English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bait U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baited U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baits U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jig U نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
jigs U نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
fly tying U گره زدن طعمه مصنوعی به قلاب ماهیگیری
plugs U اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plugging U اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plug U اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
trolls U بستن نخ و قلاب ماهیگیری به پشت قایق متحرک
troll U بستن نخ و قلاب ماهیگیری به پشت قایق متحرک
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
bottom bouncing U ماهیگیری با قایق و تکان دادن پی درپی قلاب
baited U طعمه ماهیگیری
chum U طعمه ماهیگیری
baits U طعمه ماهیگیری
bait U طعمه ماهیگیری
chums U طعمه ماهیگیری
nymph U طعمه مصنوعی ماهیگیری
fly-fishing U ماهیگیری با طعمه مصنوعی
popper U طعمه شناور ماهیگیری
bait casting U پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
fly fishing U ماهیگیری با طعمه مصنوعی
wet fly U طعمه ماهیگیری زیرابی
nymphs U طعمه مصنوعی ماهیگیری
poppers U طعمه شناور ماهیگیری
popping plug U طعمه ماهیگیری شناور
fished U بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fish U بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
spinner U نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
dropper fly U طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
fishes U بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
bottom rig U وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
hackle U پر دراز و باریک وصل به طعمه ماهیگیری
tailfly U طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
turtle knot U گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
fly dope U ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
terminal rig U طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
bucktail U نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
bugs U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugging U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bug U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
angle U قلاب ماهیگیری
fish hook U قلاب ماهیگیری
fishhook U قلاب ماهیگیری
angles U قلاب ماهیگیری
snap swivel U حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
treble hook U قلاب ماهیگیری سه طرفه
double hook U قلاب ماهیگیری دو طرفه
barbs U انحنای قلاب ماهیگیری
squids U قلاب سنگین ماهیگیری
barb U انحنای قلاب ماهیگیری
squid U قلاب سنگین ماهیگیری
spoons U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
snell U وصل کردن نخ به قلاب ماهیگیری
gang hook U دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
sportfishing U ورزش ماهیگیری با قلاب ونخ
false cast U پرتاب تمرینی قلاب ماهیگیری
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
lures U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
lure U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
luring U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
curvecast U پرتاب قوسی شکل قلاب ماهیگیری
backhand cast U انداختن قلاب ماهیگیری ازپشت دست
belly U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
spinning U پرتاب نخ و قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
spin casting U پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
lured U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
live lining U ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
leader U قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
surfcasting rod U چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
leaders U قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
dipsey sinker U نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
trace U علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traced U علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traces U علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
still fishing U ماهیگیری با روش ثابت نگهداشتن نخ و قلاب تا ماهی بسراغ ان بیاید
practice plug U وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
set line U بستن نخ قلاب دار
to do a thing with f. U کاری رابه اسانی انجام دادن
To give someone full powerw. U ریش وقیچه رابه دست کسی دادن
to key up any to do s.th. <idiom> O کسی رابه انجام دادن کاری برانگیختن
baited U طعمه دادن
baits U طعمه دادن
bait U طعمه دادن
squidding U استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
enjambment U دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
aliment U خوراک دادن
nourished U خوراک دادن
nourish U خوراک دادن
feeds U خوراک دادن
support [nourish, feed] U خوراک دادن
nourishes U خوراک دادن
to give to eat U خوراک دادن
feed U خوراک دادن
backcast U تاب دادن چوب ماهیگیری به عقب
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
feedway U مسیرتغذیه و خوراک دادن به جنگ افزار
ingestive U بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
gastronome U EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
promise U قول دادن پیمان بستن
promises U قول دادن پیمان بستن
To pin something on someone . U چیزی را به کسی بستن (نسبت دادن )
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
crane hook U قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
the food was smoked U خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
to sniff up water U اب رابه بینی کشیدن
To take a chance . To risk it. U دل رابه دریا زدن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
establish U کسی رابه مقامی گماردن
establishes U کسی رابه مقامی گماردن
establishing U کسی رابه مقامی گماردن
She wrecked the party for us. U مهمانی رابه مازهر کرد
Not to let someone have a say. U کسی رابه بازی نگرفتن
To mail a letter. U نامه ای رابه پست انداختن
own up <idiom> U گناه رابه گردن گرفتن
They bombarded the building. U ساختمان رابه توپ بستند
submission U موضوعی رابه داوری ارجاع کردن
He made over the house to his son . U خانه رابه اسم پسرش کرد
You have been recommended to us. U توصیه شما رابه ما کرده اند
lay off (someone) <idiom> U کاری رابه علت درآمد کم کنارگذاشتن
He turned his back on us. U پشتش رابه ماکرد ( به ما پشت کرد )
to i. person with an opinion U عقیدهای رابه کسی تلقین کردن
advising bank U بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
pitches U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitch U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
terminal tackle U طعمه
prey U طعمه
victim U طعمه
set U طعمه ها
victims U طعمه
sets U طعمه ها
baiting U طعمه
setting up U طعمه ها
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
nemo tenetur se impum accusare U هیچ کس مجبور نیست خود رابه گناهی متهم کند
To be out to do some thing . U کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
compact U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacts U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacting U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacted U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
hanks U طعمه شکار
lured U طعمه ماهی
lures U طعمه ماهی
ravin U طعمه شکاری
baiter U طعمه دهنده
luring U طعمه ماهی
predacity U طعمه جویی
chumming U طعمه ریزی
lure U طعمه ماهی
hank U طعمه شکار
put-upon U طعمه قراردادن
put upon U طعمه قراردادن
victimises U طعمه کردن
victimizes U طعمه کردن
victimizing U طعمه کردن
victimised U طعمه کردن
prey U طعمه قربانی
victimising U طعمه کردن
victimized U طعمه کردن
victimize U طعمه کردن
drawbar U میلهای که واگونهای قطار رابه لکوموتیو متصل میکند میله اتصال واگون
capitalization U عمل یک کلمه پردازکه یک خط یا بلاک متن رابه حروف بزرگ تبدیل میکند
byte U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
bytes U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
hits U طعمه دزدی ماهی
raven U شکار طعمه شکاری
hit U طعمه دزدی ماهی
take U طعمه خوردن ماهی
takes U طعمه خوردن ماهی
hitting U طعمه دزدی ماهی
ravens U شکار طعمه شکاری
fly U طعمه مصنوعی بشکل حشره
bait fish U ماهی کوچک بعنوان طعمه
prey U دستخوش ساختن طعمه کردن
jigging U بالا و پایین بردن طعمه در اب
lured U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
lure U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
lures U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
steamer U طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
luring U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
kill devil U طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
steamers U طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
bug taper U ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
tabulator U بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
lure U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lured U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lures U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
luring U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
reset U سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
resets U سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com