English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reorganised U دوباره سازمان دادن
reorganises U دوباره سازمان دادن
reorganising U دوباره سازمان دادن
reorganize U دوباره سازمان دادن
reorganized U دوباره سازمان دادن
reorganizes U دوباره سازمان دادن
reorganizing U دوباره سازمان دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
structure U سازمان سازمان دادن
structuring U سازمان سازمان دادن
structures U سازمان سازمان دادن
formation U سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
organisations U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization of the ground U سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
organize U سازمان دادن ارایش دادن
organises U سازمان دادن ارایش دادن
organising U سازمان دادن ارایش دادن
organizing U سازمان دادن ارایش دادن
organizes U سازمان دادن ارایش دادن
tailor U سازمان دادن
organize U سازمان دادن
organises U سازمان دادن
organizing U سازمان دادن
tailors U سازمان دادن
organising U سازمان دادن
organizes U سازمان دادن
distributions U سازمان دادن پراکندگی تیر
distribution U سازمان دادن پراکندگی تیر
to shake up [a company] <idiom> U سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
reshuffle U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
forming up U تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
de scramble U سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
renders U دوباره دادن
repiece U دوباره سر هم دادن
render U دوباره دادن
rendered U دوباره دادن
embolden U دوباره نیرو دادن
encourage U دوباره نیرو دادن
elate U دوباره نیرو دادن
repeats U دوباره انجام دادن
hearten U دوباره نیرو دادن
reanimate U دوباره نیرو دادن
redoes U دوباره انجام دادن
countenance [encourage] U دوباره نیرو دادن
rework U دوباره انجام دادن
reworked U دوباره انجام دادن
redoing U دوباره انجام دادن
reworking U دوباره انجام دادن
reworks U دوباره انجام دادن
redid U دوباره انجام دادن
redone U دوباره انجام دادن
redo U دوباره انجام دادن
repeat U دوباره انجام دادن
reassured U دوباره اطمینان دادن
reorder U دوباره سفارش دادن
regorge U دوباره قورت دادن
reanimate U دوباره نیرو دادن
reassure U دوباره اطمینان دادن
reassures U دوباره اطمینان دادن
redeliver U دوباره تحویل دادن
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
reassure U دوباره قوت قلب دادن
reassures U دوباره قوت قلب دادن
re lay U دوباره گذاردن یا قرار دادن
reassured U دوباره قوت قلب دادن
to make over U انتقال دادن دوباره ساختن
make over U انتقال دادن دوباره ساختن
reappraises U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
rethink U دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethinking U دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraised U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraise U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
pick up <idiom> U ادامه دادن ،دوباره شروع کردن
rethought U دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraising U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
aftercrop U حصاد دوم دوباره حاصل دادن
rethinks U دوباره مورد تفکر قرار دادن
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
front de liberation national U جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
unit emplaning U در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
organism U سازمان
organisms U سازمان
machinery U سازمان
system U سازمان
departments U سازمان
department U سازمان
organization U سازمان
inst U سازمان
organisations U سازمان
systems U سازمان
structuring U سازمان
structures U سازمان
structure U سازمان
activity U سازمان
organizations U سازمان
activities U سازمان
institution U سازمان
organisations U سازمان بندی
table of organization U جدول سازمان
systems U مجموعه سازمان
social organization U سازمان اجتماعی
clandestine U سازمان پنهانی
visual organization U سازمان دیداری
labor service U سازمان کار
charity organization U سازمان خیریه
planning organization U سازمان برنامه
system U مجموعه سازمان
nonprofit organization U سازمان غیرانتفاعی
economic organization U سازمان اقتصادی
counterintelligence U سازمان ضد جاسوسی
task organization U سازمان رزمی
organization chart U لوحه سازمان
data organization U سازمان داده ها
file organization U سازمان پرونده
file organization U سازمان فایل
force structure U سازمان یکانها
reorganization U تجدید سازمان
organization U سازمان بندی
organizational U مربوط به سازمان
sensory organization U سازمان حسی
unit structure U سازمان یکان
United Nations U سازمان ملل
physiques U سازمان بدن
labor organization U سازمان کارگری
organizations U سازمان بندی
foundation U سازمان خیریه
physique U سازمان بدن
organized U سازمان یافته
board of inspection and survey U سازمان بازرسی
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
organize U بازار سازمان یافته
organizes U بازار سازمان یافته
restructure U تجدید سازمان کردن
organising U بازار سازمان یافته
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
type table U نوع جدول سازمان
organized U سازمان داده شده
composition U ارایش یکان سازمان
chief programmer U سازمان برنامه نویسی
direct U مدیریت یا سازمان دهی
organises U بازار سازمان یافته
restructured U تجدید سازمان کردن
cadres U اعضای یک سازمان نظامی
association for women in computing U سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
cento U سازمان پیمان مرکزی
advance organizer U پیش سازمان دهنده
tribalism U سازمان وتشکیلات قبیلهای
economic reorganization U تجدید سازمان اقتصادی
directs U مدیریت یا سازمان دهی
restructures U تجدید سازمان کردن
organizing U بازار سازمان یافته
directed U مدیریت یا سازمان دهی
compositions U ارایش یکان سازمان
infrastructure U سازمان زیر سازی
cadre U اعضای یک سازمان نظامی
task organization U سازمان برای رزم
food and agricultural organization U سازمان خواروبار وکشاورزی
united nations organization U سازمان ملل متحد
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
United Nations U سازمان ملل متحد
organized market U بازار سازمان یافته
reorganization U تجدید سازمان کردن
reorganize U تجدید سازمان کردن
reorganized U تجدید سازمان کردن
u.n. U سازمان ملل متحد
reorganising U تجدید سازمان کردن
direction U سازمان دهی یامدیریت
the church e. U سازمان قانونی کلیسا
hiring hall U اژانس یا سازمان کاریابی
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
geological survey U سازمان زمین شناسی
reform U اصلاحات تجدید سازمان
reforms U اصلاحات تجدید سازمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com