Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 231 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
grammar
U
دستور زبان
grammars
U
دستور زبان
gramarey
U
دستور زبان
grammer
U
دستور زبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
statement
U
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statement
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements
U
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statements
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
directive
U
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives
U
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
illegal
U
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
logo
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند
operation
U
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
grammarian
U
متخصص دستور زبان
grammarians
U
متخصص دستور زبان
dot
U
در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
dotting
U
در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
input
U
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
inputted
U
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
ambiguous grammar
U
دستور زبان مبهم
delimiter
U
1-حرف یا نشانهای که به زبان یابرنامه شروع و پایان داده یا کورد یا اطلاع بیان میکند. 2-مرز بین دستور و آرگومان
do while
U
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
microprogram
U
هر دستور زبان اسمبلی کامپیوتر که با زیربرنامه اجرا شود
one for one
U
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
one for one
U
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
regular grammar
U
دستور زبان منظم
syntactic error
U
خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
predicate
U
گزاره
[در دستور زبان]
[ادبیات]
Other Matches
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
separator
U
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skips
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifiers
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
actual address
U
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
statement
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifier
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skip
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
piped
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB
U
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
effective
U
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branches
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
U
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
one plus one address
U
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate
U
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
U
چرب زبان زبان دار
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue
U
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
addressing
U
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
enjoinment
U
دستور
direction
U
دستور
commands
U
دستور
commanded
U
دستور
order
U
دستور
command
U
دستور
formula
U
دستور
programs
U
دستور
prescript
U
دستور
prescriptions
U
دستور
prescription
U
دستور
regulation
U
دستور
instruction
U
دستور
instructions
U
دستور
program
U
دستور
rule
U
دستور
formulae
U
دستور
commandments
U
دستور
precepts
U
دستور
formulas
U
دستور
commandment
U
دستور
precept
U
دستور
say-so
U
دستور
say so
U
دستور
grammars
U
علم دستور
grammars
U
کتاب دستور
lubrication order
U
دستور روغنکاری
directions
U
دستور عمل
operating manual
U
دستور کار
grammar
U
کتاب دستور
operation order
U
دستور عملیاتی
order code
U
رمز دستور
order format
U
قالب دستور
order of the day
U
دستور جلسه
ordinace
U
دستور شرعی
macro
U
شرح دستور
programmes
U
دستور نقشه
grammar
U
علم دستور
programme
U
دستور نقشه
prescription
U
دستور عمل
program
U
برنامه دستور
sailing orders
U
دستور حرکت
daily order
U
دستور روز
permission
U
دستور پروانه
cramer's rule
U
دستور کرامر
program
U
دستور کار
conditional statement
U
دستور شرطی
intuit
U
دستور دادن
mandated
U
دستور مافوق
standing order
U
دستور جاری
postbyte
U
در یک دستور برنامه
laying instruction
U
دستور نصب
prescriptions
U
دستور عمل
job order
U
دستور کار
purchase order
U
دستور خرید
order
U
دستور سفارش
field manual
U
دستور رزمی
collection order
U
دستور وصول
execute statement
U
دستور اجرایی
mandates
U
دستور مردم به
mandating
U
دستور مافوق
night order
U
دستور شبانه
mandating
U
دستور مردم به
generative grammar
U
دستور زایشی
mandated
U
دستور مردم به
mandate
U
دستور مردم به
order
U
دستورالعمل دستور
order
U
دستور دادن
grammatically
U
ازروی دستور
movement order
U
دستور حرکت
mounting instruction
U
دستور نصب
microinstruction
U
ریز دستور
formulary
U
دستور نامه
mandate
U
دستور مافوق
dictate
U
دستور دادن
engine order
U
دستور ماشین
standing orders
U
دستور جاری
recipe
U
خوراک دستور
recipes
U
خوراک دستور
macroinstruction
U
درشت دستور
macro instruction
U
درشت دستور
macro
U
درشت دستور
agendas
U
دستور جلسه
agenda
U
دستور جلسه
instruction
U
دستور عمل
enforcement order
U
دستور اجرا
commandment
U
دستور خدا
instructions
U
دستور کار
instructions
U
دستور عمل
embedded code
U
دستور چاپگر
commandments
U
دستور خدا
instruction
U
دستور کار
operating instruction
U
دستور کار
run
U
دستور RUN
dictated
U
دستور دادن
dictate
U
دستور دادن
superior order
U
دستور مافوق
statement number
U
شماره دستور
transformational grammar
U
دستور گشتاری
directive
U
دستور دهنده
administrative order
U
دستور اداری
programs
U
دستور کار
principal
U
دستور دهنده
directives
U
دستور دهنده
principals
U
دستور دهنده
dictates
U
دستور دادن
dictating
U
دستور دادن
statement
U
بیانیه دستور
directs
U
: دستور دادن
runs
U
دستور RUN
directed
U
: دستور دادن
to give instractions
U
دستور دادن
blanket order
U
دستور کلی
direct
U
: دستور دادن
mandates
U
دستور مافوق
statements
U
بیانیه دستور
avaunt
U
دستور اخراج
technical manual
U
دستور فنی
cancellation order
U
دستور لغو
cancellation order
U
دستور فسخ
behest
U
امر دستور
programs
U
برنامه دستور
intuiting
U
دستور دادن
intuits
U
دستور دادن
money orders
U
دستور پرداخت
money order
U
دستور پرداخت
regulation
U
دستور قانون
warning order
U
دستور اگهی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com