English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
weak square U حفره سوراخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
earth U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
cavities U سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavity U سوراخ حفره یا محفظه قالب
Other Matches
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block U قالب سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
grids U دریچه سوراخ سوراخ
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
riddle U سوراخ سوراخ کردن
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
riddles U سوراخ سوراخ کردن
grid U دریچه سوراخ سوراخ
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
dale U حفره
sheuch U حفره
dales U حفره
cavities U حفره
hollow U حفره
potholes U حفره
cavity U حفره
pothole U حفره
holing U حفره
sheugh U حفره
cell U حفره
thirl U حفره
caverns U حفره
hole U حفره
sucket U حفره
hollows U حفره
venter U حفره
holed U حفره
cells U حفره
holes U حفره
ditches U حفره
laigh U حفره
delve U حفره
delved U حفره
delves U حفره
delving U حفره
lacuna U حفره
porous U حفره
socket حفره
ventricles U حفره
sockets U حفره
chamber U حفره
cavitation U حفره
chambers U حفره
fovea U حفره
loculus U حفره
sinus U حفره مغ
cavern U حفره
ventricle U حفره
crater U حفره
ditched U حفره
craters U حفره
ditch U حفره
borings U حفره
interstice U حفره
sinuses U حفره مغ
foveal U حفره دار
foveate U حفره دار
cavitation U حفره سازی
camouflet U حفره ماسوره
camouflet U حفره زیرزمینی
alveolate U حفره دار
calyculate U حفره دار
fossa U حفره فرورفتگی
fossate U حفره دار
foveiform U حفره مانند
pitted U حفره دار
pit U حفره روباه
pits U گودال حفره
pits U حفره روباه
mold cavity U حفره قالب
maw U حفره معده
ozone hole U حفره اوزون
loculate U حفره دار
pitting U ایجاد حفره
knot hole U محل حفره
pit U گودال حفره
caverns U حفره زیرزمینی
cavern U حفره زیرزمینی
electron hole U حفره الکترونی
gleonid U حفره دار
boring U حفره کنی
crypts U حفره غدهای
vacuolar U حفره مانند
trilocular U دارای سه حفره
vacuolation U تشکیل حفره
vacuolate U حفره مانند
hollows U گودی حفره
hollow U گودی حفره
charging socket حفره جا شارژر
crypt U حفره غدهای
vacuolation U ایجاد حفره
electron pair U زوج الکترون حفره
chamber U جان لوله حفره
vacuolate U حفرهای حفره دار
triloculate U دارای سه حفره سه یاختهای
chambers U جان لوله حفره
pits U حفره خرج چاه
vacuolar U حفرهای حفره دار
socket bayonet سرنیزه حفره دار
loculus U حفره کیسه گرده
fox hole U سنگر حفره روباه
sink U ته نشینی حفره یاگودال
excavation U گود برداری حفره
cellular expanded U بتن با حفره منبسط
fuze cavity U حفره نصب ماسوره
pit U حفره خرج چاه
sinks U ته نشینی حفره یاگودال
lacunary U وابسته به حفره یا جای خالی
lumen U حفره یا مجرای عضولولهای شکل
loculus U سلول یا حفره تخمدان مرکب
lacunate U وابسته به حفره یا جای خالی
vesiculate U مربوط به حفره تاول دار
receptacle U حفره درون سلولی گیاه
calyculate U دارای سطوح حفره دار
receptacles U حفره درون سلولی گیاه
lacunar U وابسته به حفره یا جای خالی
vesicular U مربوط به حفره تاول دار
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
lacunal U وابسته به حفره یا جای خالی
vesicular U حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
hawse buckler U درپوش حفره زنجیر لنگر
lumen U حفره سلولی درون جدار گیاه
hamstrung U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring U زردپی طرفین حفره پشت زانو
tamping U سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
vesiculate U حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
crater U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
sitzmark U حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
craters U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
stope U حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
pits U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
loculicidal U شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
pit U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
PCMCIA U - سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
endodontics U شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontia U شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
middle ear U حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
ditched U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cupped U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cups U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
ditches U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cup U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
back plane U یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
meshing U سوراخ
punctured U سوراخ
eyelet U سوراخ
mure U سوراخ
loop U سوراخ
looped U سوراخ
loops U سوراخ
foraminated U سوراخ سوراخ
foraminiferous U سوراخ سوراخ
tapping U سوراخ
tapped U سوراخ
spy hole U سوراخ
peep hole U سوراخ
boreholes U سوراخ
borehole U سوراخ
orifices U سوراخ
orifice U سوراخ
tap U سوراخ
eyelets U سوراخ
broaching U سوراخ کن
openings U سوراخ
broaches U سوراخ کن
pecker U سوراخ کن
opening U سوراخ
lace U پر از سوراخ
broach U سوراخ کن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com