English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rewire U دوباره تلگراف زدن
rewired U دوباره تلگراف زدن
rewires U دوباره تلگراف زدن
rewiring U دوباره تلگراف زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wire U تلگراف کردن تلگراف زدن
wires U تلگراف کردن تلگراف زدن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
telegraphed U تلگراف
telegram U تلگراف
telegraph U تلگراف
telegraphically U با تلگراف
telegrams U تلگراف
telegraphy U تلگراف
cabled U تلگراف
telegraphing U تلگراف
telegraphy U فن تلگراف
cable U تلگراف
telegraphs U تلگراف
cablegram U تلگراف
telegraph U دستگاه تلگراف
by wire U بوسیله تلگراف
telegraph U تلگراف کردن
telegraphs U دستگاه تلگراف
duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی
telegraphing U تلگراف کردن
central office U تلکس و تلگراف
dispensers U نافرهزینه تلگراف
dispenser U نافرهزینه تلگراف
telegraphed U دستگاه تلگراف
wirelesses U تلگراف بی سیم
wireless U تلگراف بی سیم
telegraphing U دستگاه تلگراف
telegraphs U تلگراف کردن
telegraphed U تلگراف کردن
telegrams U تلگراف کردن
line telegraphy U تلگراف خطی
radioteletype U تلگراف بی سیم
telegraph alphabet U الفبای تلگراف
telegraph apparatus U دستگاه تلگراف
telegraph cable U کابل تلگراف
telegraph engineering U تکنیک تلگراف
telegraph key تکمه تلگراف
telegraph relay U رله تلگراف
telegrapher U تلگراف کننده
telegraphic alphabet U الفبای تلگراف
cabled U تلگراف کردن
telegraphic key شستی تلگراف
cabled U سیم تلگراف
cable U تلگراف کردن
radiotelegraphy U تلگراف بی سیم
radiotelegraphic U تلگراف بی سیم
synchronous telegraphy U تلگراف همزمان
telegram U تلگراف کردن
duplex telegraphy U تلگراف دوگانه
multiple telegraphy U تلگراف چندگانه
relay magnet U رله تلگراف
wireless telegraphy U تلگراف بیسیم
impluse telegraphy U تلگراف ایمپولزی
phonoplex telegraphy U تلگراف فونوپلکس
cable U سیم تلگراف
radiotelegraph U رادیو تلگراف
radio telegraphy U تلگراف بیسیم
spark sending U تلگراف جرقهای
radiotelegraph U تلگراف بی سیم
surface line U خط تلفن و تلگراف تعجیلی
wireway U سیم تلگراف و تلفن
trunk U تلگراف یا تلفن بدنه
trunks U تلگراف یا تلفن بدنه
quadruplex telephony U تلگراف تمام جهتی
radiotelegram U مخابره تلگراف بیسیم
polar duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی قطبی
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
interband telegraphy U تلگراف باند میانی
central telegraph office U مرکز تلگراف اصلی
radiotelegraph U تلگراف رادیویی کردن
fire alarm telegraph U تلگراف اتش سوزی
quadruplex circuit U تلگراف تمام جهتی
radiotelegraphic U تلگراف رادیویی کردن
quadruplex telegraphy U تلگراف تمام جهتی
multiplex telegraphy U تلگراف چند جهتی
keyboard printing telegraph U تلگراف ثبات تکمهای
aerogram U مخابره با تلگراف بی سیم
cabled U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
heliographic U مربوط به مخابره تلگراف افتابی
phantoplex telegraphy U تلگراف چهار سیمی مرکب
surface line U خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
cable U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
wirelesses U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wireless U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
ccitt U کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
relays U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relay U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed U دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
phonopore U اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
morse alphabet or code U الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
DC U روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
teleprinter U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
teleprinters U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
wires U سیم تلگراف سیم کشی کردن
wire U سیم تلگراف سیم کشی کردن
cabled U سیم کشی کردن تلگراف کردن
ticker U دارای صدای تیک تیک تلگراف
cable U سیم کشی کردن تلگراف کردن
continually U دوباره و دوباره
revet U دوباره
afresh U دوباره
on more U دوباره
de novo U دوباره
again U دوباره
bis U دوباره
anew U دوباره
rejoin U دوباره پیوستن به
second check U بررسی دوباره
rejoined U دوباره پیوستن به
rewriter U دوباره نویس
rewake U دوباره برانگیختن
rewrites U دوباره نوشتن
reissued U دوباره منتشرکردن
rejoining U دوباره پیوستن به
rejoins U دوباره پیوستن به
rewritten U دوباره نویسی
reissuing U دوباره منتشرکردن
re fuse U دوباره گداختن
reedify U دوباره ساختن
re edify U دوباره ساختن
re echo U دوباره برگرداندن
re establishment U دوباره برقرارسازی
re count U دوباره شمردن
re construction U دوباره سازی
rewrote U دوباره نوشتن
rewritten U دوباره نوشتن
rewriting U دوباره نویسی
rewriting U دوباره نوشتن
reissue U دوباره منتشرکردن
rewrites U دوباره نویسی
reissues U دوباره منتشرکردن
rewrote U دوباره نویسی
revest U دوباره گماشتن
reenagement U استخدام دوباره
rehear U دوباره شنیدن
recapturing U دوباره تسخیرکردن
recaptures U دوباره تسخیرکردن
recaptured U دوباره تسخیرکردن
recapture U دوباره تسخیرکردن
reinvest U دوباره گماشتن
reproducing U دوباره تولیدکردن
reproduces U دوباره تولیدکردن
reproduced U دوباره تولیدکردن
regorge U دوباره فروبردن
refillable U دوباره پر کردنی
digamy U عروسی دوباره
reelect U دوباره گزیدن
redintegrate U دوباره مستقرشونده
fox message U پیام دوباره
reproductions U تولید دوباره
reproduction U تولید دوباره
rebirth U تولد دوباره
recurring U دوباره فاهرشونده
recoat U دوباره اندودن
recature U دوباره تسخیرکردن
reproduce U دوباره تولیدکردن
repass U دوباره عبورکردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
refresh U دوباره پر کردن
resorb U دوباره بعلیدن
resorption U بلع دوباره
restart U شروع دوباره
resurge U دوباره برخاستن
replenishing U دوباره پر کردن
reconstruction U دوباره سازی
reconstructions U دوباره سازی
repeated test U ازمون دوباره
once more U دوباره باردیگر
repiece U دوباره سر هم دادن
plerosis U دوباره پرشدن
replenishment U دوباره پرکردن
reproducer U دوباره تولیدکننده
repullulate U دوباره درامدن
refreshingly U دوباره سازی
refreshing U دوباره سازی
retransmit U دوباره فرستادن
rewrite U دوباره نویسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com