English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spaced repetition U تکرار فاصله دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
Other Matches
quoted U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil U سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism U تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeat U تکرار کردن تکرار شدن
repeats U تکرار کردن تکرار شدن
following distance U فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
point blank range U فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval U فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
space U فاصله دادن فاصله داشتن
spaces U فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march U راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
replication U تکرار
repeat U تکرار
duplication U تکرار
renewal U تکرار
renewals U تکرار
repetition U تکرار
recapitulations U تکرار
recapitulation U تکرار
reiteration U تکرار
reduplication U تکرار
tautology U تکرار
recidivism U تکرار
rehearsals U تکرار
frequency U تکرار
frequencies U تکرار
repetitions U تکرار
rehearsal U تکرار
tautologies U تکرار
repeats U تکرار
iteration U تکرار
practises U تکرار
frequence U تکرار
iterance U تکرار
often <adv.> U به تکرار
many times <adv.> U به تکرار
practising U تکرار
frequently <adv.> U به تکرار
a lot of times <adv.> U به تکرار
on any number of occasions <adv.> U به تکرار
frequentation U تکرار
frequentness U تکرار
practicing U تکرار
practise U تکرار
epanalepsis U تکرار
regularly [often] <adv.> U به تکرار
practice U تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> U به تکرار
ingemination U تکرار
rehearsal U تکرار عملیات
reiterated U تکرار کردن
repetition U باز گو تکرار
repeat counter U شمارنده تکرار
repeat key کلید تکرار
typematic key کلید تکرار
repeatability U قابلیت تکرار
repeatable U قابل تکرار
repeater U تکرار کننده
repetition instruction U دستوالعمل تکرار
repetition instruction U دستورالعمل تکرار
reiterate U تکرار کردن
reiterates U تکرار کردن
reiterating U تکرار کردن
repetitions U باز گو تکرار
replicates U تکرار کردن
reptition compulstion U وسواس تکرار
repeat U تکرار کردن
replicating U تکرار کردن
repeats U تکرار کردن
recurs U تکرار شدن
to repeat oneself U تکرار شدن
repeats U تکرار تجدید
recur U تکرار شدن
repeat U تکرار کنید
tautologic U بیهوده تکرار کن
repeat U تکرار تجدید
renew U تکرار کردن
renews U تکرار کردن
repetition of an act U تکرار کاری
replicate U تکرار کردن
repetition of position U تکرار وضعیت
repetitous U تکرار کننده
replicated U تکرار کردن
replication U پاسخگویی تکرار
repeats U تکرار کنید
recurred U تکرار شدن
iterative U تکرار شده
rehearsals U تکرار مجدد
recidivism U تکرار جرم
frequent U تکرار شونده
palilogy U تکرار تاکیدی
renewing U تکرار کردن
circular frequency U تکرار دورانی
frequented U تکرار شونده
merism U تکرار متشابهات
rehearsals U تکرار عملیات
rehearsal U تکرار مجدد
pulse repetition U تکرار تپش
pulse repetition U تکرار ضربان
ibidem U تکرار میشود
auto repeat U خود تکرار
ingeminate U تکرار کردن
iterable U تکرار کردنی
frequenting U تکرار شونده
iterant U تکرار کننده
iterate U تکرار کردن
frequency of vibration U تکرار ارتعاش
iterative U تکرار کننده
uses U تکرار ممارست
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
pleonasm U تکرار بیمورد
use U تکرار ممارست
frequents U تکرار شونده
frequency function U تابع تکرار [ریاضی]
polysyndeton U تکرار حرف ربط
duplication check U مقابله از راه تکرار
autorepeat key U کلید تکرار خودکار
recidivists U عامل تکرار جرم
to make repeat U وادار به تکرار کردن
overeun error U خطای تکرار شده
recidivist U عامل تکرار جرم
recidivist U تکرار کننده جرم
ingeminate U تکرار و تاکید کردن
recidivists U تکرار کننده جرم
recidivism U بازگشت به تکرار جنایات
recurring costs U هزینههای تکرار شونده
recapitulation U تکرار رئوس مطالب
recapitulation U تکرار رشدو نمو
reduplicate U تکرار کردن دوچندان
recapitulations U تکرار رئوس مطالب
recapitulations U تکرار رشدو نمو
regenerative repeater U تکرار کننده باززا
repeat action key U کلید تکرار عمل
over and over <idiom> U مکرا تکرار کردن
recidivation U بازگشت به تکرار جنایات
that will be the day <idiom> U چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
rehashes U تکرار مکررات چیز تکراری
iteration U تکرار یک برنامه برای حل مشکل
recapitulating U رئوس مطالب را تکرار کردن
cyclic U عملی که مرتب تکرار میشود
monotone U صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
recapitulates U رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated U رئوس مطالب را تکرار کردن
repeat U مکرر کردن تکرار شدن
recapitulate U رئوس مطالب را تکرار کردن
cumulative distribution function U تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
rehash U تکرار مکررات چیز تکراری
rehashed U تکرار مکررات چیز تکراری
anaphora U تکرار یک یا چند عبارت متوالی
cycles U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
name plugging U تکرار نام یا علامت تجارتی
repeats U مکرر کردن تکرار شدن
cycled U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
unfrequented U دور افتاده تکرار نشدنی
let U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
superfix U تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
loops U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to haunt U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
theme song U ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
to walk U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
loop U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
letting U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
iterative process U فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
to repeat oneself U کاریا گفته خودرا تکرار کردن
lets U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
looped U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
backtell U رله کردن دستورات تکرار فرامین
raise a fuss <idiom> U قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
patterns U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
brush up on something <idiom> U تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
loop U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
looped U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loops U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
demand frequency U نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
drop repeat U واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
Could you repeat what you said, please? U میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
loop U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
wait loop U پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loops U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
cycles U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com