Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rabble
U
توده طبقات پست ازدحام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ragtag
U
توده طبقات پست
tump
U
توده درختان واقع بر روی تپه توده
folia
U
طبقات
tag rag
U
طبقات
high-class
U
از طبقات بالا
stratification
U
تشکیل طبقات
economic classes
U
طبقات اقتصادی
categories of maintenance
U
طبقات نگهداری
folia
U
طبقات نازک
The various strata of society.
U
طبقات مختلف اجتماع
nobs
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
macro
U
طبقات و عملیات در یک تابع
across the board
U
شامل تمام طبقات
ratag
U
طبقات پایین اجتماع
the rabble
U
طبقات پایین اجتماع
coal measures
U
طبقات زغال خیز
nob
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
upper classes
U
وابسته به طبقات بالای اجتماع
caste
U
طبقات مختلف مردم هند
state of the realm
U
طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
upper class
U
وابسته به طبقات بالای اجتماع
Brahmin
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
Brahmins
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
classless
U
بدون طبقات اجتماعی یا اقتصادی
castes
U
طبقات مختلف مردم هند
goody
U
زن کامل و محترمه از طبقات پایین
goodies
U
زن کامل و محترمه از طبقات پایین
ranked
U
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranks
U
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
stratification
U
تشکیل طبقات زمین چینه بندی
tectonics
U
مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
index fossil
U
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
rank
U
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
to do
U
ازدحام
swarms
U
ازدحام
congestion
U
ازدحام
hoi polloi
U
ازدحام
droves
U
ازدحام
swarmed
U
ازدحام
hurtled
U
ازدحام
drove
U
ازدحام
swarm
U
ازدحام
rabblement
U
ازدحام
to-do
U
ازدحام
crowds
U
ازدحام
throng
U
ازدحام
thronged
U
ازدحام
thronging
U
ازدحام
host
U
ازدحام
throngs
U
ازدحام
hosts
U
ازدحام
hurtle
U
ازدحام
hurtles
U
ازدحام
crowding
U
ازدحام
crowd
U
ازدحام
presses
U
ازدحام
hosted
U
ازدحام
hosting
U
ازدحام
press
U
ازدحام
hurtling
U
ازدحام
interlaminate
U
در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
inter laminate
U
[در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
stratigraphy
U
وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
rushing
U
ازدحام مردم
scrouge
U
ازدحام کردن
swarmed
U
ازدحام کردن
swarm
U
ازدحام کردن
flock
U
ازدحام کردن
swarms
U
ازدحام کردن
knotted
U
ازدحام کرده
ochlophobia
U
ازدحام هراسی
flocked
U
ازدحام کردن
rushed
U
ازدحام مردم
rush
U
ازدحام مردم
overcrowd
U
ازدحام کردن
turn out
U
اجتماع ازدحام
flocking
U
ازدحام کردن
flocks
U
ازدحام کردن
congestion
U
ازدحام انبوهی
sserry
U
ازدحام کردن
staged
U
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
throngs
U
هجوم ازدحام کردن
thronging
U
هجوم ازدحام کردن
thronged
U
هجوم ازدحام کردن
throng
U
هجوم ازدحام کردن
mobs
U
غوغا ازدحام کردن
crowds
U
ازدحام کردن چپیدن
mobbing
U
غوغا ازدحام کردن
mobbed
U
غوغا ازدحام کردن
mob
U
غوغا ازدحام کردن
crowd
U
ازدحام کردن چپیدن
press
U
ازدحام کردن اتوزدن
presses
U
ازدحام کردن اتوزدن
germ layer
U
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
to mob somebody
[something]
U
بر سر کسی
[چیزی]
ازدحام کردن
huddling
U
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddled
U
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddle
U
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddles
U
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
ichthyosaurus
U
یکجور خزندهء بزرگ ماهی مانند در دورهء دوم طبقات الارضی
advection
U
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
huddling
U
ناقص انجام دادن ازدحام کردن
inrush
U
حمله بدرون ازدحام سوی درون
huddle
U
ناقص انجام دادن ازدحام کردن
huddled
U
ناقص انجام دادن ازدحام کردن
huddles
U
ناقص انجام دادن ازدحام کردن
tertiery
U
پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
rand
U
لبه برامدگی لبه طبقات سنگ نوار
unit categories
U
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
esquillage
U
توده
ricks
U
توده
varletry
U
توده
the vulgar
U
توده
ricking
U
توده
ricked
U
توده
shells
U
توده
tag rag
U
توده
rick
U
توده
dollop
U
توده
shock
U
توده
shocked
U
توده
shocks
U
توده
pyres
U
توده
pyre
U
توده
the many
U
توده
dollops
U
توده
heaps
U
توده
populace
U
توده
the rabble
U
توده
ratag
U
توده
congeries
U
توده
hill
U
توده
hills
U
توده
oodles
U
توده
ruck
U
توده
plebs
U
توده
agglomeration
U
توده
shelling
U
توده
riff raff
U
توده
heaping
U
توده
pile
U
توده
piled
U
توده
rucks
U
توده
heap
U
توده
shell
U
توده
agglomerative
U
توده شو
aggregation
U
توده
sand pile
U
توده شن
cumulation
U
توده
aggregates
U
توده
aggregate
U
توده
the masses
U
توده
cumuli
U
توده
mass
U
توده
wads
U
توده
wad
U
توده
lot
U
توده
block
U
توده
cumulus
U
توده
clots
U
توده
stacks
U
توده
stack
U
توده
clot
U
توده
accumulations
U
توده
accumulation
U
توده
clotting
U
توده
stand
U
توده
volume
U
توده
volumes
U
توده
bulk
U
توده
stacked
U
توده
massive
U
توده
massing
U
توده
blocked
U
توده
massively
U
توده
conglomeration
U
توده
conglomerations
U
توده
blocks
U
توده
masses
U
توده
stockpile
U
توده کردن
air mass
U
توده هوا
cesspool
U
توده کثافت
fire-storm
U
توده اتش
stockpiled
U
توده کردن
biomass
U
توده زنده
biomass
U
زیوه توده
biomass
U
زیست توده
demos
U
توده مردم
barrow
U
پشته توده
blocked
U
توده قلنبه
snowdrifts
U
برف توده
snowdrift
U
برف توده
riffraff
U
زیادی توده
accumulation of snow
U
توده برف
block
U
توده قلنبه
barrows
U
پشته توده
agglomerate
U
توده انبوه
rucks
U
توده کردن
quarries
U
توده انباشته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com