Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
string band
U
دسته موزیک سازهای سیمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the wind drowned the strigs
U
سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
stringed instruments
U
سازهای سیمی
A military band.
U
دسته موزیک نظامی
wire cloth
U
تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
non rotating wire rope
U
طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
structural steel
U
فولاد سازهای
structural section
U
مقطع سازهای
structural element
U
بخش سازهای
structural concrete
U
بتن سازهای
structual engineering
U
مهندس سازهای
structrual steelwork
U
فولاد سازهای
ligature
U
کلیدکوک سازهای زهی
woodwind
U
موسیقی برای سازهای بادی چوبی
music
U
موزیک
structural failure
U
نقص یا ضعف سازهای شکست در برابر نیرو یا بار
design load
U
حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
indiental music
U
موزیک همراه
waltz
U
موزیک و رقص
background music
U
موزیک متن
background sound
U
موزیک متن
larghetto
U
موزیک ملایم
bands
U
قسمت موزیک
ambient music
U
موزیک متن
make music
U
موزیک ساختن
play music
U
موزیک ساختن
waltzes
U
موزیک و رقص
band
U
قسمت موزیک
waltzing
U
موزیک و رقص
dead march
U
موزیک عزا
waltzed
U
موزیک و رقص
untimate load
U
بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
an airy music
U
ساز یا موزیک با روح
bandmaster
U
رئیس دستهء موزیک
to keep step to a band
U
مطابق موزیک پازدن
bandwagon
U
عرابهء دستهء موزیک سیار
drum majorette
U
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
music mistress
U
بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
the piping time
U
زمان صلح که بجای موزیک جنگی نی وسازهای دیگرمی نوازند
band shell
U
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
wing spar
U
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wiry
U
سیمی
stringed
U
سیمی
wire ropes
U
طنابهای سیمی
wirework
U
کارهای سیمی
hawsers
U
طناب سیمی
wire beater
همزن سیمی
wire gauze
U
توری سیمی
lang's lay wire rope
U
طناب سیمی یک سو
wire drag
U
لاروب سیمی
netting
U
تور سیمی
netting
U
شبکه سیمی
wire hinge
U
لولای سیمی
wire core
U
مغزی سیمی
backstop
U
حصار سیمی
wire netting
U
تور سیمی
hawser
U
طناب سیمی
wire rope
U
طناب سیمی
open wire line
U
خط سیمی هوایی
open wire line
U
خط سیمی لخت
greyhounds
U
غربال سیمی
tightwire
U
طناب سیمی
three wire system
U
دستگاه سه سیمی
cable
U
طناب سیمی
cabled
U
طناب سیمی
three wire generator
U
دینام سه سیمی
greyhound
U
غربال سیمی
wire netting
U
بافت توری سیمی
phantom circuit
U
مدار چهار سیمی
phantomed cable
U
کابل چهار سیمی
beach matting
U
تور سیمی ساحلی
sarrated wire rope
U
طناب سیمی دندانهای
magnetic wire recording
U
ضبط صوت سیمی
griddle
U
غربال سیمی کارگران
griddles
U
غربال سیمی کارگران
plated wire memory
U
حافظه سیمی اندوده
quadded cable
U
کابل چهار سیمی
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
phantoplex telegraphy
U
تلگراف چهار سیمی مرکب
screens
U
تور سیمی نصب کردن
screening, screenings
U
تور سیمی نصب کردن
screened
U
تور سیمی نصب کردن
screen
U
تور سیمی نصب کردن
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
omnibus wire
U
سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
screen
U
تور سیمی پنجره توری دار
wire glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
screened
U
تور سیمی پنجره توری دار
wired glass
U
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
cords
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
cord
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
screening, screenings
U
تور سیمی پنجره توری دار
screens
U
تور سیمی پنجره توری دار
sound off
U
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
headstay
U
سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
viola d'amore
U
ویولون دارای 7 سیم زهی و 7 تار سیمی
acoustic screen
تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
trommel
U
غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
cable suspension bridge
U
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
staple
U
سوزن
[حرف ]
یو شکل
[برای محکم کردن سیمی به دیوار]
rope chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
DC
U
روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
assort
U
دسته دسته شدن
streams of people
U
دسته دسته مردم
regiments
U
دسته دسته کردن
scores of people
U
دسته دسته مردم
shoals of people
U
دسته دسته مردم
assort
U
دسته دسته کردن
in detail
U
مفصلا دسته دسته
they came in bands
U
دسته دسته امدند
sort
U
دسته دسته کردن
trooped
U
دسته دسته شدن
regiment
U
دسته دسته کردن
trooping
U
دسته دسته شدن
sect
U
دسته دسته مذهبی
sorted
U
دسته دسته کردن
sorts
U
دسته دسته کردن
troop
U
دسته دسته شدن
group
U
دسته دسته کردن
windrow
U
دسته دسته کردن
sects
U
دسته دسته مذهبی
groups
U
دسته دسته کردن
distribute
U
دسته دسته کردن
classify
U
دسته دسته کردن
screen
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
Faraday cage
U
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
marching
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marched
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march
U
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
wire matrix printer
U
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
nibs
U
دسته
clusters
U
دسته
lever
U
دسته
teams
U
دسته
bodle
U
دسته
team
U
دسته
kinds
U
دسته
category
U
دسته
leader
U
سر دسته
cluster bombs
U
دسته
cluster bomb
U
دسته
clans
U
دسته
nib
U
دسته
cluster
U
دسته
kind
U
دسته
cranks
U
دسته
assortments
U
دسته
assortment
U
دسته
cranking
U
دسته
cheque book
U
دسته چک
classis
U
دسته
crank
U
دسته
tussocks
U
دسته مو
A bunch ( bouquet ) of flowers .
U
دسته گل
confraternity
U
دسته
handle
U
دسته
bouquet
U
دسته گل
parcels
U
دسته
boodle
U
دسته
droves
U
دسته
skein
U
دسته
drove
U
دسته
parcel
U
دسته
sheaf
U
دسته
tussock
U
دسته مو
handles
U
دسته
bouquets
U
دسته گل
ranges
U
دسته
gangs
U
دسته
platoon
U
دسته
congregations
U
دسته
ear
U
دسته
ears
U
دسته
congregation
U
دسته
clumps
U
دسته
clumping
U
دسته
clumped
U
دسته
ringleaders
U
سر دسته
ringleader
U
سر دسته
clump
U
دسته
platoons
U
دسته
horde
U
دسته
hordes
U
دسته
bunch
U
دسته
scores
U
دسته دسته
wisps
U
دسته
wisp
U
دسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com