Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
letterman
U
دارنده معرفی نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
policy holder
U
دارنده بیمه نامه
letter of introduction
U
معرفی نامه
letter of reference
U
معرفی نامه
letter
U
معرفی نامه
letters
U
معرفی نامه
identification tag
U
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
owners
U
دارنده
holders
U
دارنده
owner
U
دارنده
holder
U
دارنده
licencee
U
دارنده جواز
licencee
U
دارنده پروانه
bid holder
U
دارنده ضمانتنامه
promulgation
U
اعلام دارنده
holder
U
نگاه دارنده
enactive
U
مقرر دارنده
bona fide holder
U
دارنده مجاز
licentiate
U
دارنده پروانه
holders
U
نگاه دارنده
upholder
U
نگاه دارنده
licensee
U
دارنده مجوز
policy holder
U
دارنده بیمه
upholders
U
نگاه دارنده
licensees
U
دارنده پروانه
licensees
U
دارنده مجوز
stater
U
افهار دارنده
holders
U
دارنده برات
termor
U
دارنده حق رقبی
This page owner
U
دارنده این برگه
promulgator
U
اعلام دارنده
termor
U
دارنده حق عمری
interdictive
U
باز دارنده
holder
U
دارنده برات
vociferator
U
اعلام دارنده
licensee
U
دارنده پروانه
world record holder
U
دارنده رکورد جهانی
stabilisers
U
ثابت نگه دارنده
loan holder
U
دارنده سهام وام
stabilizer
U
ثابت نگه دارنده
title
U
دارنده عنوان قهرمانی
titles
U
دارنده عنوان قهرمانی
strait jackets
U
روپوش باز دارنده
strait jacket
U
روپوش باز دارنده
having
U
بدست اوردن دارنده
key concrete
U
بتن نگاه دارنده
have
U
بدست اوردن دارنده
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
licensees
U
صاحب جواز دارنده پروانه
annuitant
U
دریافت دارنده مقرری سالانه
incarcerator
U
توقیف کننده نگاه دارنده
licensee
U
صاحب جواز دارنده پروانه
fund holder
U
دارنده سهام قرضه دولتی
mealy mouthed
U
دریغ دارنده ازراست گویی
mealy-mouthed
U
دریغ دارنده ازراست گویی
celebrator
U
نگاه دارنده جشن و عید
premonitory
U
تحذیر کننده برحذر دارنده
rentlen
U
دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
irredeemable paper money
U
پول کاغذی که دارنده ان نتواندهرگاه بخواهدانرا نقدسازد
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
high goal polo
U
چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
bondholder
U
دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
blank endorsement
U
حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
reclame
U
معرفی
reference
U
معرفی
representations
U
معرفی
presentation
U
معرفی
designations
U
معرفی
representation
U
معرفی
designation
U
معرفی
presentations
U
معرفی
nuncupatory
U
معرفی کننده
presentee
U
معرفی شده
representer
U
معرفی کننده
speak well for
U
معرفی کردن
nominator
U
معرفی کننده
introduction
U
معارفه معرفی
introductions
U
معارفه معرفی
introduce
U
معرفی کردن
recommends
U
معرفی کردن
recommending
U
معرفی کردن
recommend
U
معرفی کردن
introduced
U
معرفی کردن
introduces
U
معرفی کردن
introducing
U
معرفی کردن
inset
U
معرفی کردن
insets
U
معرفی کردن
presentable
U
شایان معرفی
representations
U
معرفی کردن
presented
U
معرفی کردن
designative
U
معرفی کننده
present
U
معرفی کردن
presents
U
معرفی کردن
nominates
U
معرفی کردن
nominate
U
معرفی کردن
representation
U
معرفی کردن
presenting
U
معرفی کردن
bring forward
U
معرفی کردن
nominating
U
معرفی کردن
reports
U
معرفی کردن خود
algebra
U
قوانینی که برای معرفی
net authentication
U
معرفی ایستگاههای شبکه
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
presentably
U
بطور قابل معرفی
report
U
معرفی کردن خود
reported
U
معرفی کردن خود
introduction
U
معرفی رسمی اشناسازی
preconize
U
بعموم معرفی کردن
initial campaign
U
معرفی کالا به بازار
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
meets
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
social credit
U
تصادی معرفی شده است
meet
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
good wine needs no bush
U
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
to r.someone as a
U
کسی را به سمتی معرفی کردن
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
id
U
کارتی که ضخص را معرفی میکند
presentment
U
ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
U
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
Can you recommend a guest house?
U
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
Can you recommend a hotel?
U
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
to give publicity to
U
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
to proclam someone a traitor
U
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
predefined
U
آنچه قبلا معرفی شده است
tags
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
tag
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
names
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
bring up
<idiom>
U
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
proceed time
U
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
personation
U
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
Type cable
U
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
report tothe director
U
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
functional
U
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
Can you recommend a good restaurant?
U
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
to i. any one into abenefice
U
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
toastmistress
U
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
name
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
toastmasters
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
toastmaster
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
menu
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
polar
U
سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
menus
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
setting up
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
flow diagram
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flowchart
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
sets
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
category wiring
U
یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
set
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
ccitt
U
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
operated
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
distort
U
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
operate
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operates
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
enquiry
U
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
anchor cell
U
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
distorts
U
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
share holder
U
دارنده سهام صاحب سهام
holotype
U
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
password
U
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
passwords
U
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
National Center for Supercomputing Applications
U
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
wand
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
description
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
DCA
U
قالب متن معرفی شده توسط IBM که اجازه در و بدل شدن متون بین سیستمهای کامپیوتری میدهد
descriptions
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
layer
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layers
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
mask
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com