English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
suited U درخواست
suited U تقاضا
suited U دادخواست عرضحال
suited U مرافعه خواستگاری
suited U یکدست لباس پیروان
suited U خدمتگزاران ملتزمین
suited U توالی
suited U تسلسل نوع
suited U مناسب بودن
suited U وفق دادن جور کردن
suited U خواست دادن تعقیب کردن
suited U خواستگاری کردن
suited U جامه
suited U لباس دادن به
suited U دادخواست
suited U خواستگاری دعوی
suited U تعقیب انطباق
suited U منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He's not suited for a doctor. U او [مرد] برای یک پزشک مناسب نیست.
He is cut out for it. He is ideally (perfecly) suited to his work. U برای اینکار جان می دهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com