Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
retranslate
U
دوباره بزبان نخستین دراوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
remilitarization
U
دوباره به حالت نظامی دراوردن
at first a
U
در نخستین دید در وهله نخستین
capella
U
بزبان
inexpressibles
U
بزبان شوخی
gallice
U
بزبان فرانسه
slang
U
بزبان عامیانه
latine
U
بزبان لاتینی
indispensables
U
بزبان شوخی
utters
U
بزبان اوردن
uttered
U
بزبان اوردن
alpha aurigae
U
عیوق بزبان
utter
U
بزبان اوردن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
uvular
U
وابسته بزبان کوچک
slang
U
بزبان یا لهجه مخصوص
doggie
U
سگ بزبان کودکان سگ کوچک
romanic
U
متکلم بزبان رومی
in legal parlance
U
بزبان یا عباراتی حقوقی
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
arabist
U
عالم بزبان و علوم عربی
PO
U
پبشاب دان بزبان کودکان
formulate
U
بیان داشتن بزبان ریاضی
formulating
U
بیان داشتن بزبان ریاضی
formulated
U
بیان داشتن بزبان ریاضی
formulates
U
بیان داشتن بزبان ریاضی
They were talking in Spanish .
U
بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
vulgarization
U
تعمیم چیزی بزبان ساده
I spoke my mind.
U
آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
popularly
U
از لحاظ توده مردم بزبان ساده
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
latinity
U
شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
nuncupation
U
افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
transliteration
U
نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
jargonize
U
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
premiering
U
نخستین
quadrages ima
U
نخستین
proto
U
نخستین
first detector
U
نخستین
incipient
U
نخستین
primary
U
نخستین
our first parents adam and eva
U
نخستین ما
initialing
U
نخستین
initialling
U
نخستین
mixers
U
نخستین
premier
U
نخستین
mixer
U
نخستین
initialled
U
نخستین
initialed
U
نخستین
premiers
U
نخستین
initials
U
نخستین
premiere
U
نخستین
primal
<adj.>
U
نخستین
premiered
U
نخستین
initial
U
نخستین
premieres
U
نخستین
first
U
نخستین
primary personality
U
شخصیت نخستین
crossover
U
تمرکز نخستین
primary drive
U
سائق نخستین
his opening remarks
U
نخستین گفتههای وی
primary group
U
گروه نخستین
springer stone
U
نخستین رگ پاطاق
hexateuch
U
نخستین توریه
primary motivation
U
انگیزش نخستین
primary colors
U
رنگهای نخستین
incipience
U
حالت نخستین
prototype
U
نخستین بشر
octateuch
U
نخستین عهدعتیق
prototype
U
نمونه نخستین
prototypes
U
نخستین بشر
prototypes
U
نمونه نخستین
menarche
U
نخستین قاعدگی
the opening chapter
U
نخستین فصل
in the egg
U
در مرحله نخستین
initial stage
U
طبقه نخستین
the first of all
U
نخستین همه
initial movement
U
نخستین اقدام
the first day
U
نخستین رور
initial expenses
U
هزینه نخستین
trivium
U
دوره نخستین
incunabula
U
نخستین دوره
incipincy
U
حالت نخستین
primary needs
U
نیازهای نخستین
proenomen
U
نام نخستین
primary reinforcement
U
تقویت نخستین
protomartyr
U
نخستین شهید
primordial
U
اصل نخستین
at the first onset
U
در نخستین وهله
at the first blush
U
در نخستین وهله
primary treatment
U
تصفیه نخستین
primary treatment
U
پاکسازی نخستین
at first push
U
در نخستین وهله
prime coat
U
روکش نخستین
primary
U
مقدماتی نخستین
first hand
U
نخستین بازی کن
primary zones
U
نواحی نخستین
primary anxiety
U
اضطراب نخستین
primes
U
نخستین اولیه
rough coat
U
نخستین اندود
first rate
U
نخستین درجه
first impression
U
برداشت نخستین
first aids
U
کمکهای نخستین
primary processes
U
فرایندهای نخستین
book one
U
جلد نخستین
as a first step
<adv.>
U
نخستین
[اولا]
primary productivity
U
فراوردگی نخستین
prime
U
نخستین اولیه
by return of post
U
با نخستین پست
primed
U
نخستین اولیه
maiden speeches
U
نخستین نطق شخص
initiated
U
نخستین قدم رابرداشتن
initiating
U
نخستین قدم رابرداشتن
protoplast
U
نخستین ادم افریده
prodelision
U
حذف نخستین حرفCanis
maiden speech
U
نخستین نطق شخص
initiate
U
نخستین قدم رابرداشتن
fifteen
U
نخستین امتیاز گیم
primary process thinking
U
اندیشیدن در فرایند نخستین
primary amentia
U
نقص عقل نخستین
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
initiates
U
نخستین قدم رابرداشتن
primary reinforcer
U
تقویت کننده نخستین
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
primary mental abilities
U
تواناییهای عقلی نخستین
rudimentary knowledge
U
دانش مقدماتی یا نخستین
the first person
U
نخستین شخص متکلم
primary consumers
U
مصرف کنندگان نخستین
initial inverse voltage
U
ولتاژ معکوس نخستین
recoil
U
بحال نخستین برگشتن
first fruits
U
نخستین دستاوردهای هر چیز
firstling
U
نوبر نخستین نتیجه
gross primary product
U
تولید ناخالص نخستین
hexateuchal
U
شش کتاب نخستین از تورات
primordial
U
عنصر نخستین اساسی
incipient stages
U
مراحل نخستین یا ابتدائی
recoiled
U
بحال نخستین برگشتن
recoils
U
بحال نخستین برگشتن
at the earliest p moment
U
در نخستین وهله امکان
acrospire
U
نخستین جوانهء دانه
opener
U
نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
on the first occasion
U
در نخستین وهله یا فرصت
recoiling
U
بحال نخستین برگشتن
break one's duck
U
کسب نخستین امتیاز
net primary production
U
تولید خالص نخستین
draw first blood
U
کسب نخستین امتیاز
foal tooth
U
نخستین دندان اسب
primary mental deficiency
U
عقب ماندگی ذهنی نخستین
fleshment
U
خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
prototype
U
اصل ماده نخستین افریده
relapse
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapsed
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapses
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
plough monday
U
نخستین دوشنبه پس از خاج شویان
prototypes
U
اصل ماده نخستین افریده
original sin
U
نخستین گناه ادم ابوالبشر
primate
U
راسته پستانداران نخستین پایه
hetaerism
U
ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
relapsing
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
heptateuch
U
هفت کتاب نخستین توریه
premieres
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiered
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiering
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiers
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
protogenic
U
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protogenetic
U
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protasis
U
نخستین قسمت درام قدیم رومی
ground
U
بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
first reading
U
طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
imfancy
U
عدم بلوغ نخستین دوره رشد
stars and bars
U
نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
sixth man
U
نخستین بازیگرذخیرهای که وارد میدان میشود
premiere
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premier
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
transliterate
U
عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
previous examination
U
نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
break shot
U
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
to nip or crush in the bud
U
در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
revalorization
U
اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
freshers
U
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
fresher
U
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
grilse
U
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
restorationism
U
عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
debut
U
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com