Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subvert
U
درون واژگون سازی کردن
subverted
U
درون واژگون سازی کردن
subverting
U
درون واژگون سازی کردن
subverts
U
درون واژگون سازی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overturn
U
واژگون سازی
overturns
U
واژگون سازی
overturned
U
واژگون سازی
eversion
U
واژگون سازی
capsize
U
واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsizing
U
واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsizes
U
واژگون کردن کشتی واژگون شدن
capsized
U
واژگون کردن کشتی واژگون شدن
reversal
U
واژگون سازی واژگونی
reversals
U
واژگون سازی واژگونی
upset _
U
واژگونی واژگون سازی اشفتگی اضطراب
assimilation
U
درون سازی
incurvation
U
خم سازی سوی درون
external
U
وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
externals
U
وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
compact
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacts
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacted
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacting
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
upsetting
U
واژگون کردن
rock the boat
<idiom>
U
واژگون کردن
upsets
U
واژگون کردن
overturn
U
واژگون کردن
to keel over
U
واژگون کردن
upset
U
واژگون کردن
overturns
U
واژگون کردن
overturned
U
واژگون کردن
capsizing
U
واژگون کردن قایق
toppled
U
برگشتن واژگون کردن
overturn
U
واژگون کردن برانداختن
capsizes
U
واژگون کردن قایق
capsized
U
واژگون کردن قایق
overturns
U
واژگون کردن برانداختن
toppling
U
برگشتن واژگون کردن
topples
U
برگشتن واژگون کردن
capsize
U
واژگون کردن قایق
overturned
U
واژگون کردن برانداختن
topple
U
برگشتن واژگون کردن
to turn over
U
واژگون کردن کارکردن دراوردن
intercoastal
U
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
reverses
U
نقض کردن واژگون کردن
reversing
U
نقض کردن واژگون کردن
reversed
U
نقض کردن واژگون کردن
reverse
U
نقض کردن واژگون کردن
swaps
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
interpolating
U
درون یابی کردن
interpolated
U
درون یابی کردن
interpolates
U
درون یابی کردن
interpolate
U
درون یابی کردن
fullest
U
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
full
U
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
feed
U
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feeds
U
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
cold boot
U
روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
topsy turvy
U
واژگون
topsy-turvy
U
واژگون
subversives
U
واژگون
subversive
U
واژگون
upside down
U
واژگون
overturning
U
واژگون
subverts
U
واژگون ساختن
converse
U
واژگون وارونه
subverted
U
واژگون ساختن
purls
U
واژگون شدن
conversed
U
واژگون وارونه
converses
U
واژگون وارونه
conversing
U
واژگون وارونه
eversible
U
واژگون شدنی
purling
U
واژگون شدن
overset
U
واژگون ساختن
subvert
U
واژگون ساختن
purled
U
واژگون شدن
purl
U
واژگون شدن
subverting
U
واژگون ساختن
to turn turtle
U
واژگون شدن
turn over
U
واژگون شدگی
upsetter
U
واژگون کننده
in line processing
U
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
inverts
U
انحراف سخن واژگون
invert
U
انحراف سخن واژگون
inverting
U
انحراف سخن واژگون
keel
U
واژگون شدن افتادن
keels
U
واژگون شدن افتادن
turn turtle
U
واژگون شدن ناو یا قایق
inside out
<idiom>
U
داخل به خارج برگشتن ،واژگون شدن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
irreversibly
U
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
junk
U
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ballast
U
هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
report program generator
U
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
simulate
U
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulating
U
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulates
U
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
floor
U
کف سازی کردن
floored
U
کف سازی کردن
floors
U
کف سازی کردن
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
copied
U
بدل سازی کردن
simulating
U
وانمود سازی کردن
jerry build
U
بنا سازی کردن
simulates
U
وانمود سازی کردن
calker
U
زیرپوش سازی کردن
simulate
U
وانمود سازی کردن
insculp
U
مجسمه سازی کردن
copying
U
بدل سازی کردن
copy
U
بدل سازی کردن
copies
U
بدل سازی کردن
To forge a document (documents).
U
سند ومدرک سازی کردن
imagery
U
شبیه سازی عکاسی کردن
bastardization
U
بدل سازی حرامزاده کردن
compaction
U
فشرده سازی متراکم کردن
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
simulate
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulates
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulating
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
clearance
U
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
deleting
U
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deletes
U
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
delete
U
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleted
U
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
compacts
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
pave
U
[صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
compacted
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
media
U
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nonerasable storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
maintenance
U
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
inly
U
از درون
insides
U
درون
in the recesses of the heart
U
در درون دل
inside
U
درون
internally
U
از درون
core
U
درون
reentrant
U
درون رو
cores
U
درون
abintra
U
از درون
endocarp
U
درون بر
interior
U
درون
inward
U
درون
inhaul line
U
درون کش
inbound
U
به درون
interiors
U
درون
endogenous
U
درون زا
ben
U
درون
interiorly
U
از درون
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
introvert
U
درون گرا
inland
U
درون کشور
interiors
U
درونی درون
interior
U
درونی درون
online
U
درون خطی
interstitial
U
درون شبکهای
underground water
U
اب درون زمین
ingrowing
U
درون رویان
on line
U
درون خطی
subversion
U
درون واژگونی
immigration
U
درون کوچی
intramuscular
U
درون عضلانی
intracellular
U
درون یاختهای
introverts
U
درون گرا
intramuscular
U
درون ماهیچهای
input
U
درون گذاشت
pronation
U
درون گرداندن
intramolecular
U
درون مولکولی
intramolecular
U
درون ذرهای
intrapersonal
U
درون فردی
intraindividual
U
درون فردی
innate
U
درون زاد
intrafusal
U
درون دوکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com