English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stream takeoff U حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
approach schedule U برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
taxi U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxiing U حرکت هواپیماها روی باند فرود
runways U راه پرواز باند پرواز
runway U راه پرواز باند پرواز
combat liaison U حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
runways U باند پرواز
runway U باند پرواز
gaggle U هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
gaggles U هواپیماهای بی موتور درحال پرواز
fliers U درحال پرواز گردونه تیزرو
flier U درحال پرواز گردونه تیزرو
flyer U درحال پرواز گردونه تیزرو
flyers U درحال پرواز گردونه تیزرو
waviness U حالت موجی
heliports U باند فرود و پرواز هلی کوپتر
heliport U باند فرود و پرواز هلی کوپتر
traffic control U کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
pitches U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
ground effect U وسیله پرواز به صورت هواناو
ground effect U نیروی پرواز به صورت هواناو
ready cap U حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
sinuous weft U نخ پود زیر [این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.]
pouncing U درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounces U درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounced U درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounce U درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
course light U روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
ic U توجه : حالت جمع آن به صورت ICS است
in plant U درحال رویش درحال رشد
safe mode U حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
waveform U تبدیل وذخیره سازی یک حالت موج به صورت عددی با استفاده از مبدل آنالوگ / دیجیتال
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
bureau U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
lanolin U لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
interband transition U انتقال باند- باند
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
control surface U کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
sortie U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
sorties U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
flight control U سیستم کنترل هواپیماها
emergency scramble U درگیری اضطراری هواپیماها
duck U درگیر شدن هواپیماها
ducked U درگیر شدن هواپیماها
duckings U درگیر شدن هواپیماها
ducks U درگیر شدن هواپیماها
join up U مجتمع کردن هواپیماها
printhead U 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
ground alert U اماده باش 51 دقیقهای هواپیماها
replenish U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
ground alert U اماده باش زمینی هواپیماها
parking plan U طرح پارک کردن هواپیماها
replenished U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
approach sequence U ترتیب توالی تقرب هواپیماها
replenishes U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishing U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
arising U برخاستن
get out U برخاستن
get up U برخاستن
rise U برخاستن
levitates U برخاستن
arises U برخاستن
arisen U برخاستن
step up U برخاستن
arise U برخاستن
levitating U برخاستن
uprise U برخاستن
rises U برخاستن
levitate U برخاستن
levitated U برخاستن
to make a move U برخاستن
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
up U برخاستن بالارفتن
uprise U از خواب برخاستن
upping U برخاستن بالارفتن
upped U برخاستن بالارفتن
resurge U دوباره برخاستن
to get off U برخاستن ازروی
to stand up U وایستادن برخاستن
to keep late hours U دیر برخاستن
blast U برخاستن از سکوی پرتاب
maximum take off weight U حداکثر وزن برخاستن
collapsing U برخاستن روی پرتابگر
collapsed U برخاستن روی پرتابگر
collapses U برخاستن روی پرتابگر
blasts U برخاستن از سکوی پرتاب
collapse U برخاستن روی پرتابگر
zmarker beacon U برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
pathfinder guidance U هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
force rendezvous U نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
takeoff U برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
rise U از خواب برخاستن طغیان کردن
takeoffs U برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
to keep early Šor good Šhours U زود خوابیدن وزود برخاستن
rises U از خواب برخاستن طغیان کردن
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
flexuous U موجی
sinuate U موجی
wavelike U موجی
flexural U موجی
flexuose U موجی
flecky U موجی
sinuous U موجی
undulatory U موجی
get about U ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
wet take off U برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
threads U موجی کردن
wave mecanics U مکانیک موجی
wave function U تابع موجی
cyma U گچ بری موجی
cyma recta U موجی افتاده
radiant energy U نیروی موجی
cyma reversa U موجی جمع
sinuosity U حرکت موجی
wave motion U حرکت موجی
undulatory current U جریان موجی
thread U موجی کردن
cyma U گچ بری موجی
cima U گچ بری موجی
impedance level U مقاومت موجی
doucine U گچ بری موجی
corrugate U موجی شدن
sinuous flow U جریان موجی
gorge U [گچ بری موجی]
steady state wave motion U حرکت موجی پایا
crisfate U دارای حاشیه موجی
undulation U حرکت موجی زیروبم
half wave rectifier U یکسوکننده نیم موجی
full wave rectifier U یکسوکننده تمام موجی
cymatium U گچ بری موجی شکل
repand U دارای حاشیه موجی
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
ripple sort U مرتب کردن موجی
sinuous U دارای شیارهای موجی
sinuate U دارای حاشیه موجی
plunger U موجی که ناگهان می شکند
schrodinger wave mechanics U مکانیک موجی شرودینگر
vermiculate U دارای خطوط موجی
plungers U موجی که ناگهان می شکند
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
ripple U بطور موجی حرکت کردن
shoulders U سمت موجی که هنوز نشکسته
undulaory U موجی نوسانی موج نما
corrugated iron U اهن موجی یاچین دار
spiller U موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
rippling U بطور موجی حرکت کردن
waving U موجی بودن موج زدن
ripples U بطور موجی حرکت کردن
waves U موجی بودن موج زدن
rippled U بطور موجی حرکت کردن
shouldered U سمت موجی که هنوز نشکسته
waved U موجی بودن موج زدن
shoulder U سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldering U سمت موجی که هنوز نشکسته
wave U موجی بودن موج زدن
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
cosmic microwave radiation background U زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
creese U یکجور خنجر که تیغه ان موجی است
A wave of anger swept over the entire world . U موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
radiant flux U درجه نشر و تراوش نیروی موجی
landplane U هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com