English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fugitiveness U تمایل به فرار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lamming U فرار کردن گریختن فرار
lam U فرار کردن گریختن فرار
lams U فرار کردن گریختن فرار
desert U کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserts U کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserting U کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
trends U تمایل
appetence U تمایل
would U تمایل
proneness U تمایل
proclivity U تمایل
disinclined U بی تمایل
proclivities U تمایل
gravitation U تمایل
sentiment U تمایل
tendencies U تمایل
tendency U تمایل
appetence or tency U تمایل
appetency U تمایل
addictedness U تمایل
liking U تمایل
left justification U تمایل به چپ
pendulum U تمایل
pendulums U تمایل
nisus U تمایل
propensity U تمایل
trend U تمایل
propensities U تمایل
declination U تمایل
recumbency U تمایل
orientation U تمایل
month's mind U تمایل
trepan U تمایل
unwilling U بی تمایل
aclinic U بی تمایل
leaning U تمایل
leanings U تمایل
intentions U تمایل
intention U تمایل
disposition U تمایل
leans U تمایل داشتن
fantasy U میل تمایل
inclining U تعظیم تمایل
affect U تمایل داشتن
affects U تمایل داشتن
disinclination U عدم تمایل
fantasies U میل تمایل
hang U تردید تمایل
streaking U تمایل میل
against his grain U برخلاف تمایل او
hangs U تردید تمایل
tilts U کجی تمایل
central tendency U تمایل به مرکز
predilection U تمایل قبلی
preoccupation U تمایل شیفتگی
tilted U کجی تمایل
tilt U کجی تمایل
streaks U تمایل میل
antipathetic U فاقد تمایل
work effort U تمایل به کار
preoccupations U تمایل شیفتگی
inclination U تمایل شیب
streaked U تمایل میل
leaned U تمایل داشتن
veins U حالت تمایل
vein U حالت تمایل
lean U تمایل داشتن
caprices U تمایل فکری
caprice U تمایل فکری
predilections U تمایل قبلی
declinatory U دارای تمایل
proclivity to steal U تمایل بدزدی
aptitudes U تمایل طبیعی
aptitude U تمایل طبیعی
propend U تمایل داشتن
propensity to consume U تمایل به مصرف
gusts U تمایل مزمزه
gust U تمایل مزمزه
reactive tendency U تمایل واکنشی
self immolation U تمایل به خودکشی
sinistral U تمایل بچپ
the herd instinct U تمایل بگروه
wish [would like] U تمایل داشتن
trepan U تمایل داشتن
polarity U تمایل قطبی
polarities U تمایل قطبی
list U تمایل کجی
portraint orientation U تمایل عمودی
streak U تمایل میل
propensities U تمایل طبیعی
falloff U تمایل داشتن
landscape orientation U تمایل افقی
propensity U تمایل طبیعی
predispostion U تمایل قبلی
tendency toward something U تمایل به سوی چیزی
take to U تمایل پیدا کردن به
tilt angle U زاویه تمایل به طرفین
kindlily U با تمایل به مهربانی مهربانانه
argumentativeness U تمایل یاعادت به جدال
uptrend U تمایل بسوی بالا
evasiveness U تمایل به طفره یاگریز
to take a ply U تمایل پیدا کردن
express willingness U اظهار تمایل کردن
take to U تمایل پیدا کردن
low marginal propensity to cunsume U تمایل ارام به مصرف
odds U تمایل بیک سو احتمالات
hade U تمایل پیدا کردن
marginal propensity to absorb U تمایل نهائی به جذب
marginal propensity to expend U تمایل نهائی به مخارج
proclivities U تمایل طبیعی بچیز بد
proclivity U تمایل طبیعی بچیز بد
inclination for any thing U تمایل یا میل بچیزی
propensity to do evil U تمایل به بدی کردن
rapprochement U نزدیکی تمایل بدوستی
turns U تمایل تغییر جهت
turn U تمایل تغییر جهت
biases U تمایل بیک طرف
bias U تمایل بیک طرف
yen U تمایل رغبت شدید
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
declaration of intention U افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
frigidity U کمی تمایل درقوای جنسی
desirability U درجه تمایل شرایط مطلوب
diathesis U تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
worldliness U تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
adductor U تمایل عضو بطرف محور
heredity U تمایل برگشت باصل توارث
diminishing utility U قانون تقلیل تمایل به مصرف
tenor U تمایل صدای زیر مردانه
frigid U دارای اندکی تمایل جنسی
tenors U تمایل صدای زیر مردانه
helms U تمایل قایق به انحراف از مسیر
helm U تمایل قایق به انحراف از مسیر
levorotatory U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
bear out U تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
negative diheral U تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
levorotary U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
oversteer U تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
lug out U تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
escaped U فرار
to take flight U فرار
transgressor U فرار و
escapes U فرار
escaping U فرار
leg bail U فرار
subtile U فرار
breakaway U فرار
loup U فرار
drive U فرار گل زن
drives U فرار گل زن
escapement U فرار
mercurial U فرار
volatile U فرار
bridge escape U فرار از پل
scape U فرار
evasive U فرار
defection U فرار
escape U فرار
p in favour of a person U تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
labialism U حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
to elope U فرار کردن
to run away U فرار کردن
scudding U فرار از باد
to run off U فرار کردن
to run away U فرار کردن
scape U وسیله فرار
escapism U فلسفه فرار
postern U راه فرار
hot money U پول فرار
loup U فرار کردن
luft U خانه فرار
getaways U گریز فرار
brain drain U فرار مغزها
getaway U گریز فرار
nonvolatile U غیر فرار
scape U فرار کردن
volatile file U پرونده فرار
volatile memory U حافظه فرار
volatile storage U انباره فرار
volatile storage U حافظه فرار
volatility product U فراورده فرار
volatility product U محصول فرار
bolt-hole U راه فرار
bolt-holes U راه فرار
escapologist U اهل فرار
I made good my escape . U موفق به فرار شد
get away <idiom> U فرار کردن
volatile compound U ترکیب فرار
volatile file U فایل فرار
scape of molecules U فرار ملکول ها
skedaddle U فرار کردن
skip of the mat U فرار از تشک
escapologists U اهل فرار
tax evasion U فرار از مالیات
trailing edge U لبه فرار
jailbreaks U فرار از زندان
jailbreak U فرار از زندان
absconds U فرار کردن
escaped U گریز فرار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com