English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
transition period U دوره گذار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
over- U گذار
transition U گذار
transitions U گذار
over U گذار
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
depositor U امانت گذار
transition state U حالت گذار
nomographer U قانون گذار
coder U رمز گذار
zoogenic U بچه گذار
swindler U کلاه گذار
grounder U پایه گذار
grounder U کار گذار
impressionistic U برداشت گذار
outdoor recreation U گشت و گذار
crossing site U محل گذار
trend-setters U بدعت گذار
bypass U کنار گذار
marker pen علامت گذار
grader U نمره گذار
graduator U درجه گذار
trend-setter U بدعت گذار
founders U بنیان گذار
foundering U بنیان گذار
foundered U بنیان گذار
founder U بنیان گذار
encoder U رمز گذار
differentiator U فرق گذار
discriminator U فرق گذار
dotter U نقطه گذار
punctuator U نقطه گذار
blazer U علامت گذار
blazers U علامت گذار
investors U سرمایه گذار
oviparous U تخم گذار
innovators U بدعت گذار
innovator U بدعت گذار
contributory U خراج گذار
auctioneers U حراج گذار
auctioneer U حراج گذار
swindlers U کلاه گذار
deepositor U ودیعه گذار
demographic transition U گذار جمعیت
investor U سرمایه گذار
pawnor U رهن گذار
valuer U قیمت گذار
space bar U فاصله گذار
legislatress U قانون گذار زن
legiskative U قانون گذار
spotter U خال گذار
legator U میراث گذار
tapper U توپی گذار
prizer U قیمت گذار
accomodating U منت گذار
pricer U قیمت گذار
assessor U خراج گذار
bailer U امانت گذار
heretics U بدعت گذار
heretic U بدعت گذار
legislatrix U قانون گذار زن
salvers U مرهم گذار
salver U مرهم گذار
valuers U قیمت گذار
bypassing U کنار گذار
bypasses U کنار گذار
bypassed U کنار گذار
legislators U قانون گذار
marker U نشان گذار
markers U نشان گذار
legislator U قانون گذار
lowpass U پایین گذار
legislative U قانون گذار
shelver U در قفسه گذار
lienee U وثیقه گذار
shelver U در تاقچه گذار
handler U دسته گذار
handlers U دسته گذار
transit time U زمان گذار
instaurator U بنیاد گذار
racers U مسابقه گذار
mortgagor U رهن گذار
tracked layer U ریل گذار
tracklayer U ریل گذار
pledgor U وثیقه گذار
insurant U بیمه گذار
pledgor U رهن گذار
racer U مسابقه گذار
pracitcable U گذار کردنی
bailor U امانت گذار
mark sense U نشان گذار
insured U بیمه گذار
dot generator U مولد خال گذار
miscreant U بدعت گذار خبیث
uniparous U هر باریک تخم گذار
free capital U سرمایه گذار پولی
minelayer U ناو مین گذار
money lender U پول به بهره گذار
net laying ship U کشتی تور گذار
depositor U ودیعه گذار مودع
testator U شاهد میراث گذار
truster U ودیعه گذار اعتباردهنده
buoy tender U کشتی بویه گذار
dan layers U شناوه بویه گذار
minelayer U کشتی مین گذار
buoy tender U ناو بویه گذار
spacebar U کلید فاصله گذار
burst gate U لامپ پیام گذار
mine layer U کشتی مین گذار
subcaliber U تفنگ اثر گذار
position control U پیچ مرکز گذار
dan runner U کشتی بویه گذار
spademan U نفر خرج گذار توپ
truster U باور کننده امانت گذار
parentheses free nataton U نشان گذار بدون پرانتز
pathfinder U هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinders U هواپیمای علامت گذار مسیر
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
to mince matters U از گفتن راستی فرو گذار کردن
godmother U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
range ladder U تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
loader U خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
encrypt U تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
sentinel U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
winters U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winter U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
circuit U دوره
cycles U دوره
instar U دوره
cycled U دوره
circuits U دوره
to have ones fling U دوره
reviewal U دوره
sessions U دوره
periodicity U دوره
rhythms U دوره
he has run his race U دوره
period U دوره
phases U دوره
peripheries U دوره
periphery U دوره
cycle U دوره
rhythm U دوره
perimeters U دوره
periods U دوره
perimeter U دوره
stadiums U دوره
stadia U دوره
Ice Age U دوره یخ
era U دوره
eras U دوره
phase U دوره
phased U دوره
stadium U دوره
contemporary U هم دوره
terming U دوره
bordering U دوره
bordered U دوره
border U دوره
careering U دوره
rims U دوره
pools U دوره
outlines U دوره
pool U دوره
careered U دوره
outline U دوره
felloe U دوره
felly U دوره
outlined U دوره
course U : دوره
pooled U دوره
edge U دوره
edges U دوره
rim U دوره
contemporaries U هم دوره
set U دوره
courses U : دوره
epoch U دوره
outlining U دوره
epochs U دوره
career U دوره
rimless U بی دوره
compass U دوره
session U دوره
term U دوره
careers U دوره
termed U دوره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com