English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in this connextion U دراین زمینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
He talked in this connection (vein). U دراین زمینه صحبت کرد
Other Matches
inversion U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
middle distance U فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
tone-on-tone U [بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
partitions U بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partition U بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
here below U دراین جهان
in this p case U دراین موردبخصوص
hither and thither <idiom> U دراین سو وآن سو
In this case ( instance) . U دراین مورد
of late U دراین روزها
hereabout U دراین حدود
in this matter U دراین امر
there U دراین موضوع انجا
herein named U نامبرده دراین نامه
On this holy month. U دراین روز مبارک
In this holy month. U دراین ماه مبارک
In this day and age. U دراین دور وزمان
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
In this day and age. U دراین سال وزمانه ( امروزه )
All the world and his wife were at this party . U هر کی را بگویی دراین میهمانی بود
He has no influence in this company . U دراین شرکت کاره ای نیست
All the expenses. U دراین عکس خوب افتادید
I am a strange in this town. U دراین شهر غریب هستم
he is an a. on that U سخن او دراین باره است
of late years U دراین چند سال گذشته
in the last fortnight U دراین پانزده روز گذشته
the pilgrimage of life U زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) . U رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
Generosity runs in the family. U سخاوت دراین خانواده ارثی است
How many people live here ? U چند نفر دراین خانه می نشینند ؟
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
He has a poor service record in this company. U دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
Did you make any profit in this deal ? U آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
You name it , they have it in thes department store. U هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
Did you get anything out of this deal ? U دراین معامله چیزی گیرت آمد ؟
I'll give you that [much] . U دراین نکته اعتراف می کنم [که حق با تو است] .
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
We dont have qualified personnel in this company. U دراین شرکت آدم حسابی نداریم
simple shear U دراین برش تنش عمودی وجودندارد
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
The surely clean you out in this nightclub . U دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
We have no vacant position ( opening ) in this company . U دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
This car can hold 6 persons comefortably. U دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
It this case , the purpose has been defeated . U دراین مورد نقض غرض شده است
This shop deals in goods of all sorts . U دراین مغازه همه چیز معامله می شود
Allow me to chew it over in my mind . U اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
There is nothing I can do about it. U از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
There are ine milion book (volumes)in this library. U دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Several people could be accommodated in this room. U چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
ground U زمینه
predisposition U زمینه
context U زمینه
sketches U زمینه
flash color U زمینه
ground note U نت زمینه
flat paint U زمینه
sketch U زمینه
conspectus U زمینه
contexts U زمینه
sketched U زمینه
predispositions U زمینه
terrain U زمینه
ichnograph U زمینه
backgrounds U زمینه
background U زمینه
settings U زمینه
setting U زمینه
outlining U زمینه
outlines U زمینه
outlined U زمینه
outline U زمینه
background U پس زمینه
basis U زمینه
tendencies U زمینه
tendency U زمینه
design U زمینه
designs U زمینه
backgrounds U پس زمینه
ground colour U رنگ زمینه
host crystal U بلور زمینه
ichnography U زمینه سازی
themes U ریشه زمینه
background sound U موسیقی پس زمینه
background music U موسیقی پس زمینه
ground color U رنگ زمینه
main color U رنگ زمینه
protective ground U زمینه حفافتی
dominant design U زمینه اصلی
ambient music U موسیقی پس زمینه
planning U زمینه سازی
predispose U زمینه را مهیاساختن
foreground U پیش زمینه
theme U ریشه زمینه
background communication U ارتباط پس زمینه
contrasts U رنگ زمینه
background current U جریان زمینه
contrasting U رنگ زمینه
predisposed U زمینه را مهیاساختن
predisposes U زمینه را مهیاساختن
predisposing U زمینه را مهیاساختن
wherein U درچه زمینه
intriguing U زمینه سازی
intrigues U زمینه سازی
groundwork U زمینه اساس
ambient U پس زمینه معمولی
intrigue U زمینه سازی
roots U سرچشمه زمینه
root U سرچشمه زمینه
background level U تراز زمینه
contrasted U رنگ زمینه
figure ground U شکل و زمینه
surveyed U زمینه یابی
blue print U زمینه ابی
survey U زمینه یابی
matrixes U زمینه ملاط
display background U زمینه نمایش
matrix U زمینه ملاط
background radiation U تابش زمینه
background process U فرایندهای پس زمینه
background printing U چاپ پس زمینه
contrast U رنگ زمینه
surveys U زمینه یابی
background noise U صدای پس زمینه
background noise U اختلال پس زمینه
contrasts U زمینه طرح و سایه
fielded U زمینه رزمی صحرایی
fields U زمینه رزمی صحرایی
contrasted U زمینه طرح و سایه
field U زمینه رزمی صحرایی
contrasting U زمینه طرح و سایه
It is in short supply. U زمینه اش دربازار کم است
contrast U زمینه طرح و سایه
undertone U ته صدا موجود در زمینه
spectrum of war U زمینه ها یا طیف جنگ
spectrum of war U جنگ در تمام زمینه ها
predisposing factor U عامل زمینه ساز
survey research U پژوهش زمینه یاب
survey tests U ازمونهای زمینه یابی
attitude survey U زمینه یابی نگرش
field lens adjustment زمینه تنظیم لنز
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
undertones U ته صدا موجود در زمینه
color contrast U تضاد رنگی در زمینه فرش
plat U نقشه کشی زمینه سازی
foreground task U کار یا وفیفه پیش زمینه
basic ground U زمینه و متن اصلی فرش
ich nographic U وابسته به طراحی و زمینه سازی
To pave the way . To prepare the ground. U زمینه رافراهم ( هموار) کردن
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
coalitions U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
coalition U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
scenario U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
scenarios U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
cosmic microwave radiation background U زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
grillage U زمینه و طرح مشبک توری و غیره
karyolymph U ماده اساسی زمینه هسته سلولی
This painting has a green background. U زمینه این تابلو سبز است
We shall be reasoning on the grounds that. . U روی این زمینه استدلال خواهیم کرد که ...
positive U تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
scarlet U [زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
blurred black ground U زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
belcher U دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
reverse video U کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
wallpapers U تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
underlain U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlie U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlies U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
wallpaper U تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . U این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
filling out U [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
embriodery U [آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
sightscreen U دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
demurs U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demur U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
abrash U دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
positive U که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
gold lace [braids] U گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
filed U زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
presentation graphics U گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
background noise U در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
blueprints U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
blueprint U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
sampler U واگیره [تکرار طرح در متن فرش جهت پوشش کل زمینه. در واگیره یا از مشابه بته جقه و یا نگاره های مختلف استفاده می شود.]
cloud lattice design U طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
dragon sumak U طرح سومک اژدهایی [این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com