English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She was talking to (with ) a friend . U داشت با دوستش صحبت می کرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
minute book U دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
conservation U داشت
article had two notes U داشت
without letted U باز داشت
dwelt U منزل داشت
expectation U چشم داشت
factum U یاد داشت
he adored that woman U ان زن رابسیاردوست می داشت
talents U درون داشت
talent U درون داشت
expectantly U با چشم داشت
he loved her dear U اوبسیاردوست داشت
when will women have the vote? U خواهند داشت
talented U درون داشت
expectations U چشم داشت
durst U زهره داشت
note book U دفتریاد داشت
apanage U اختصاص داشت
he complained with reason U داشت که گله میکرد
to take notes of U یاد داشت برداشتن از
he kept me waiting U مرامنتظریامعطل نگاه داشت
annotator U یاد داشت کننده
prospectiveness U چشم داشت به اینده
block note paper U دسته کاغذیاد داشت
He was looking for you. U داشت دنبالت می گشت
writing pad U دسته یاد داشت
i will note it down U یاد داشت میکنم
disposure U نمایش عرضه داشت
outlook U منظره چشم داشت
marrige of convenience U پیوند با چشم داشت
the dog wasled U سگ بند در گردن داشت
to make a minute of U یاد داشت کردن
ephebe U شهری که از 81 تا 02 سال داشت
to make a note of U یاد داشت کردن
to set down U یاد داشت کردن
to take down U یاد داشت کردن
He looked well groomed . He had a tidy appearance . U سرووضع مرتبی داشت
it had a europeanlook U نمود اروپایی داشت
to minute down U یاد داشت کردن
prospect of success U چشم داشت یا امید کامیابی
he was in purpose to do it U در نظر داشت که ان کار رابکند
he would be sure to like it U یقینا انرادوست خواهد داشت
no song no supper U تانخوانی شام نخواهیم داشت
it weighed kilogrammes U بود سه کیلوگرم وزن داشت
that point was of p interest U ان نکته جالبیست ویژهای داشت
he sold the good ones U هرچه خوب داشت فروخت
The girl was penciling her eyebrows . U دخترک داشت ابروهایش را می کشید
fusileer U سربازی که تفنگ چخماقی داشت
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
fusilier U سربازی که تفنگ چخماقی داشت
He was running like a madman. U عین دیوانه ها داشت می دوید
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? U تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
durst U جرات داشت جسارت کرد
All his belongings were stolen . U هرچه داشت بردند (دزدیدند)
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
marshalsea U دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
quinquereme U یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
pistole U سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
notate U یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
og U الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
He tried to conceal the facts. U سعی داشت حقیقت را پنهان کند
on old woman past sixty U پیرزنی بیش از شصت سال داشت
He wanted to incite the people. U قصد داشت مردم راتحریک کند
to preach from notes U از روی یاد داشت وضع کردن
he made me wait U مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
u.sings[ and+] U با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
His request was in the nature of a command. U خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
of livery U ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
She married a man old eonugh to be her father. U با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
no paternosterŠno p U تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
She was crying over her misfortunes. U ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
groschen U سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
on shall from a quo rum U جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
to serve a notice on some one U اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
lostlabour U کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
kreutzer U نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
complete transaction U معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
He had the air of a frightened(scared)child. U حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
parnassian U نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
nestorianism U عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
paphian U وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
He was killed when his parachute malfunctioned. U بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
mouthing U صحبت
mouth U صحبت
mouths U صحبت
talk U صحبت
talks U صحبت
colloquy U صحبت
collocutor U هم صحبت
colloquies U صحبت
talked U صحبت
chitchat U صحبت
confabulation U صحبت
mouthed U صحبت
conversing U صحبت
converses U صحبت
converse U صحبت
conversed U صحبت
parle U صحبت
duologue U صحبت دونفری
cross talk U تداخل صحبت
conversable U خوش صحبت
conversationist U خوش صحبت
to talk [to] U صحبت کردن [با]
private talk U صحبت خصوصی
shoptald U صحبت بازاری
telephone frequency U فرکانس صحبت
natter U صحبت دوستانه
nattered U صحبت دوستانه
nattering U صحبت دوستانه
natters U صحبت دوستانه
pillow talk U صحبت خودمانی
She refused to open her oips . U لب به صحبت بازنکرد
talk up <idiom> U صحبت درمورد
my inter locvtor U طرف صحبت من
coze U صحبت خودمانی
confabulate U صحبت کردن
asides U صحبت تنها
talked U صحبت کردن
dialogues U گفتگو صحبت
speaks U صحبت کردن
speak U صحبت کردن
articulates U ماهر در صحبت
sniffling U صحبت تودماغی
articulating U ماهر در صحبت
chit-chat U صحبت کوتاه
chit chat U صحبت کوتاه
sniffles U صحبت تودماغی
speech U صحبت نطق
well spoken U خوش صحبت
sniffled U صحبت تودماغی
well-spoken U خوش صحبت
sniffle U صحبت تودماغی
speeches U صحبت نطق
aside U صحبت تنها
dialogue U گفتگو صحبت
articulate U ماهر در صحبت
chatty U خوش صحبت
conversationalists U خوش صحبت
talks U صحبت کردن
conversationalist U خوش صحبت
chitchat U صحبت کوتاه
talk U صحبت کردن
to switch on U طرف صحبت کردن
weigh one's words <idiom> U مراقب صحبت بودن
pipe up <idiom> U بلندتر صحبت کردن
hold forth <idiom> U صحبت کردن درمورد
whispery U اهسته صحبت کننده
interlocutor U طرف صحبت هم سخن
interlocutors U طرف صحبت هم سخن
take exception to <idiom> U مخاف صحبت کردن
waste one's breath <idiom> U بی نتیجه صحبت کردن
tell (someone) off <idiom> U با عصبانیت صحبت کردن
to speak [about] U صحبت کردن [در باره]
There is some talk of his resigning. U صحبت از استعفای اوست
cramp one's style <idiom> U محدودکردن صحبت یارفتارشخصی
Sh spoke in such a way that… U طوری صحبت کرد که
harp on <idiom> U بانارضایتی صحبت کردن
At this point of the conversation. U صحبت که به اینجا رسید
They have got engrossed in conversation . U صحبت آها گه انداخته
To talk in measured terms . To talk slowly. U شمرده صحبت کردن
go on <idiom> U زیادی صحبت کردن
To refer to implicitly. To hint. U درپرده صحبت کردن
To pay money. To make a payment. U بی پرده صحبت کردن
to speak candidly <idiom> U بی پرده صحبت کردن
To speak with freedom. U آزادانه صحبت کردن .
To speak elaborately. U با آب وتاب صحبت کردن
sniffling U تودماغی صحبت کردن
sniffle U با فن فن صحبت یاگریه کردن
monologue U تک سخنگویی صحبت یک نفری
sniffling U با فن فن صحبت یاگریه کردن
he was talking about me U درخصوص من صحبت می کرد
sniffled U با فن فن صحبت یاگریه کردن
to speak to somebody U با کسی صحبت کردن
gest U کار نمایان هم صحبت
geste U کار نمایان هم صحبت
dialogues U صحبت با شخص دیگر
dialogue U صحبت با شخص دیگر
sniffled U تودماغی صحبت کردن
sniffles U تودماغی صحبت کردن
monolog U تک سخنگویی صحبت یک نفری
sniffle U تودماغی صحبت کردن
monologues U تک سخنگویی صحبت یک نفری
hobnob U صحبت دوستانه کردن
hobnobbed U صحبت دوستانه کردن
dialog U صحبت با شخص دیگر
hobnobbing U صحبت دوستانه کردن
hobnobs U صحبت دوستانه کردن
blather U صحبت بی معنی واحمقانه
sniffles U با فن فن صحبت یاگریه کردن
dead U دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
lisp U نوک زبانی صحبت کردن
To speak slowly. U آهسته صحبت کردن (شمرده)
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com