Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incurvation
U
خم سازی سوی درون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
swap
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
compact
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacted
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacting
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacts
U
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
external
U
وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
externals
U
وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
assimilation
U
درون سازی
subvert
U
درون واژگون سازی کردن
subverted
U
درون واژگون سازی کردن
subverting
U
درون واژگون سازی کردن
subverts
U
درون واژگون سازی کردن
Other Matches
intercoastal
U
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
in line processing
U
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
abintra
U
از درون
reentrant
U
درون رو
interiorly
U
از درون
endogenous
U
درون زا
in the recesses of the heart
U
در درون دل
inbound
U
به درون
internally
U
از درون
endocarp
U
درون بر
ben
U
درون
interior
U
درون
cores
U
درون
core
U
درون
inward
U
درون
inside
U
درون
interiors
U
درون
insides
U
درون
inly
U
از درون
inhaul line
U
درون کش
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
interstitial
U
درون شبکهای
introflexion
U
سوی درون
intracranial
U
درون جمجمهای
endothelium
U
درون پوش
subjectivism
U
درون گرایی
endozoic
U
درون جانوری
entoderm
U
درون پوست
entoptic
U
درون چشمی
intrapersonal
U
درون فردی
inbuilt
U
درون بافته
entotic
U
درون گوشی
endosmose
U
درون راند
endomorph
U
درون دگرگون
introjection
U
درون فکنی
underground water
U
اب درون زمین
endophagous
U
درون خوار
endoplasm
U
درون مایه
endopsychic
U
درون روانی
endoscope
U
درون بین
intraindividual
U
درون فردی
intracellular
U
درون یاختهای
ingression
U
درون روی
influent
U
درون ریز
intrastate
U
درون کشوری
intrastate
U
درون ایالتی
intramuscular
U
درون ماهیچهای
intradermal
U
درون پوستی
inrush
U
درون یورش
intramuscular
U
درون عضلانی
inner directed
U
درون وابسته
intradermic
U
درون پوستی
idiotropic
U
درون نگر
intramolecular
U
درون مولکولی
insight
U
درون بینی
intramolecular
U
درون ذرهای
transcrystalline
U
درون بلورهای
intrafusal
U
درون دوکی
self reflection
U
درون اندیشی
inlier
U
درون هشته
intrauterine
U
درون رحمی
insights
U
درون بینی
insalivate
U
درون یورش
intrapsychic
U
درون روانی
inpouring
U
بسوی درون
autochthonous
U
درون خیز
inputted
U
درون گذاشت
introspective
U
درون نگر
introspective
U
درون نگرانه
input
U
درون داد
intercontinental
U
درون بری
input
U
درون گذاشت
introverts
U
درون گرا
online
U
درون خطی
introvert
U
درون گرا
immigration
U
درون کوچی
feeds
U
درون گذاشت
feed
U
درون گذاشت
throughout
U
از درون وبیرون
subversion
U
درون واژگونی
pronation
U
درون گرداندن
inputted
U
درون داد
interiors
U
درونی درون
intravenously
U
درون وریدی
intravenous
U
درون وریدی
talents
U
درون داشت
talent
U
درون داشت
talented
U
درون داشت
inbreeding
U
درون همسری
innate
U
درون زاد
interpolations
U
درون گیری
interpolations
U
درون یابی
interpolation
U
درون گیری
interpolation
U
درون یابی
introspection
U
درون گرایی
introspection
U
درون نگری
inborn
U
درون زاد
interior
U
درونی درون
located inside
U
در درون قرارگرفته
ingrowing
U
درون رویان
on line
U
درون خطی
endocardium
U
درون شامه دل
endogenous
U
درون زاد
endogamy
U
درون همسری
introversion
U
درون گرایی
endocrinology
U
درون ریزشناسی
endoderm
U
درون پوست
endogamous
U
درون همسری
endogen
U
درون زایی
entrance
U
درون رفت
entranced
U
درون رفت
entrances
U
درون رفت
entrancing
U
درون رفت
inland
U
درون کشور
endobiotic
U
درون بافتی
endolymph
U
درون- لنف
retropulsion
U
درون ریزی
endogeny
U
درون زایی
emigration
U
درون کوچکی
ataraxia
U
ارامش درون
inwards or inward
U
سوی درون
endogenous variable
U
متغیر درون زا
endocrine
U
درون ریز
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
site license
U
مجوز درون سازمانی
intraclass coefficient
U
ضریب درون طبقهای
inbuilt
U
که درون سیستم است
introversible
U
سوی درون برگشتنی
introrse
U
رو کننده بسوی درون
intracellular
U
واقع در درون سلول
intra uterine
U
واقع در درون زهدان
introrsal
U
رو کننده بسوی درون
introversion
U
برگشت بسوی درون
self scrutiny
U
درون خویشتن بینی
internal combustion engine
U
موتور درون سوز
intratelluric
U
واقع در درون زمین
on line system
U
سیستم درون خطی
pitman
U
کارگر درون معدن
on line storage
U
حافظه درون خطی
on line operation
U
عمل درون خطی
on line operation
U
عملکرد درون خطی
in house
U
درون ساختمان یک شرکت
intrapsychic conflict
U
تعارض درون روانی
introversive type
U
سنخ درون گرا
intramolecular rearrangement
U
نوارایی درون مولکولی
internal combustion engines
U
موتور درون سوز
introspective psychology
U
روانشناسی درون نگر
intakes
U
مقدارجذب چیزی به درون
intake
U
مقدارجذب چیزی به درون
online storage
U
انباره درون خطی
intramolecular force
U
نیروی درون مولکولی
online operation
U
عمل درون خطی
self examination
U
درون خویشتن بینی
in-house
U
درون ساختمان یک شرکت
ductless glands
U
غدههای درون ریز
interpolating
U
درون یابی کردن
incurvation
U
خمیدگی سوی درون
emptiest
U
بدون چیزی در درون
screwthread
U
خان درون پیچ
upcountry
U
درداخل یا درون کشور
emptied
U
بدون چیزی در درون
emptier
U
بدون چیزی در درون
empties
U
بدون چیزی در درون
endocrine gland
U
غده درون ریز
empty
U
بدون چیزی در درون
within group variance
U
پراکنش درون گروهی
interpolates
U
درون یابی کردن
endogenous depression
U
افسردگی درون زاد
class inclusion
U
درون گنجی طبقهای
incurved
U
خمیده سوی درون
interstitial hydride
U
هیدرید درون شبکهای
interstitial compound
U
ترکیب درون شبکهای
interstitial atom
U
اتم درون شبکهای
inland
U
درون مرزی داخله
introvert
U
بسوی درون کشیدن
infalling
U
ریزش بسوی درون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com