English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sudd U توده شناور علف و نی که دررود نیل مانع کشتیرانی میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
iceberg U کوه یخ شناور توده یخ شناور
icebergs U کوه یخ شناور توده یخ شناور
icebergs U توده یخ شناور
iceberg U توده یخ شناور
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
thunderhead U توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
copy protect U یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
defecting U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
D type connector U اتصالی که شبیه حرف D است . که مانع از نصب برعکس میشود
defects U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
lead U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
protection U عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
selects U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
select U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
polarized U اتصال لبه که یک سوراخ یا کلید دارد که مانع از نصب آن به صورت برعکس میشود
selected U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
library U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
libraries U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
sea anchor U وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
rf U ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
tump U توده درختان واقع بر روی تپه توده
pinchwheel U چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
write protect U قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
reads U بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود
read U بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود
float U شناور شدن شناور بودن
floats U شناور شدن شناور بودن
floated U شناور شدن شناور بودن
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
gull U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
navigation U کشتیرانی
shipping U کشتیرانی
shipping line U خط کشتیرانی
sailing U کشتیرانی
liners U خط کشتیرانی
liner U خط کشتیرانی
CSMA CD U پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
navigated U کشتیرانی کردن
sailable U قابل کشتیرانی
navigating U کشتیرانی کردن
navigates U کشتیرانی کردن
shipping conference U کنفرانس کشتیرانی
shipping company U شرکت کشتیرانی
navigate U کشتیرانی کردن
navigable U قابل کشتیرانی
navigability U قابلیت کشتیرانی
nautical U مربوط به کشتیرانی
chamber of shipping U اتاق کشتیرانی
shipping U کشتیرانی ناوگان
commercial marine U کشتیرانی تجارتی
liner terms U شرایط خط کشتیرانی
cabotage U کشتیرانی ساحلی
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
liner trade U کشتیرانی منظم تجاری
shipping agent U نماینده شرکت کشتیرانی
water supply to navigation U تامین اب کانال کشتیرانی
cargo liners U خط کشتیرانی مخصوص بار
fairway U مسیر قابل کشتیرانی کانال
fairways U مسیر قابل کشتیرانی کانال
coaster U کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
conference freight rate U نرخ مشترک شرکتهای کشتیرانی
coasters U کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
fairways U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairway U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
damming U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
obstructor U وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
sailed U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
sailings U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
trace U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
loads U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
softer U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummy U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
suffix notation U عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
seconds U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
mastered U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconding U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
masters U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
workgroup U خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
cabotage U کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
autos U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standards U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
auto U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
bouyant foundation U پی شناور
pontoon U پل شناور
floated U شناور
floating U شناور
vessel U شناور
floats U شناور
vessels U شناور
float U شناور
pontoons U پل شناور
flying bridge U پل شناور
buoyant U شناور
float bridge U پل شناور
drift ice U یخ شناور
ballcocks U شناور
floaty U شناور
floating fundation U پی شناور
ballcock U شناور
pack ice U یخ شناور
afloat U شناور
above water <adj.> U شناور
free swimming U شناور
floating bridge U پل شناور
nectonic U شناور
on the float U شناور
phototransistor U نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
phytoplankton U گیاهان شناور
pontoon bridge U پل شناور قایقی
submersible pump U پمپ شناور
submergible pump U پمپ شناور
vessels U یگان شناور
plunge valve U سوپاپ شناور
plunger piston U پیستون شناور
float guage U اشل شناور
buoys U راهنمای شناور در اب
float U شناور شدن
float U شناور بودن
bays U پل رابط در پل شناور
dipping varnish U لاک شناور
dipping enamel U لعاب شناور
fluxed electrode U الکترود شناور
dipped electrode U الکترود شناور
zooplankton U جانوران شناور
floating dock U حوض شناور
oil slick U نفت شناور
baying U پل رابط در پل شناور
floating point U ممیز شناور
floating mine U مین شناور
floating gyro U ژایرو شناور
floating grid U شبکه شناور
barges U تراده شناور
barged U تراده شناور
bay U پل رابط در پل شناور
barge U تراده شناور
bayed U پل رابط در پل شناور
oil slicks U نفت شناور
drifting mine U مین شناور
floats U شناور شدن
float test U ازمون شناور
float into position U شناور شدن
floated U شناور بودن
vessel U یگان شناور
floated U شناور شدن
floats U شناور بودن
float valve U دریچه شناور
floating charactep U دخشه شناور
floating audress U نشانی شناور
adrift U شناور مهارشده
floating aquatics U ابزیان شناور
floater U جسم شناور
float well U چاه شناور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com