Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
positive sequence power in a three phase
U
توان مستقیم مدار سه فازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
positive sequence polyphase system
U
مدار چند فازی مستقیم
fluctuating power of a polyphase system
U
توان نوشی مدار چند فازی
positive sequence polyphase system of or
U
مدار چند فازی مستقیم ازمرتبه ام
power circuit
U
مدار توان
simple circuit
U
مدار توان
power amplifying circuit
U
مدار تقویت توان
single line
U
مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
integrated
U
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
image phase constant
U
ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
local
U
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
locals
U
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
duplex
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
full
U
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
eight bit system
U
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter
U
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
impedance at resonance
U
مقاومت فازی
diphase alternator
U
تناوبگر دو فازی
impedance angle
U
زاویه فازی
phase space
U
فضای فازی
phase modulation
U
تلفیق فازی
image phase change coefficient
U
ثابت فازی
phase to neutral voltage
U
ولتاژ فازی
PM
U
تلفیق فازی
two phase region
U
ناحیه دو فازی
two phase generator
U
تناوب گر دو فازی
line to neutral voltage
U
ولتاژ فازی
phase balance
U
تعادل فازی
dasd
U
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
U
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basics
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
polyphase sort
U
مرتب کردن چند فازی
direct exchange
U
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
direct
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
delta voltage
U
ولتاژ فازی یا خطی اتصال مثلث
ratings
U
توان نامی توان قدرت
rating
U
توان نامی توان قدرت
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
U
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
composite circuit
U
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
U
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
U
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
volt ampere meter
U
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini
U
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
pinning
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
direct fire sights
U
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation
U
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
firing circuit
U
مدار چاشنی مدار انفجار
powder train
U
مدار خرج مدار باروت
direct dyes
U
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
one hook
U
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
vigour
U
توان
p
U
توان
low power
U
توان کم
power
U
توان
powered
U
توان
powers
U
توان
oligotrophic
U
کم توان
ambidextrous
U
دو سو توان
powering
U
توان
vigor
U
توان
capacitance
U
توان
isoelectric
U
هم توان
potency
U
توان
ambidextral
U
دو سو توان
potential
U
توان
equipotent
U
هم توان
high-powered
U
پر توان
throughput
U
توان
exponents
U
توان
vim
U
توان
exponent
U
توان
rating
U
سنجش توان
perhaps
U
توان بود
input
U
توان ورودی
cube
U
توان سوم
physical medicine
U
طب توان بخشی
cubes
U
توان سوم
purchasing power
U
توان خرید
apparent power
U
توان فاهری
input
U
توان اولیه
i^ r loss
U
اتلاف توان
i. and evdevolution
U
توان یابی
exponent
U
توان
[ریاضی]
out put
U
توان دستگاهها
horse power
U
توان موتور
output power
U
توان خروجی
dispersive power
U
توان پاشندگی
discriminating power
U
توان افتراق
albedo
U
توان بازتاب
inputted
U
توان اولیه
heating power
U
توان حرارتی
h.p.
U
توان اسب
inputted
U
توان ورودی
omnipotent
U
همه توان
rehabilitation
U
توان بخشی
potential energy
U
نهان توان
reactor output
U
توان راکتور
reactive volt amperes
U
توان هرز
reactive power
U
توان راکتیو
sounp power
U
توان صوتی
pace
U
حفظ توان
paced
U
حفظ توان
paces
U
حفظ توان
reactive power
U
توان واکنشی
reactive power
U
توان هرز
power function
U
تابع توان
power level
U
تراز توان
power level indicator
U
توان نما
rated output
U
توان نامی
power loss
U
اتلاف توان
power output
U
توان خروجی
real power
U
توان حقیقی
flexural strength
U
توان خمشی
power
U
توان
[ریاضی]
puissance
U
توان قدرت
ratings
U
سنجش توان
to the power of
[three]
U
به توان
[سه]
[ریاضی]
fluctuating power
U
توان نوشی
exponentiation
U
به توان رساندن
power endurance
U
توان استقامت
resolution power
U
توان تفکیک
power factor
U
ضریب توان
recruitment
U
توان گیری
received power
U
توان دریافتی
real power
U
توان موثر
micros
U
کامپیوتر کم توان
instantaneous power
U
توان لحظهای
microcomputer
U
کامپیوتر کم توان
power
U
توان نیرو
input power
U
توان ورودی
cosine meter
U
توان سنج
power
U
قوه یا توان
potency
U
توان جنسی
constant power
U
توان دائمی
constant power
U
توان ثابت
motor output
U
توان موتور
connected load
U
توان اتصال
powered
U
توان نیرو
powered
U
توان برقی
compression strength
U
توان فشاری
complex power
U
توان موهومی
electric power
U
توان برقی
tensile strength
U
توان کششی
thermal power
U
توان حرارتی
horsepower
U
توان اسب
vector power
U
توان برداری
useful power
U
توان مفید
engine performance
U
توان موتور
valence
U
توان ارزش
micro
U
کامپیوتر کم توان
light output ratio
U
توان نور
true power
U
توان متوسط
true power
U
توان حقیقی
wattless power
U
توان هرز
low power
U
توان کوچک
wattmeter
U
توان سنج
interference power
U
توان پارازیت
maximum available powere
U
توان حداکثر
powered
U
قوه یا توان
dynomometer
U
توان سنج
circuit breaking capacity
U
توان قطع
effective power
U
توان موثر
powers
U
توان نیرو
powers
U
توان برقی
biological potential
U
توان زیستی
capacity range
U
حیطه توان
brake horsepower
U
توان مفید
powers
U
قوه یا توان
wattles power
U
توان کور
true power
U
توان واقعی
explosive power
U
توان انفجاری
idle power
U
توان کور
active power
U
توان موثر
aerobic power
U
توان هوازی
idle current wattmeter
U
توان کورسنج
throughput
U
توان عملیاتی
power
U
توان برقی
powering
U
توان برقی
engine rating
U
توان موتور
powering
U
قوه یا توان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com