English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double housing planner U دستگاه رنده با دو قسمت ساکن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
double standard planer U دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
Other Matches
standard U قسمت ساکن دستگاه
standards U قسمت ساکن دستگاه
housing U چارچوب قسمت ساکن دستگاه
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
jointer U رنده دستگاه رنده بلند
jack plane U رنده دستگاه
jointing plane U رنده دستگاه
planing iron grinder U دستگاه تیزکننده تیغه رنده
bevel gear planer U دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
boring stay U قسمت ساکن مقابل
stator U قسمت ساکن موتوریا ژنراتور
planer U دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
slovak U نژاد اسلواک ساکن قسمت مرکزی چکوسلواکی
stand U قسما ساکن دستگاه مقام نوردکاری
major assembly U قسمت عمده دستگاه
subassembly U قسمت فرعی دستگاه
motor unit U قسمت موتوروسیله دستگاه موتور
unit assembly U یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
head stock U قطعهای که قسمت مهم دستگاه بر ان قرار دارد
operations research U تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
arithmatic unit U قسمت حافظه ماشین حساب دستگاه محاسب کامپیوتر
spoke shave U رنده مشته رنده کبوتری رنده کبوتری
antistatic mat U پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
range section U قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
bevel U رنده کر دن
grates U رنده
planer bed U کف رنده
grate U رنده
grated U رنده
scraper U رنده
planing U رنده
turning tool U رنده
shaver U رنده
shavers U رنده
planes U رنده
planed U رنده
plane U رنده
oblique edged scraper U رنده کج
planer U رنده کش
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
grated U رنده کردن
moulding plane U رنده ابزار
smoothing plane U رنده دو تیغ
grate U رنده کردن
smoothen U رنده کردن
planing U رنده کردن
die stock U بدنه رنده
planed U رنده کردن
plane U رنده کردن
grates U رنده کردن
planes U رنده کردن
compass plane U رنده سینه
smoothing plane U رنده پرداخت
cross plane U رنده کردن
smooth with the plane U رنده کردن
spoke shave U رنده مشتی
stocked U بدنه رنده
stock U بدنه رنده
sash plane U رنده بغل
routing plane U رنده کفرند
routing plane U رنده تهرند
round edged scraper U رنده نیمبر
chipper U رنده نجاری
grooving plane U رنده شیار
jointing plane U رنده بلند
rack type cutter U شانه رنده
excelsior U رنده چوب
toothing plane U رنده خشخاش
european type plane U رنده فرنگی
chips U رنده کردن
chip U رنده کردن
jack plane U رنده بزرگ
bit U تیغه رنده
bits U تیغه رنده
shave U رنده کردن
shaved U رنده کردن
shaves U رنده کردن
grater U رنده آشپزخانه
toothing plane U رنده خط گیری
rabbet plane U رنده دو راهه
racked U میله رنده
wracks U میله رنده
wracked U میله رنده
plane iron U تیغ رنده
rack U میله رنده
racks U میله رنده
plane knife U تیغه رنده
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
grooving plane U رنده کام کنی
hand plane U رنده کردن دستی
rebate plane U رنده کام کنی
smooth plane U رنده صاف کاری
dado plane U رنده کام کنی
body of carpenter's plane U کوله رنده نجاری
contouring shaper U ماشین رنده کاری
adjustable plane U رنده درجه دار
planed U با رنده صاف کردن
stick plane U رنده با تیغه گرد
stick plane U رنده میله دار
jack plane U رنده درشت تراش
tooth plane U رنده دندانه دار
rabbet plane U رنده کام کنی
planes U با رنده صاف کردن
planing U با رنده صاف کردن
plane U با رنده صاف کردن
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
armor plate planer U ماشین رنده ورق زرهی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
slot U شیار دراوردن رنده کردن چاک
saddled U صفحه رنده بند ماشین تراش
bevel gear generator U ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
slotting U شیار دراوردن رنده کردن چاک
saddle U صفحه رنده بند ماشین تراش
sauerkraut U کلم رنده شده واب پز با سرکه
saddles U صفحه رنده بند ماشین تراش
slots U شیار دراوردن رنده کردن چاک
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
ricer U رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
lodgers U ساکن
stills U ساکن
stiller U ساکن
lodger U ساکن
inmates U ساکن
still U ساکن
slack water U اب ساکن
inmate U ساکن
dweller U ساکن
abider U ساکن
inhabitant U ساکن
occupier U ساکن
habitant U ساکن
inert U ساکن
quiescent U ساکن
occupiers U ساکن
stillest U ساکن
denizens U ساکن
denizen U ساکن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com