English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pupillage U دوره شاگردی مرحله شاگردی
pupilage U دوره شاگردی مرحله شاگردی
phased array U ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
creeps U مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection U سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep U مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase U مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrogging U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
school mate U هم شاگردی
journeywork U شاگردی
school fellow U هم شاگردی
discipleship U شاگردی
pupilship U شاگردی
schoolmate U هم شاگردی
schoolmates U هم شاگردی
apprenticeships U شاگردی
journey work U شاگردی
apprenticeship U شاگردی
studentship U شاگردی
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
tutoring U اموزش تک شاگردی
to serve apprenticeship U دوره شاگردی
prentice U شاگردی کردن
apprentice U شاگردی کردن کاراموز
apprentices U شاگردی کردن کاراموز
oppidan U شاگردی که درشبانه روزیهای شهرزندگی میکند
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
to serve one s a U دوره شاگردی خودرابه پایان رساندم
to take up one'sindentures U سند شاگردی خودرا در پایان خدمت پس گرفتن
salvtatorian U شاگردی که نطق گشایش یاتهنیت امیزرا اداکند
prize fellow U شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
combat phase U مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
stages U مرحله
scene U مرحله
scenes U مرحله
phase U مرحله
rung U مرحله
phases U مرحله
phased U مرحله
step U مرحله
creeping attack U تک مرحله به مرحله
stepping U مرحله
process U مرحله
instar U مرحله
processes U مرحله
stage U مرحله
stroke U مرحله
phased attack U تک مرحله به مرحله
stroked U مرحله
grades U مرحله
grade U مرحله
strokes U مرحله
stroking U مرحله
induction stroke U مرحله تنفس
buffer stage U مرحله میانگیر
assault phase U مرحله هجوم
developmental stage U مرحله تکوینی
primordium U مرحله نخست
fission process U مرحله انشقاق
genital phase U مرحله تناسلی
fetch phase U مرحله واکشی
exhaust stroke U مرحله تخلیه
imprimis U در مرحله نخست
in the egg U در مرحله نخستین
exhaust stroke U مرحله اگزوز
in the first instance U در مرحله اول
execute phase U مرحله اجرا
differential stage U مرحله تفاضلی
developmental stage U مرحله پیشرفت
induction stroke U مرحله مکش
intake stroke U مرحله تنفس
recovery phase U مرحله رونق
solidifying process U مرحله انجماد
staping U مرحله بندی
termination phase U مرحله پایانی
termination stage U مرحله پایانی
training cycle U مرحله اموزش
home stretch U مرحله نهایی
an anxious time U مرحله پر اضطراب
recovery phase U مرحله شکوفائی
propagation sequence U مرحله انتشار
power stroke U مرحله قدرت
intake stroke U مرحله مکش
inextremis U در اخرین مرحله
initiation sequence U مرحله اغازی
job step U مرحله برنامه
larval stage U مرحله کرمی
latency U مرحله پنهانی
macro stage U مرحله کلان
modulator U مرحله تحمیل گر
oedipal stage U مرحله ادیپی
one step operation U عمل تک مرحله
oral stage U مرحله دهانی
speed stage U مرحله سرعت
output stage U مرحله خروجی
phallic stage U مرحله التی
speed level U مرحله سرعت
anal stage U مرحله مقعدی
phase U مرحله عملیات
stage U درجه مرحله
stages U درجه مرحله
stepping U مرحله رتبه
milestone U مرحله برجسته
driver U مرحله تحریک
process U مرحله جریان
drivers U مرحله تحریک
phased U مرحله عملیات
phases U مرحله عملیات
period U نوبت مرحله
nth U در مرحله چند
processes U مرحله جریان
step U مرحله پایه
grade U مرحله گراد
periods U نوبت مرحله
step U مرحله رتبه
grades U مرحله گراد
point U مرحله قله
milestones U مرحله برجسته
point U جهت مرحله
stepping U مرحله پایه
tick U سخت ترین مرحله
incipient U اولیه مرحله ابتدایی
karyokinesis U مرحله تقسیم سلولی
ticked U سخت ترین مرحله
preverbal phase U مرحله پیش کلامی
stage U پرده گاه مرحله
milestone U مرحله مهمی اززندگی
ossification U مرحله تشکیل استخوان
noviciate U مرحله تازه کاری
novitiate U مرحله تازه کاری
creeping barrage U سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
stages U پرده گاه مرحله
pettifog U از مرحله پرت کردن
milestones U مرحله مهمی اززندگی
entelechy U مرحله تشکیل وتحقق
stadium U میدان ورزش مرحله
stadia U میدان ورزش مرحله
processes U جریان عمل مرحله
diastolic phase U مرحله انبساطی قلب
process U جریان عمل مرحله
ticks U سخت ترین مرحله
stadiums U میدان ورزش مرحله
qualifying U رسیدن به مرحله بعد
first audio stage U مرحله صوتی نخست
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
fire for effect U مرحله تیر موثر
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
cladding process U مرحله روکش کاری
declines U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
rate determining step U مرحله تعیین کننده سرعت
stages U مرحله دار شدن اشکوب
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
stage U مرحله دار شدن اشکوب
turning point U مرحله قاطع نقطه تحول
turning points U مرحله قاطع نقطه تحول
phased conversion U تبدیل مرحله بندی شده
single stepping U در یک مرحله انجام دادن یا شدن
subcritical U زیر مرحله خطرناک وبحرانی
gastrula U مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
embryos U گیاهک تخم مرحله بدوی
decline U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
walk through U بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
Not to know what one is talking about. U از موضوع ( مرحله )پرت بودن
phasing U مرحله بندی کردن عملیات
embryo U گیاهک تخم مرحله بدوی
modulated amplifier U مرحله فزون ساز تحمیلی
metoestrus U مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
metestrus U مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
monestrous U دارای یک مرحله فحلیت درسال
job lot U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lots U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
the next process is weaving U عمل یا مرحله بعداز بافتن است
systole U مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
terminal phase U مرحله اخر مسیر حرکت موشک
reentry phase U مرحله دخول مجدد موشک درجو
stretch runner U تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
tabula rasa U مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
prisere U مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
prophase U مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
finallist U کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
showdowns U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdown U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
cim U استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
idiolect U طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
driven U که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
to nip or crush in the bud U در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
generation U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
interlace U روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
disc U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com