Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
agenda
U
دستور جلسه
agendas
U
دستور جلسه
order of the day
U
دستور جلسه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
statement
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
U
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
sederunt
U
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
for two weeks
U
جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
separator
U
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
modifier
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifiers
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statements
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skipped
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address
U
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skips
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
pipe
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
GOSUB
U
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
prefix
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective
U
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
branches
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
U
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address
U
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
immediate
U
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
seance
U
جلسه
sitting
U
جلسه
sittings
U
جلسه
meetings
U
جلسه
session
U
جلسه
meet
U
: جلسه
meets
U
: جلسه
meeting
U
جلسه
sessions
U
جلسه
chairman
U
رئیس جلسه
chairperson
U
رئیس جلسه
meetings
U
انجمن جلسه
chairpersons
U
رئیس جلسه
nonresident
U
غیرحاضر در جلسه
minutes
U
صورت جلسه
in the meeting of d may
U
در جلسه سوم می
public session
U
جلسه علنی
reunions
U
تجدید جلسه
reunion
U
تجدید جلسه
special session
U
جلسه مخصوص
minute
U
صورت جلسه
chairmen
U
رئیس جلسه
general meeting
U
جلسه عمومی
meeting
U
انجمن جلسه
court session
U
جلسه دادگاه
record
U
صورت جلسه سابقه
marathon
U
جلسه گروهی طولانی
marathons
U
جلسه گروهی طولانی
stags
U
جلسه یا مهمانی مردانه
protocols
U
صورت جلسه ازمایش
special session
U
جلسه فوق العاده
The meeting was postponed.
U
جلسه را عقب انداختند
seance
U
جلسه احضارارواح وغیره
seance
U
جلسه احضار روح
stag
U
جلسه یا مهمانی مردانه
sitting in camera
U
جلسه غیر علنی
work out
U
برنامه یک جلسه تمرین
cabinet council
U
جلسه هیات وزیران
to hold a session
U
جلسه منعقد کردن
to hold a meeting
U
جلسه منعقد کردن
the house went into secret session
U
مجلس جلسه سری
convocations
U
جلسه عمومی دانشجویان
walkout
U
اعتصاب ,ترک جلسه
walkouts
U
اعتصاب ,ترک جلسه
convocation
U
جلسه عمومی دانشجویان
convening
U
تشکیل جلسه دادن
private session
U
جلسه غیر علنی
convene
U
تشکیل جلسه دادن
convened
U
تشکیل جلسه دادن
convenes
U
تشکیل جلسه دادن
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
protocol
U
صورت جلسه ازمایش
spectators
U
مستمعین جلسه دادگاه
protocol
U
صورت جلسه کنفرانس
bull session
U
جلسه محاوره ومرور
protocols
U
صورت جلسه کنفرانس
rehearing
U
جلسه دادرسی مجدد
to sit
U
درباره موضوعی جلسه کردن
open the meeting
U
رسمیت جلسه را اعلام کردن
adjournments
U
احاله رسیدگی به جلسه بعد
adjournment
U
احاله رسیدگی به جلسه بعد
Those who attended the meeting.
U
کسانیکه در جلسه حاضر بودند
presiding
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
presided
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
presides
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
critique
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
preside
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
critiques
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
proces verbal
U
صورت جلسه نشست نامه
The date of the meeting has been advanced.
U
تاریخ جلسه جلو افتاده است
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
seminar
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminars
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
minute
U
خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
committees
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
call a metting
U
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
agendas
U
لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
convoke
U
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
agenda
U
لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
quorum
U
حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
hansardize
U
متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
briefings
U
جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
briefing
U
جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting.
U
من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
to call a meeting of the board of directors
U
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
To conduct a meeting in an orderly manner.
U
جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
national educational computing conferenc
U
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
peremptory undertaking
U
تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
briefing direction
U
دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
addressing
U
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
prescriptions
U
دستور
commandments
U
دستور
prescription
U
دستور
formula
U
دستور
commandment
U
دستور
instruction
U
دستور
precept
U
دستور
enjoinment
U
دستور
say-so
U
دستور
rule
U
دستور
say so
U
دستور
prescript
U
دستور
precepts
U
دستور
regulation
U
دستور
instructions
U
دستور
direction
U
دستور
order
U
دستور
formulae
U
دستور
commanded
U
دستور
commands
U
دستور
programs
U
دستور
program
U
دستور
formulas
U
دستور
command
U
دستور
run
U
دستور RUN
dictate
U
دستور دادن
dictated
U
دستور دادن
dictates
U
دستور دادن
dictating
U
دستور دادن
laying instruction
U
دستور نصب
purchase order
U
دستور خرید
night order
U
دستور شبانه
permission
U
دستور پروانه
intuits
U
دستور دادن
intuiting
U
دستور دادن
operating manual
U
دستور کار
operation order
U
دستور عملیاتی
order code
U
رمز دستور
ordinace
U
دستور شرعی
postbyte
U
در یک دستور برنامه
directions
U
دستور عمل
sailing orders
U
دستور حرکت
operating instruction
U
دستور کار
grammar
U
دستور زبان
intuited
U
دستور دادن
intuit
U
دستور دادن
prescriptions
U
دستور عمل
prescription
U
دستور عمل
grammars
U
کتاب دستور
grammars
U
علم دستور
grammars
U
دستور زبان
grammar
U
کتاب دستور
grammar
U
علم دستور
statement number
U
شماره دستور
cancellation order
U
دستور لغو
engine order
U
دستور ماشین
execute statement
U
دستور اجرایی
field manual
U
دستور رزمی
formulary
U
دستور نامه
standing orders
U
دستور جاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com