English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
over the counter U خارج از بورس فروخته شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
off-market <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
over-the-counter <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
outside [stock exchange] <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
Other Matches
foreign excess U تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
curb market [American E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
kerb market [British E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter interbank transactions U داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
traveling fellowship U بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
on the block <idiom> U فروخته شده
under the counter <idiom> U مخفیانه فروخته شدن
it was sold at 0 year's p U بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
fast moving stock U کالایی که به سرعت فروخته میشود
loss leader U کالایی که با ضرر فروخته میشود
sold U فروخته شده بفروش رفته
avoirdupois U اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
ex. dividend سهمی که پس از پرداخت سود آن فروخته شده
price as natural ice U یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
bundled software U نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
subject to being unsold U فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
thirds U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
third U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
turnover U تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
stock exchnge U بورس
bourse U بورس
bundle U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
stoppage in transitu U حق استرداد جنس فروخته شده برای بایع حق امتناع ازتسلیم مال التجاره در حال حمل
gambler U بورس باز
gamblers U بورس باز
bull U بورس تصنعی
speculators U بورس باز
speculator U بورس باز
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس سهام
bulls U بورس تصنعی
stock exchange U بورس سهام
in stock <idiom> U روی بورس
stock broker U کارگزار بورس
transaction on change U معامله در بورس
stock exchanges U بورس سهام
stock exchange U بورس سهام
stock broker U دلال بورس
commodity exchange U بورس مواداولیه
bourse U مبادله بورس
commodities exchange U بورس کالا
commodity exchange U بورس کالا
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
stock market U بورس کالاهای مختلف
stock markets U بورس سهام وارز
jobber U دلال یاکارگزار بورس
stock market U بورس سهام وارز
bulls U سفته باز بورس
off-market purchases U خرید در بیرون از بورس
granted U بورس تحصیلی یا پژوهشی
bull U سفته باز بورس
grant U بورس تحصیلی یا پژوهشی
grants U بورس تحصیلی یا پژوهشی
stock exchange U بورس اوراق بهادار
stock exchanges U بورس اوراق بهادار
baltic exchange U بازار بورس بالتیک
stock exchange U بورس اوراق بهادار
stock markets U بورس کالاهای مختلف
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس اوراق بهادار
stockbrokerage U دلالی بورس واوراق بهادار
stockbroking U دلالی بورس واوراق بهادار
exchange U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
settling days U روزهای مشخص تصفیه حسابها در بورس
exchanges U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanging U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
goldbrick U جنس بی ارزشی که بجای جنس بهاداری فروخته میشود
tea is sold by the kilogramme U چایی را کیلویی می فروشند چایی به کیلو فروخته میشود
unbundled U اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
seconds U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
burse U بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
bear U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
oem U Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
run duration U 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
non combatant U خارج از صف
aroint U خارج شو
off side U خارج از خط
out- U خارج
out [of] <adv.> U خارج [از]
non-combatants U خارج از صف
outside U در خارج
externals U خارج
non-combatant U خارج از صف
forth of U خارج از
out of tune U خارج
outed U خارج
out U خارج
outsides U در خارج
out-of- U خارج از
outside U خارج
off U خارج از
per U خارج از
external U خارج
abroad U خارج
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
outsides U خارج
externally U از خارج
outside [of] <adv.> U خارج [از]
out of U خارج از
derailing U از خط خارج شدن
derailed U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
derailing U از خط خارج کردن
out of proportion U خارج از اندازه
derail U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
phase out U خارج کردن
ejects U خارج کردن
ejecting U خارج کردن
acentric U خارج از مرکز
oversea U خارج از کشور
abaxile U خارج از مرکز
derails U از خط خارج کردن
over the side U خارج از ناو
begone U خارج شو عزیمت کن
beside the mark U خارج ازموضوع
ouyby U خارج از دور از
derail U از خط خارج شدن
outbye U خارج از دور از
outboard bearing U یاتاقان خارج
out of turn U خارج از نوبت
eject U خارج کردن
soto uke U دفاع از خارج
ejected U خارج کردن
out of phase U خارج از فاز
off duty U خارج از خدمت
expulse U خارج کردن
exterritorial U خارج الملکتی
extra cosmical U خارج ازعالم
extra professional U خارج حرفهای
extra regular U خارج ازقاعده
extra spectral U خارج طیفی
extracellular U خارج سلولی
extragalactic U خارج کهکشانی
overseas U خارج ازکشور
out of U در خارج بواسطه
out-of- U در خارج بواسطه
abroad خارج از کشور
nonsense U خارج از منطق
cross country U خارج از جاده
double out U 081 خارج
egress U خارج شدن
emissive U خارج شونده
endarch U متشکل در خارج
off key خارج از مایه
off duty U خارج از نگهبانی
extramarital U خارج ازدواجی
extramarital U خارج از زناشویی
neither here nor there U خارج ازموضوع
not to the point U خارج از موضوع
popping U خارج شدن
out of question U خارج از موضوع
off center U خارج از مرکز
outbound U خارج ازمحدوده
beside the question U خارج از موضوع
out of action U خارج ازنبرد
out of door U خارج ازمنزل
outbound U مربوط به خارج
anieoro U از داخل به خارج
blow out U به خارج دمیدن
extramundane U خارج دنیایی
extraterritorial U خارج الارضی
bring out U خارج کردن
extrauterine U خارج رحمی
extravascular U خارج رگی
outdoors U خارج از منزل
fescennine U خارج ازاخلاق
foreign market U بازار خارج
without U بطرف خارج
out of line U خارج از خط جبهه
eccentrics U خارج از مرکز
issue U خارج شدن
outed U خارج بیرون
out- U خارج از حدود
out- U خارج بیرون
out U خارج از حدود
out U خارج بیرون
inaccessible U خارج از دسترس
outed U خارج از حدود
quotients U خارج قسمت
discharge U خارج کردن
quotient U خارج قسمت
from out of town U از خارج [از شهر]
emigration U مهاجرت به خارج
void U خارج شدن
extraction U خارج کردن
ungracious U خارج از نزاکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com