English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surefooted U دارای گامهای ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
colorfast U دارای رنگ ثابت
flatfoot U دارای عزم ثابت
fadeless U دارای رنگ ثابت
stylate U دارای ساقه یا ستون ثابت
resolved U دارای عزم ثابت مصمم
monomorphic or phous U دارای یک شکل ثابت در همه مدت رویش
regular steps U گامهای منظمو
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
stutter step U گامهای فریبنده در حال دو
jogger U دونده با گامهای اهسته ومنظم
joggers U دونده با گامهای اهسته ومنظم
to step out U گامهای بلند برداشتن پابیرون نهادن
hopple U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
toe weight U وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
changeless U ثابت
stationary U ثابت
resolute U ثابت
steadier U ثابت تر
fixed bridge U پل ثابت
inalterable U ثابت
established U ثابت
invariable U ثابت
disputeless U ثابت
equable U ثابت
unshaken U ثابت
indelible U ثابت
firm U ثابت
incommutable U ثابت
solid U ثابت
true U ثابت
solids U ثابت
truer U ثابت
truest U ثابت
standstill U ثابت
loyal U ثابت
hard and fast U ثابت
rugged U ثابت
firmer U ثابت
firmest U ثابت
fiducial U ثابت
permanent U ثابت
unswerving <adj.> U ثابت
immovable U ثابت
firms U ثابت
fix U ثابت
thetic U ثابت
thetical U ثابت
specific U ثابت
fixes U ثابت
specifics U ثابت
leger or ledger U ثابت
settled U ثابت
fixed U ثابت
undeviating <adj.> U ثابت
sustain U ثابت
sustains U ثابت
steadied U ثابت
constant U ثابت
steady U ثابت
pat U ثابت
fixing U ثابت
steadying U ثابت
stable U ثابت
sustained U ثابت
patting U ثابت
stables U ثابت
static U ثابت
steadies U ثابت
pegged U ثابت
constants U ثابت
steadiest U ثابت
patted U ثابت
pats U ثابت
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
parameter U ضریب ثابت
carbon fixed U ذغال ثابت
boltzmann constant U ثابت بولتزمن
veteran U ثابت استوار
lattice constant U ثابت شبکه
lastingly U بطور ثابت
parameter U مقدار ثابت
carbon fixed U کربن ثابت
staid U ارام ثابت
capital goods U دارایی ثابت
lastering friendship U دوستی پا بر جا یا ثابت
capital asset U سرمایه ثابت
boltzmann constant U ثابت بولتزمان
fixed U ثابت شده
attenuation constant U ثابت تضعیف
demonstrated U ثابت کردن
an inflexible resolution U عزم ثابت
demonstrates U ثابت کردن
multiplying constant U مضرب ثابت
demonstrating U ثابت کردن
newton constant U ثابت نیوتون
shielding constant U ثابت حفافتی
rydberg constant U ثابت ریدبرگ
veterans U ثابت استوار
madelung constant U ثابت مادلونگ
poise U ثابت واداشت ن
magnetic constant U ثابت مغناطیسی
attenuation factor U ثابت تضعیف
demonstrate U ثابت کردن
screening constant U ثابت پوشش
scale down U به نسبت ثابت
self centered U ثابت ونامتحرک
parameters U مقدار ثابت
unflinching U ثابت قدم
velocity factor U ثابت سرعت
constant luminance U روشنایی ثابت
constant of motion U ثابت حرکت
constant power U توان ثابت
constant pressure U فشار ثابت
constant return U بازده ثابت
constant speed U سرعت ثابت
vindicatory U ثابت کردنی
constant voltage U ولتاژ ثابت
constatnt U مقدار ثابت
weiss constant U ثابت وایس
instability constant U ثابت ناپایداری
costant load U بار ثابت
inertia constant U ثابت اینرسی
inductive capacity U ثابت دی الکتریسیته
constant factors U عوامل ثابت
constant error U خطای ثابت
parameters U ضریب ثابت
self consistent U ثابت قدم
velocity constant U ثابت سرعت
k U ثابت دی الکتریک
punctual U ثابت در یک نقطه
clinch knot U گره ثابت
semifixed U نیمه ثابت
ionization constant U ثابت یون
invariant U ثابت نامتغیر
conservative flux U شاره ثابت
universal gas constant U ثابت گازها
unset U ثابت نشده
constant capital U سرمایه ثابت
constant current U شدت ثابت
standing U ارتش ثابت
standing U ثابت همیشگی
constant cost U قیمت ثابت
abhide U ثابت بودن
pin U ثابت کردن
fix U ثابت شدن
semifixed U نیم ثابت
permanent shuttering U قالب ثابت
permanent way U مسیر ثابت
permittivity U ثابت دی الکتریک
steady state U حالت ثابت
constant U مقدار ثابت
planck's constant U ثابت پلانک
stabilised U ثابت کردن
fix U ثابت ماندن
steady current U جریان ثابت
staunch stanch U ثابت قدم
pinned U ثابت کردن
pinning U ثابت کردن
constant U عدد ثابت
fix U ثابت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com