Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nutcracker
U
تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
nutcrackers
U
تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scrimmages
U
بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
scrimmage
U
بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
benches
U
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench
U
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
skulls
U
ضربه به سر بازیگر
skull
U
ضربه به سر بازیگر
batting practice
U
تمرین ضربه زدن به توپ
bases empty
U
ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
pop up
U
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up
U
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
To receive a blow.
U
ضربه خوردن
take it on the chin
<idiom>
U
بدجوری ضربه خوردن
to sustain a trauma
U
ضربه روحی خوردن
snookered
U
وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند
leg before
U
ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
dry sum
U
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
emergency drill
U
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
to play a good knife and fork
U
ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag
U
تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
bucket
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
ex parte
U
ازیک طرف
on one hand
U
ازیک طرف
from pillar to post
U
ازیک دربدردیگر
uniparental
U
ازیک ولی
osmosis
U
ازیک پرده
of the same leaven
U
ازیک جنس
extravaganzas
U
ازیک شخصیت خیالی
extravaganza
U
ازیک شخصیت خیالی
to lose an eye
U
ازیک چشم نابیناشدن
aliunde
U
ازیک جای دیگر
Ask each and every one of them .
U
ازیک یک آنها بپرسید
dual
U
استفاده ازیک جفت
itineration
U
ازیک جابجایی دیگر
consubstantiate
U
ازیک جنس شدن
from stem to stern
U
ازیک سربسر دیگر
to solicit an office
U
درخواست ازیک شرکت
trips
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbles
U
غلت خوردن معلق خوردن
tripped
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
tumble
U
غلت خوردن معلق خوردن
tumbled
U
غلت خوردن معلق خوردن
trip
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
personal computing
U
استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
lobectomy
U
برداشتن قسمتی ازیک عضو
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
grog
U
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
out fall
U
محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
gybe
U
ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
it is useful in a way
U
ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
replaying
U
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replay
U
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replays
U
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replayed
U
خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
eponymy
U
اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
reconstitution site
U
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
entrance head
U
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
polyoestrous
U
دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
retrospective search
U
جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
relocates
U
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocated
U
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocate
U
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproduces
U
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproducing
U
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduce
U
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
relocating
U
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
round robin (meeting or discussion)
<idiom>
U
جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
paragram
U
جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
outdegree
U
تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
metastasize
U
گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
reproduced
U
کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
Sept
U
دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
roll forward
U
تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
systematic theology
U
بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
distortion
U
اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
distortions
U
اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
to drink wine
U
می خوردن شراب خوردن
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
ferryboat
U
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats
U
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
concatenate
U
بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
retrieval
U
عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
emission theory
U
فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
branch
U
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches
U
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
practice
U
تمرین
ure
U
تمرین
use
U
تمرین
uses
U
تمرین
exercise
U
تمرین
exercised
U
تمرین
work out
U
تمرین
exercises
U
تمرین
rehearsals
U
تمرین
actions
U
تمرین
train
U
تمرین
drilled
U
تمرین
drills
U
تمرین
trained
U
تمرین
trains
U
تمرین
drill
U
تمرین
rehearsal
U
تمرین
drilling
U
تمرین
action
U
تمرین
exercisable
U
قابل تمرین
formal exercise
U
تمرین صوری
exercises
U
تمرین دادن
mass practice
U
تمرین فشرده
unspaced practice
U
تمرین بی فاصله
drilled
U
تمرین مته
drill
U
تمرین مته
training time
U
زمان تمرین
exercise
U
تمرین دادن
service practice
U
تمرین اموزشی
practice period
U
دوره تمرین
drilled
U
تمرین کردن
maneuver
U
تمرین نظامی
joint exercise
U
تمرین مشترک
training distance
U
مسافت تمرین
drills
U
تمرین کردن
exercised
U
تمرین دادن
drills
U
تمرین مته
field exercise
U
تمرین صحرایی
practice effect
U
اثر تمرین
exercise term
U
اسم تمرین
field exercise
U
تمرین رزمی
practice teaching
U
تمرین معلمی
pratique
U
تمرین عملی
fartlek
U
تمرین دو استقامت
rehearser
U
تمرین کننده
exercize
U
تمرین تکلیف
rehearsal
U
تمرین نمایش
rehearsals
U
تمرین از بر خواندن
dry run
U
تمرین جنگی
combatdrill
U
تمرین رزمی
exercise code word
U
رمز تمرین
massed practice
U
تمرین بی وقفه
mobilization exercise
U
تمرین بسیج
negative practice
U
تمرین منفی
drill
U
تمرین کردن
circuit training
U
تمرین دایرهای
combat exercise
U
تمرین رزمی
overtrain
U
تمرین بیش از حد
gymnastical
U
تمرین زورخانهای
physical exercise
U
تمرین بدنی
physical exercise
U
تمرین ورزشی
fore exercise
U
تمرین مقدماتی
rehearsal
U
تمرین از بر خواندن
rehearsals
U
تمرین نمایش
evolution
U
تمرین عالی
practice
U
ورزش تمرین
training
U
تعلیم و تمرین
mules
U
اتومبیل تمرین
mule
U
اتومبیل تمرین
practicing
U
ورزش تمرین
rehearsing
U
تمرین کردن
workshop practice
U
تمرین کارگاهی
work out
U
تمرین امادگی
rehearses
U
تمرین کردن
rehearsed
U
تمرین کردن
rehearse
U
تمرین کردن
woodsheds
U
تمرین کردن
experiencing
U
تمرین دادن
practice
U
تمرین کردن
work out
<idiom>
U
تمرین کردن
staging
U
تمرین کردن
workouts
U
تمرین شدید
workout
U
تمرین شدید
try-outs
U
تمرین نهایی
try-out
U
تمرین نهایی
drilling
U
تمرین نظامی
gunning
U
تمرین تیراندازی
experiences
U
تمرین دادن
experience
U
تمرین دادن
woodshed
U
تمرین کردن
wind sprint
U
تمرین دو سریع
practises
U
ورزش تمرین
staging
U
تمرین اب خاکی
practising
U
ورزش تمرین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com