English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pleiad U دسته هفت نفری
septet U دسته هفت نفری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
decurion U رئیس دسته ده نفری
octet U دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
septette U دسته هفت نفری هفتگانه
Other Matches
century U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
centuries U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
disciplinary control board U کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
threesome U سه نفری
triumvier U سه نفری
threesomes U سه نفری
percapita U نفری
triumvirate U سه نفری
triumvirates U سه نفری
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
trio U سه نفری سه تایی
tandem U درشکه دو نفری
tandems U درشکه دو نفری
parleyed U گفتگوی دو نفری
parley U گفتگوی دو نفری
dialogues U مکالمهء دو نفری
trios U سه نفری سه تایی
single U تنها یک نفری
parleys U گفتگوی دو نفری
duumvirate U حکومت دو نفری
duopoly U انحصار دو نفری
parleying U گفتگوی دو نفری
quintet U پنج نفری
quintets U پنج نفری
dialogue U مکالمهء دو نفری
quintette U پنج نفری
folie a deux U جنون دو نفری
threesomes U بازی سه نفری
threesome U بازی سه نفری
stichomythia U سوال وجواب در نفری
monologue U تک سخنگویی صحبت یک نفری
counsel U مشاوره دو نفری مشورت
percapita U بقرار هر نفری هر راس
counseled U مشاوره دو نفری مشورت
counselled U مشاوره دو نفری مشورت
counselling U مشاوره دو نفری مشورت
counsels U مشاوره دو نفری مشورت
monologues U تک سخنگویی صحبت یک نفری
morrice U نوعی رقص شش نفری
morris U نوعی رقص شش نفری
delire a quatre U هذیان چهار نفری
heptarchy U حکومت هفت نفری
monolog U تک سخنگویی صحبت یک نفری
madrigal U سرود عاشقانه چند نفری
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
petit jury U هیئت منصفه دوازده نفری
foursomes U بازی گلف چهار نفری
foursome U بازی گلف چهار نفری
madrigals U سرود عاشقانه چند نفری
tarantella U رقص تند دو نفری ایتالیایی
roomette U اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
duumvir U شریک رتبه حکومت دو نفری
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
squads U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
omber U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
ombre U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
rigadoon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
squad U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
quadrille U نوعی بازی ورق چهار نفری
quadrilles U نوعی بازی ورق چهار نفری
rigaudon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
tetrarchy U یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
string quartet U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
quintette U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
adagio رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
trooping U دسته دسته شدن
they came in bands U دسته دسته امدند
sect U دسته دسته مذهبی
sects U دسته دسته مذهبی
streams of people U دسته دسته مردم
shoals of people U دسته دسته مردم
scores of people U دسته دسته مردم
regiment U دسته دسته کردن
sorts U دسته دسته کردن
groups U دسته دسته کردن
group U دسته دسته کردن
sorted U دسته دسته کردن
troop U دسته دسته شدن
trooped U دسته دسته شدن
regiments U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
in detail U مفصلا دسته دسته
distribute U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته شدن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
all but a few U همه به غیر از چند تایی [چند نفری]
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
manspace U جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
stemmed U دسته
skeins U دسته
tuft U دسته
hilts U دسته
cluster bombs U دسته
shook U دسته
pitman U دسته
clusters U دسته
tufts U دسته
skein U دسته
hilt U دسته
ringleaders U سر دسته
wisps U دسته
wisp U دسته
platoons U دسته
platoon U دسته
bracket U دسته
ilk U دسته
ears U دسته
ear U دسته
ringleader U سر دسته
bodle U دسته
boodle U دسته
hosts U دسته
helm U دسته
covey U دسته
host U دسته
hosted U دسته
hosting U دسته
confraternity U دسته
classis U دسته
cheque book U دسته چک
helms U دسته
clumps U دسته
congregation U دسته
ranged U دسته
haft U دسته
range U دسته
sections U دسته
section U دسته
congregations U دسته
faggots U دسته
horde U دسته
gens U دسته
bouquets U دسته گل
bouquet U دسته گل
ranges U دسته
handgrip U دسته
cranks U دسته
handhold U دسته
clumping U دسته
cranked U دسته
clumped U دسته
clump U دسته
crank U دسته
fagot U دسته
helve U دسته
cranking U دسته
processions U دسته
cluster U دسته
fascicle or cule U دسته
passel U دسته
cliques U دسته
cluster bomb U دسته
clique U دسته
fascicle U دسته
fascicled U دسته دسته
nosegay U دسته گل
fasciculate U دسته دسته
hordes U دسته
drove U دسته
droves U دسته
kind U دسته
kindest U دسته
faggot U دسته
procession U دسته
kinds U دسته
team U دسته
teams U دسته
tress U دسته مو
leader U سر دسته
clan U دسته
bevy U دسته
clans U دسته
category U دسته
lot U دسته
brigades U دسته
bundling U دسته
bundles U دسته
handles U دسته
gangs U دسته
set U دسته
bunches U دسته
bunched U دسته
lever U دسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com