Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dock
U
حوضچه تعمیر ناو
docked
U
حوضچه تعمیر ناو
docks
U
حوضچه تعمیر ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
floating dock
U
حوضچه شناور تعمیر کشتی
Other Matches
deadline
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadlines
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
utilities'man
U
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
disrepair
U
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
crater
U
حوضچه
basin
U
حوضچه
craters
U
حوضچه
equalizing basin
U
حوضچه توزیع اب
sedimentation basin
U
حوضچه رسوبگیر
settling basin
U
حوضچه رسوب
boat pool
U
حوضچه قایق
recharge basin
U
حوضچه تغذیه
receiving basin
U
حوضچه ابگیر
arctic basin
U
حوضچه قطبی
sedimentation pond
U
حوضچه ته نشینی
trap box
U
حوضچه رسوب
resting pool
U
حوضچه ارامش
setting basin
U
حوضچه رسوب
settling basin
U
حوضچه تهنشینی
laver
U
اب انبار حوضچه
flush tank
U
حوضچه شستشو
impact basin
U
حوضچه ارامش
graving dock
U
حوضچه تعمیرکشتی
impact basin
U
حوضچه بار شکن
cisterns
U
حوضچه ارامش منبع
stilling basin
U
حوضچه ارام کننده
dry dock
U
کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
dry docks
U
کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
trap box
U
حوضچه رسوب زهکشها
brine pan
U
حوضچه نمک گیری
cistern
U
حوضچه ارامش منبع
ship
U
کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
floating drydock
U
حوضچه شناور خشک
sealing basin
U
حوضچه ایجاد هوابند ابی
docking report
U
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
hawsers
U
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawser
U
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
jet diffusion basin
U
حوضچه ایکه در اثر پخش فورانی انرژی را کاهش میدهد
maintenance
U
تعمیر
spot repair
U
تعمیر در جا
instauration
U
تعمیر
repair
U
تعمیر
service
U
تعمیر
serviced
U
تعمیر
mending
U
تعمیر
face lifting
U
تعمیر
repaired
U
تعمیر
renovation
U
تعمیر
repairing
U
تعمیر
repairs
U
تعمیر
upkeep
U
تعمیر
remaking
U
تعمیر
in disrepair
U
محتاج تعمیر
field service
U
تعمیر در محل
rehashes
U
تعمیر کردن
rehashed
U
تعمیر کردن
rehash
U
تعمیر کردن
restoring
U
تعمیر کردن
restored
U
تعمیر کردن
restore
U
تعمیر کردن
repair kit
U
جعبه تعمیر
fixes
U
تعمیر کردن
reconditioning
U
تعمیر مجدد
refashion
U
تعمیر کردن
fix
U
تعمیر کردن
over haul
U
تعمیر اساسی
repair time
U
مدت تعمیر
base repair
U
تعمیر اساسی
aircraft repair
U
تعمیر هواپیما
in bad repair
U
نیازمند تعمیر
out of repair
U
نیازمند تعمیر
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
gunner's mate
U
تعمیر کارتوپ
retread process
U
تعمیر مجدد
reparation
U
تعمیر عوض
service
U
تعمیر کردن
darner
U
تعمیر کننده
serviceman
U
تعمیر کار
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
maintenance
U
تعمیر و نگهداری
patch up
<idiom>
U
تعمیر کردن
restores
U
تعمیر کردن
servicemen
U
تعمیر کار
serviced
U
تعمیر کردن
repair
U
تعمیر کردن
repaired
U
تعمیر کردن
patch
U
تعمیر کردن
patches
U
تعمیر کردن
under repairing
U
دردست تعمیر
serviceability
U
تعمیر پذیری
mend
U
تعمیر کردن
mended
U
تعمیر کردن
refits
U
تعمیر کردن
refit
U
تعمیر کردن
refitted
U
تعمیر کردن
serviceability
U
قابلیت تعمیر
mends
U
تعمیر کردن
to patch up
U
تعمیر کردن
to do up
U
تعمیر رکدن
refitting
U
تعمیر کردن
darn
[conservate]
U
تعمیر کردن
under repair
U
تحت تعمیر
spot repair
U
تعمیر در محل
under repair
U
در دست تعمیر
maintenance routine
U
روال تعمیر و نگهداری
maintenance work
U
کار تعمیر و نگهداری
mean repair time
U
زمان میانگین تعمیر
vamp
U
وصله تعمیر کردن
repair kit
U
دست ابزاروسایل تعمیر
steam fitter
U
تعمیر کارلوله بخار
plate layer
U
متصدی تعمیر خط اهن
pattern generator
U
مولد تعمیر کار
mean time to repair
U
زمان میانگین تعمیر
repair pit
U
چاهک تعمیر اتومبیل
communication technician
U
تعمیر کارفنی مخابرات
docking report
U
گزارش تعمیر ناو
dry dock
U
محل تعمیر کشتی
rebuild
U
نوسازی تعمیر مجدد
upkeep
U
هزینه نگهداری و تعمیر
rebuilds
U
نوسازی تعمیر مجدد
dry docks
U
محل تعمیر کشتی
customers
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
dry docks
U
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry dock
U
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
terminal
U
خرابی که قابل تعمیر نیست
mending
U
گردآوری شده برای تعمیر
to repair the roof
U
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
customer
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
awaiting aircraft availability
U
زمان انتظار درخط تعمیر
service
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
maintenance programmer
U
برنامه نویس تعمیر ونگهداری
serviced
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
fit call
U
رده یکم تعمیر و نگهداری
remote servicing
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
motor tool
U
ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
terminals
U
خرابی که قابل تعمیر نیست
remote maintenance
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
deffered maintenance
U
تعمیر ونگهداری غیر معمولی
unserviceable
U
غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
to mend a puncture
U
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
bodywork
U
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
to repair a flat tire
U
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
Can you repair my car?
آیا میتوانید اتومبیلم را تعمیر کنید؟
relaying
U
برداشتن و دوباره جاگذاری سنگفرشهابرای تعمیر
green run
U
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
accumulation time
U
زمان تحت تعمیر بودن وسیله
awaiting aircraft availability
U
زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
overhaul
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
Can you get it repaired?
U
آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
overhauls
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
service time window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
overhauled
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
Can you mend this puncture?
U
آیا میتوانید این پنچری تایر را تعمیر کنید؟
steeplejacks
U
بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
steeplejack
U
بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
problem
U
یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
dock trials
U
ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
meaner
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meanest
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
mean
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
problems
U
یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
shipyard
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
graving dock
U
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
shipyards
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
air man
U
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
custodians
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car.
U
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
custodian
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
maintenance
U
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
heaps
U
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heaping
U
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heap
U
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
preventative
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
toolbox
U
جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
murage
U
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
gas fitter
U
فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
splicing
U
تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
splices
U
تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
spliced
U
تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
splice
U
تعمیر سیم بست زدن طناب یا سیم
repaired
U
درست کردن جبران کردن تعمیر
repair
U
درست کردن جبران کردن تعمیر
remodel
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodeled
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodeling
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodelled
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodelling
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodels
U
عوض کردن تعمیر کردن
maintenance
U
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com