Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
work order
U
درخواست انجام کار حکم کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
work request
U
برگ درخواست انجام کار برگ کار
Other Matches
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
U
درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water
[Idiom]
U
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
requesting
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
U
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requests
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
requisitioning
U
درخواست
solicitation
U
درخواست
requisitioned
U
درخواست
requisition
U
درخواست
enquiry
U
درخواست
claim
U
درخواست
demand
U
درخواست
requested
U
درخواست
request
U
درخواست
appeals
U
درخواست
on request of which
[at his request]
U
به درخواست او
indents
U
درخواست
indenting
U
درخواست
requisitions
U
درخواست
appeal
U
درخواست
requests
U
درخواست
requistion for money
U
درخواست
appealed
U
درخواست
requesting
U
درخواست
imploration
U
درخواست
indent
U
درخواست
postulating
U
درخواست
claims
U
درخواست
claiming
U
درخواست
claimed
U
درخواست
suited
U
درخواست
suits
U
درخواست
tender
U
درخواست
applications
U
درخواست
tendered
U
درخواست
postulated
U
درخواست
tenderest
U
درخواست
d. of a request
U
در درخواست
supplication
U
درخواست
demanded
U
درخواست
postulates
U
درخواست
demands
U
درخواست
postulate
U
درخواست
suit
U
درخواست
application
U
درخواست
tendering
U
درخواست
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queries
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
applies
U
درخواست کردن
implored
U
درخواست کردن از
solicits
U
درخواست کردن
pray
U
درخواست کردن
praying
U
درخواست کردن
prays
U
درخواست کردن
prayed
U
درخواست کردن
purchase requisition
U
درخواست خرید
imploring
U
درخواست کردن از
implores
U
درخواست کردن از
implore
U
درخواست کردن از
request signal
U
علامت درخواست
soliciting
U
درخواست کردن
applying
U
درخواست کردن
apply
U
درخواست دادن
supervisor request
U
درخواست نافر
stock requisition
U
درخواست کالا
applying
U
درخواست دادن
writ of subpoena
U
برگ درخواست
apply
U
درخواست کردن
solicit
U
درخواست کردن
supplicate
U
درخواست کردن
requisition line
U
خط درخواست اماد
to g. any one's request
U
درخواست کسیراپذیرفتن
requisition number
U
شماره درخواست
toa for a job or position
U
درخواست کارکردن
round robin
U
درخواست کتبی
rrayer
U
درخواست التماس
applies
U
درخواست دادن
solicited
U
درخواست کردن
speak for
<idiom>
U
درخواست کردن
basic requisition number
U
درخواست ابتدایی
demandant
U
درخواست کننده
basic requisition number
U
درخواست اولیه
inquiries
U
اسستسفار درخواست
document number
U
شماره درخواست
asking and ordering
U
درخواست و سفارش
to make an application
[to apply]
U
درخواست کردن
call for fire
U
درخواست اتش
demanded
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
claimed
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
asked
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
demand code
U
رمز درخواست
put in for something
<idiom>
U
درخواست چیزی
entreat
U
درخواست کردن
entreated
U
درخواست کردن
inquiry
U
اسستسفار درخواست
entreating
U
درخواست کردن
d. note
U
درخواست پرداخت
entreats
U
درخواست کردن
declaration of intention
U
درخواست تابعیت
applicator
U
درخواست کننده
application form
U
برگ درخواست
appeal for tenders
U
درخواست مزایده
requesting
U
درخواست می کنم
applicant
U
درخواست دهنده
demanded
U
درخواست مطالبه
request
U
درخواست می کنم
materials requisition
U
درخواست مواد
demand
U
درخواست کردن
on call
U
بنا به درخواست
at the request of
U
به خواهش
[به درخواست]
demand
U
درخواست مطالبه
plead with
U
درخواست کردن
pleader
U
درخواست دادن
applicant
U
درخواست کننده
applicants
U
درخواست دهنده
fire message
U
درخواست اتش
demands
U
درخواست کردن
requests
U
درخواست می کنم
demands
U
درخواست مطالبه
excess demand
U
درخواست مازاد
requested
U
درخواست می کنم
applicants
U
درخواست کننده
demanded
U
درخواست کردن
boned
U
خواستن درخواست کردن
bones
U
خواستن درخواست کردن
bone
U
خواستن درخواست کردن
boning
U
خواستن درخواست کردن
requisitions
U
درخواست رسمی کردن
to apply for leave
U
درخواست مرخصی کردن
solicited
U
درخواست یا تقاضا کردن از
requisitioning
U
درخواست رسمی کردن
by popular
[demand]
request
U
درخواست توده پسند
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
on application
U
در زمان
[حالت]
درخواست
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
to reject
[refuse]
an application
U
درخواست نامه ای را رد کردن
solicit
U
درخواست یا تقاضا کردن از
to solicit an office
U
درخواست ازیک شرکت
to ask too much
U
بیش از حد درخواست کردن
on request
U
وقتی که درخواست بشود
requisition
U
درخواست رسمی کردن
to grant an application
U
درخواست نامه ای را پذیرفتن
reclama
U
درخواست تجدید نظر
on call
U
اتشهای طبق درخواست
to a oneself for help
U
درخواست کمک کردن
pleadable
U
قابل درخواست دادن
requesting unit
U
یکان درخواست کننده
modification work order
U
برگ درخواست نوسازی
demand code
U
شماره رمزبرگ درخواست
repleader
U
درخواست تجدیدنظر استیناف
proposal form
U
فرم درخواست بیمه
initial fire request
U
درخواست ابتدایی اتش
requisition line
U
مسیر درخواست اماد
request for price quotation
U
درخواست مظنه قیمت
recind
U
لغو کامل درخواست
indents
U
سفارش درخواست کردن
indenting
U
سفارش درخواست کردن
at call
U
به محض درخواست عندالمطالبه
to deny somebody a wish
U
درخواست کسی را رد کردن
indent
U
سفارش درخواست کردن
debt enforcement
U
درخواست طلب وصول
call for fire
U
درخواست اتش کردن
applications
U
درخواست نامه پشت کار
application
U
درخواست نامه پشت کار
to ask somebody for
[about]
something
U
از کسی چیزی درخواست کردن
demand
[of]
U
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
an a for a position
U
درخواست دهنده برای کار
application
[for something]
U
درخواست نامه
[برای چیزی]
appeal
[to]
or
[for]
U
درخواست
[برای]
[استیناف در دادگاه]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com