
dromomania U جنون مسافرت
jaunts U مسافرت کوچک
royal progress U مسافرت شاهانه
visit U مسافرت معاینه
visited U مسافرت معاینه
walkabout U مسافرت پیاده
river trip U مسافرت رودخانه ای
passports U اجازه مسافرت
visits U مسافرت معاینه
peregrinations U مسافرت دور
peregrination U مسافرت دور
hitchhike U مسافرت مفتی
trip ticket U بلیط مسافرت
passport U اجازه مسافرت
jaunt U مسافرت کوچک
campaigns U مسافرت درداخل کشور
yachting U مسافرت با قایق تفریحی
To travel night and day . U شب وروز مسافرت کردن
camels U مسافرت کردن باشتر
campaign U مسافرت درداخل کشور
holiday at the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
campaigning U مسافرت درداخل کشور
campaigned U مسافرت درداخل کشور
churchills v to moscow U مسافرت چرچیل به مسکو
sail U مسافرت با قایق بادی
camel U مسافرت کردن باشتر
train journey from ... over ... to ... U مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
travelogues U سخنرانی درباره مسافرت
trial trip U مسافرت ازمایشی یا امتحانی
traversabel U سخنرانی درباره مسافرت
package holiday U مسافرت بسته بندی
sailed U مسافرت با قایق بادی
trip ticket U برگه اجازه مسافرت
sailings U مسافرت با قایق بادی
Get ready for the journey(trip) U برای مسافرت حاضر شو
travelogue U سخنرانی درباره مسافرت
holiday by the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
travelogs U سخنرانی درباره مسافرت
all-expense tour U مسافرت بسته بندی
port U مامن مبدا مسافرت
package tour U مسافرت بسته بندی
foy U سوری که بخاطر مسافرت میدهند
We have a long journey before us . U مسافرت طولانی در پیش داریم
riding U گردش و مسافرت لنگر گاه
waybill U خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
I have a short trip ahead. U قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
astronautics U مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
commuting U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
I travel tomorrow [afternoon] . U من فردا [بعد از ظهر] به مسافرت می روم.
commutes U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuted U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commute U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
passenger mile U طول راه مسافرت به حسب میل
stow away U مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
mal de mer U سرگیجه وحالت قی در نتیجه مسافرت با کشتی
itinerate U سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
flying U بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
road test U ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
How long does the crossing take? U چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
command sponsored dependent U بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
traveling fellowship U بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
tracks U جاده
roadways U جاده
turnpike U جاده
way U جاده
roadway U جاده
paths U جاده
roads U جاده
road جاده
pathways U جاده
pads U جاده
pad U جاده
pathway U جاده
road block U سد جاده
road blocks U سد جاده
tracked U جاده
rut U رد جاده
ruts U رد جاده
track U جاده
road bed U کف جاده
causeways U جاده
causeway U جاده
path U جاده
roadable U جاده رو
turnpikes U جاده
hard core U پی جاده
roadless U بی جاده
invious U بی جاده
roadability U جاده رو
routes U جاده
blocking U سد جاده
route U جاده
lines U جاده
roadbed U کف جاده
line U جاده
overhead roadway U جاده هوایی
jacob's ladder U جاده شیری
operational route U جاده رزمی
pack road U جاده مال رو
spurring U جاده انشعابی
spur U جاده انشعابی
sidetrack U جاده فرعی
sidetracked U جاده فرعی
drive way U جاده خیابان
road capacity U فرفیت جاده
double flow route U جاده دو خطه
double flow route U جاده دوطرفه
road clearance U تخلیه جاده
pathless U بدون جاده
cross country U خارج از جاده
post road U جاده پستی
main road U جاده اصلی
roadhog U خوک جاده
berm U لبه جاده
roadside U کنار جاده
roadsides U کنار جاده
causeway U جاده سنگفرش
road ditch U خندق جاده
cross trail U جاده عرضی
commercial vehicle U وسیلهحملکالاومسافردر جاده
bridle paths U جاده اسب رو
bridle path U جاده اسب رو
route reconnaissance U شناسایی جاده
diverticulum U جاده فرعی
secondary road U جاده درجه دو
asphalt paving U جاده سازی
road building U جاده سازی
streets U خیابانی جاده
road construction U جاده سازی
molecular attracticm U جاده ذرات
paths U جاده مال رو
street U خیابانی جاده
axial road U جاده طولی
alignments U مسیر جاده
backway U جاده فرعی
backway U جاده پرت
alignment U مسیر جاده
bypath U جاده فرعی
bypath U جاده پرت
concrete pavement U جاده بتنی
single carriageway road U راه با یک جاده
wayless U بدون جاده
road builder U جاده ساز
operational route U جاده عملیاتی
byroad U جاده فرعی
roadhogs U خوک جاده
by way U جاده پرت
by the side of the road U در کنار جاده
spur track U جاده فرعی
by path U جاده فرعی
lateral route U جاده عرضی
open route U جاده باز
access road U جاده دسترسی
path U جاده مال رو
steam roller U جاده صاف کن
uneven road U جاده ناهموار
single flow U جاده یک مسیره
screed U شمشه جاده
road net U شبکه جاده ها
to beat a path U کوبیدن یک جاده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com