Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ring
U
تلفن حلقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
telephone loope
U
حلقه تلفن
Other Matches
base ring
U
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
ani
U
سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
howler
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
magneto exchange
U
مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
write enable ring
U
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
U
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
telephony
U
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
telephone booths
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booth
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
coupler
U
وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
nests
U
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrules
U
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nest
U
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrule
U
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
loops
U
حلقه درون حلقه دیگر
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
crisps
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
looped
U
حلقه درون حلقه دیگر
crisp
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
modem
U
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
phoning
U
تلفن تلفن زدن
phone
U
تلفن تلفن زدن
phones
U
تلفن تلفن زدن
phoned
U
تلفن تلفن زدن
bight
U
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
purls
U
حلقه حلقه شدن
purl
U
حلقه حلقه شدن
purling
U
حلقه حلقه شدن
eye bolt
U
حلقه حلقه اتصال
quoit
U
حلقه پرتاب حلقه
wreathy
U
حلقه حلقه شده
convolute
U
حلقه حلقه کردن
purled
U
حلقه حلقه شدن
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
calling dial
U
صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
telephone operation
U
طرز کار تلفن کار تلفن
telephones
U
تلفن
operator
U
تلفن چی
telephoning
U
تلفن
operators
U
تلفن چی
service man
U
تلفن چی
phones
U
تلفن
telephone jack
U
جک تلفن
telephone circuit
U
خط تلفن
phoned
U
تلفن
telephone code
U
کد تلفن
telephone operator
U
تلفن چی
phone
U
تلفن
telephone line
U
خط تلفن
phoning
U
تلفن
telephone
U
تلفن
telephoned
U
تلفن
radiotelephone
U
تلفن بی سیم
telephone exchanges
U
مرکز تلفن
radiophone
U
تلفن بیسیم
telephone cord
U
بند تلفن
telephone current
U
جریان تلفن
radio telephony
U
تلفن بیسیم
phoning
U
تلفن کردن
telephone density
U
تراکم تلفن
telephone earphone
U
گوشی تلفن
photophone
U
تلفن نوری
telephone equipment
U
دستگاه تلفن
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
auto
U
شماره تلفن
ring
U
تلفن زدن
residance telephone
U
تلفن منزل
table telephone
U
تلفن رومیزی
telephnone book
U
دفتر تلفن
speaking circuit
U
مدار تلفن
sound powered telephone
U
تلفن صوتی
telephone d.
U
دفتر تلفن
telephone cable
U
کابل تلفن
telephone exchange
U
مرکز تلفن
telephone charge
U
هزینه تلفن
telephone circuit
U
مدار تلفن
telephone channel
U
کانال تلفن
telephone condenser
U
خازن تلفن
telephone conduit
U
کانال تلفن
repeating coil
U
مبدل تلفن
telephone fuse
U
فیوز تلفن
telephone directory
U
کتاب تلفن
handsets
U
تلفن در یک قطعه
party line
U
خط خصوصی تلفن
party lines
U
خط خصوصی تلفن
personal
U
شماره تلفن ها
logs
U
شماره تلفن
telephone directories
U
کتاب تلفن
log
U
شماره تلفن
headset
U
گوشی سر تلفن
headsets
U
گوشی سر تلفن
hot
U
خط تلفن مستقیم
handset
U
تلفن در یک قطعه
switchboards
U
مرکز تلفن
switchboard
U
مرکز تلفن
telephone box
U
کیوسک تلفن
telephone boxes
U
کیوسک تلفن
telephone cabin
U
کیوسک تلفن
telephone booth
U
اتاقک تلفن
telephone booth
U
کیوسک تلفن
telephone booths
U
اتاقک تلفن
telephone booths
U
کیوسک تلفن
earphone
U
گوشی تلفن
earphones
U
گوشی تلفن
telephone number
U
شماره تلفن
hotter
U
خط تلفن مستقیم
hottest
U
خط تلفن مستقیم
automatic telephone system
U
تلفن خودکار
boat telephone
U
تلفن ساحلی
central office
U
مرکز تلفن
dataphone
U
تلفن دادهای
dataphone
U
تلفن داده
extension telephone
U
تلفن فرعی
extensions
U
تلفن فرعی
extension
U
تلفن فرعی
hand set
U
گوشی تلفن
automatic telephone
U
تلفن خودکار
telephone numbers
U
شماره تلفن
radio-telephones
U
تلفن بی سیم
telephone
U
تلفن زدن
telephone
U
تلفن کردن
telephoned
U
تلفن زدن
telephoned
U
تلفن کردن
telephones
U
تلفن زدن
telephones
U
تلفن کردن
telephoning
U
تلفن زدن
telephoning
U
تلفن کردن
radio telephone
U
تلفن بی سیم
radio-telephone
U
تلفن بی سیم
autos
U
شماره تلفن
call box
U
اتاقک تلفن
central
U
تلفن چی مرکزی
telephone transformer
U
مبدل تلفن
phoned
U
تلفن کردن
ring up
<idiom>
U
تلفن زدن
call box
U
کابین تلفن
hot lines
U
تلفن قرمز
phone
U
تلفن کردن
call boxes
U
تلفن صحرایی
telephone system
U
سیستم تلفن
telephone book
U
دفتر تلفن
telephoner
U
تلفن کننده
phones
U
تلفن کردن
toll exchange
U
مرکز تلفن
call up
<idiom>
U
تلفن کردن
to ring up
U
تلفن کردن به
telephore e.
U
مرکز تلفن
address book
U
دفترچه تلفن
telephony
U
علم تلفن
telephone books
U
راهنمای تلفن
telephone books
U
دفتر تلفن
telephone book
U
راهنمای تلفن
telephone switching technique
U
فن سوئیچینگ تلفن
telephone set
U
دستگاه تلفن
telephone receiver
U
گوشی تلفن
telephone plug
U
دوشاخه تلفن
telephone operation
U
عملکرد تلفن
telephone network
U
شبکه تلفن
receiver
U
گوشی تلفن
receivers
U
گوشی تلفن
call box
U
کیوسک تلفن
telephone jack
U
مادگی تلفن
telephone relay
U
رله تلفن
hot line
U
تلفن قرمز
telephone station
U
جایگاه تلفن
call boxes
U
کابین تلفن
telephone station
U
تلفن خانه
call boxes
U
اتاقک تلفن
telephone service
U
سرویس تلفن
call boxes
U
کیوسک تلفن
call box
U
تلفن صحرایی
telephone ringer
U
زنگ تلفن
busier
U
خط تلفن اشغال است
busied
U
خط تلفن اشغال است
The phone is ringing .
U
تلفن زنگ می زند
phone books
U
کتاب راهنمای تلفن
central exchange
U
مرکز تلفن خودکار
switching kit
U
جعبه کلید تلفن
phone book
U
کتاب راهنمای تلفن
automatic telephone system
U
سیستم تلفن خودکار
cross talk
U
تداخل صداها در تلفن
assault wire
U
سیم تلفن هجومی
idlest
U
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idles
U
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idled
U
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
trunks
U
تلگراف یا تلفن بدنه
telephone directory
U
کتابچه راهنمای تلفن
telephone directories
U
کتابچه راهنمای تلفن
phone
U
پاسخ به تماس در تلفن
cordless telephone
U
تلفن بی سیم
[مخابرات]
phoning
U
پاسخ به تماس در تلفن
phones
U
پاسخ به تماس در تلفن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com