Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
squadron
U
دستهای از مردم گروه هواپیما
squadrons
U
دستهای از مردم گروه هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lot
U
گروه
[توده]
از مردم یا چیزها
mob law
U
قانونی که توده و گروه مردم وضع و اجرا نمایند
interactive
U
ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
grog
U
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
stick
U
یک گروه چترباز که از یک دریا یک قسمت هواپیما به بیرون می پرند
proletary
U
عضو پست ترین گروه مردم مزدور پست
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
democracy
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscites
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscite
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
populations
U
تعداد مردم مردم
population
U
تعداد مردم مردم
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
party line
U
خط دستهای
congregational
U
دستهای
batches
U
دستهای
fascicled
U
دستهای
processionary
U
دستهای
fascicular
U
دستهای
batch
U
دستهای
claque
U
دستهای که
bunchy
U
دستهای
denominational
U
دستهای
party lines
U
خط دستهای
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
group flashing light
U
چشمک زن دستهای
gregarious
U
اجتماعی دستهای
poppyhead
U
گل اذین دستهای
batch compiler
U
همگردان دستهای
batch file
U
فایل دستهای
batch mode
U
باب دستهای
multiple contact
U
کنتاکت دستهای
batch processing
U
پردازش دستهای
block copolymer
U
همبسپار دستهای
production
U
تولید دستهای
productions
U
تولید دستهای
pentadelphous
U
پنج دستهای
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
gallowglass
U
دستهای سرباز مزدور
splitting
U
چند دستهای شدن
wash your hands
U
دستهای خود را بشویید
asterism
U
برج دستهای از ستارگان
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
deadman's float
U
شناور بودن با دستهای باز
feverweed
U
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
dinosaurs
U
دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
processionist
U
کسیکه با دستهای راه میافتد
vespiary
U
اجتماع زنبوران دستهای زنبور
prone float
U
روی شکم با دستهای کشیده
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
batches
U
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
deme
U
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
batch
U
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
wide arm handstand
U
بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
U
گروه بیشمار گروه
horde
U
گروه بیشمار گروه
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
burst
U
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
maharaja
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
someone's hands are tied
<idiom>
U
دستهای کسی بسته بودن
[اصطلاح مجازی]
chain gang
U
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
maharajah
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
fasciculus
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
strappado
U
مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
maharajas
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
hard handed
U
دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
bursts
U
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
fascicle
U
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
monoprogramming system
U
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
hurdy gurdy
U
نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
batch
U
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
forlorn hope
U
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
chains
U
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
songfest
U
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
batches
U
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
happy family
U
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
queue
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queued
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
chain
U
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
passionist
U
عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
queues
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
windrow
U
دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
queueing
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
altitude height
U
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
rje
U
سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
job
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streamed
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streams
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
capitulary
U
عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
jobs
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
flight control
U
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
end
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
sequential
U
خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
ends
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
script
U
مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
logs
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
log
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
AUTOEXEC.BAT
U
فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
autoexec bat
U
در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
TDS
U
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
ramps
U
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp
U
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
bureau
U
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus
U
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
the people
U
مردم
the deaf
U
مردم کر
public
U
مردم
people
U
مردم
folks
U
مردم
folk
U
مردم
peopling
U
مردم
peoples
U
مردم
peopled
U
مردم
population
[pop.]
U
مردم
batches
U
فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batch
U
فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
editing run
U
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
corporations
U
گروهی از مردم
Among the people .
U
درمیان مردم
the american public
U
مردم امریکا
all men
U
کلیه مردم
corporation
U
گروهی از مردم
all men
U
مردم همه
parading
U
اجتماع مردم
mobbing
U
انبوه مردم
communists
U
مردم گرا
mobs
U
انبوه مردم
all men
U
همه مردم
unsocial
U
مردم گریز
misanthrope
U
مردم گریز
misanthropes
U
مردم گریز
omnibus
U
توده مردم
omnibuses
U
توده مردم
communist
U
مردم گرا
mob
U
انبوه مردم
mobbed
U
انبوه مردم
underfed
U
مردم گرسنه
plebeian
U
توده مردم
reputedly
U
در نظر مردم
ombudsman
U
فریادرس مردم
massing
U
توده مردم
masses
U
توده مردم
mass
U
توده مردم
citizenry
U
مردم تبعیت
lowest common denominator
U
مردم پذیر
anthropometry
U
مردم سنجی
openly
U
در انظار مردم
hoi polloi
U
توده مردم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com