English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (6461 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outline U زمینه
outlined U زمینه
outlines U زمینه
outlining U زمینه
setting U زمینه
settings U زمینه
background U زمینه
backgrounds U زمینه
ground U زمینه
basis U زمینه
tendencies U زمینه
tendency U زمینه
design U زمینه
designs U زمینه
terrain U زمینه
sketch U زمینه
sketched U زمینه
sketches U زمینه
context U زمینه
contexts U زمینه
predisposition U زمینه
predispositions U زمینه
conspectus U زمینه
flat paint U زمینه
flash color U زمینه
ichnograph U زمینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inversion U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
middle distance U فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
tone-on-tone U [بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
partitions U بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partition U بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
backgrounds U پس زمینه
ground note U نت زمینه
background U پس زمینه
ambient U پس زمینه معمولی
groundwork U زمینه اساس
ground colour U رنگ زمینه
background radiation U تابش زمینه
matrix U زمینه ملاط
wherein U درچه زمینه
matrixes U زمینه ملاط
background communication U ارتباط پس زمینه
background current U جریان زمینه
background level U تراز زمینه
figure ground U شکل و زمینه
ichnography U زمینه سازی
host crystal U بلور زمینه
display background U زمینه نمایش
blue print U زمینه ابی
in this connextion U دراین زمینه
background process U فرایندهای پس زمینه
background printing U چاپ پس زمینه
background noise U اختلال پس زمینه
background noise U صدای پس زمینه
protective ground U زمینه حفافتی
ground color U رنگ زمینه
contrast U رنگ زمینه
foreground U پیش زمینه
themes U ریشه زمینه
background sound U موسیقی پس زمینه
dominant design U زمینه اصلی
surveys U زمینه یابی
main color U رنگ زمینه
planning U زمینه سازی
contrasts U رنگ زمینه
contrasting U رنگ زمینه
contrasted U رنگ زمینه
predispose U زمینه را مهیاساختن
predisposed U زمینه را مهیاساختن
background music U موسیقی پس زمینه
ambient music U موسیقی پس زمینه
surveyed U زمینه یابی
intrigue U زمینه سازی
intrigues U زمینه سازی
intriguing U زمینه سازی
roots U سرچشمه زمینه
survey U زمینه یابی
theme U ریشه زمینه
predisposes U زمینه را مهیاساختن
predisposing U زمینه را مهیاساختن
root U سرچشمه زمینه
field lens adjustment زمینه تنظیم لنز
survey tests U ازمونهای زمینه یابی
It is in short supply. U زمینه اش دربازار کم است
survey research U پژوهش زمینه یاب
spectrum of war U زمینه ها یا طیف جنگ
spectrum of war U جنگ در تمام زمینه ها
predisposing factor U عامل زمینه ساز
contrast U زمینه طرح و سایه
contrasts U زمینه طرح و سایه
undertones U ته صدا موجود در زمینه
contrasting U زمینه طرح و سایه
attitude survey U زمینه یابی نگرش
contrasted U زمینه طرح و سایه
undertone U ته صدا موجود در زمینه
field U زمینه رزمی صحرایی
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
fields U زمینه رزمی صحرایی
fielded U زمینه رزمی صحرایی
ich nographic U وابسته به طراحی و زمینه سازی
He talked in this connection (vein). U دراین زمینه صحبت کرد
To pave the way . To prepare the ground. U زمینه رافراهم ( هموار) کردن
foreground task U کار یا وفیفه پیش زمینه
basic ground U زمینه و متن اصلی فرش
plat U نقشه کشی زمینه سازی
color contrast U تضاد رنگی در زمینه فرش
This painting has a green background. U زمینه این تابلو سبز است
scenarios U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
scenario U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
grillage U زمینه و طرح مشبک توری و غیره
karyolymph U ماده اساسی زمینه هسته سلولی
cosmic microwave radiation background U زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
scarlet U [زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
belcher U دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
blurred black ground U زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
positive U تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
We shall be reasoning on the grounds that. . U روی این زمینه استدلال خواهیم کرد که ...
reverse video U کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
underlain U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlies U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlie U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . U این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
wallpaper U تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
wallpapers U تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
filling out U [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
embriodery U [آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
sightscreen U دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
abrash U دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
positive U که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
gold lace [braids] U گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
filed U زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
presentation graphics U گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
background noise U در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
blueprint U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
blueprints U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
sampler U واگیره [تکرار طرح در متن فرش جهت پوشش کل زمینه. در واگیره یا از مشابه بته جقه و یا نگاره های مختلف استفاده می شود.]
cloud lattice design U طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
dragon sumak U طرح سومک اژدهایی [این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
background level U الودگی متن الودگی زمینه
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
the concert of europe U منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
Reihan U ریحان [شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
paradise rug U طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
Pope, Arthur Upham U آرتور پوپ [که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.]
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
mirror carpet U طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
Tianjan U شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Imperial Silk Hunting Carpet U فرش شکارگاهی ابریشمی درباری [این فرش مربوط به قرن شانزده میلادی بوده و در زمینه حاشیه از صحنه های شکار به همراه گل های شاه عباسی و اسلیمی استفاده شده است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
Afshar design U طرح افشاری [ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
Lambalo U لامبالو [این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
Turkaman rugs U فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
fabianism U نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
Recent search history Forum search
1Evolution
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1معنی lead lag compensator
2In order to be interesting you have to be mean
2In order to be interesting you have to be mean
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1in this context
1veterans
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com