Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
libation
U
تقدیم شراب به حضور خدایان
libations
U
تقدیم شراب به حضور خدایان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nectar
U
شراب لذیذ خدایان یونان شهد
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winery
U
کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
vinosity
U
حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
wineglass
U
لیوان شراب پیمانه شراب
heroic age
U
عصرنیم خدایان
o merciful powers
U
ای خدایان بخشنده
odin
U
خدای خدایان
penates
U
خدایان خانواده
thearchy
U
حکومت خدایان
theomachy
U
جنگ خدایان
ichor
U
خون خدایان اب جراحت
theogony
U
نسب نامه خدایان
polytheism
U
پرستش خدایان متعدد
thearchy
U
سلسله مراتب خدایان
noumenal
U
وابسته به معنویات و خدایان
idol
U
وابسته به خدایان دروغی وبت ها
zeus
U
زاوش رئیس خدایان یونانی
mercury
U
یکی از خدایان یونان قدیم
pantheons
U
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
pantheon
U
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
jagannath
U
یکی از خدایان هندوهاکه اوراkrishnaمینامندومظهرهشتمین vishnuاست
zoomorphic
U
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
theogony
U
مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
heroify
U
درگروه گردان ونیم خدایان دراوردن
mnemonics
U
دارگونه حافظ ومادر خدایان شعروادب
hebe
U
الهه جونی که ساقی خدایان بود
zoomorphism
U
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
theogonic
U
وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
chthonic
U
درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
chthonian
U
درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
ambrosia
U
خوراک خدایان که زندگی جاوید بانها میداده مائدهء بهشتی
presentation
U
تقدیم
permutations
U
تقدیم
presentations
U
تقدیم
permutation
U
تقدیم
offer
U
تقدیم
offered
U
تقدیم
offers
U
تقدیم
putting
U
تقدیم داشتن
propounds
U
تقدیم کردن
puts
U
تقدیم داشتن
put
U
تقدیم داشتن
propounding
U
تقدیم کردن
propound
U
تقدیم کردن
yours respectfully
U
با تقدیم احترامات
rededication
U
تقدیم مجدد
yours f.
U
با تقدیم احترامات
offered
U
تقدیم داشتن
offer
U
تقدیم داشتن
hold forth
<idiom>
U
تقدیم کردن
presentation of credentials
U
تقدیم استوارنامه
phase lead
U
تقدیم فاز
offers
U
تقدیم داشتن
proffered
U
تقدیم پیشنهاد کردن
tender
U
تقدیم کردن پیشنهاد
proffering
U
تقدیم پیشنهاد کردن
tendered
U
تقدیم کردن پیشنهاد
to bring up
U
تقدیم یا مطرح کردن
proffer
U
تقدیم پیشنهاد کردن
proffers
U
تقدیم پیشنهاد کردن
prolepsis
U
تقدیم یا تقدم امری
tendering
U
تقدیم کردن پیشنهاد
tenderest
U
تقدیم کردن پیشنهاد
to offer
U
تقدیم کردن
[دادن]
submitted
U
تسلیم شدن تقدیم داشتن
submit
U
تسلیم شدن تقدیم داشتن
presentative
U
قابل تقدیم درک کردنی
submitting
U
تسلیم شدن تقدیم داشتن
submits
U
تسلیم شدن تقدیم داشتن
to pay one's respects to
U
احترامات خود را به ........تقدیم کردن
assessments
U
تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
transposal
U
پس وپیش سازی تقدیم وتاخیر جابجاشدگی
assessment
U
تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
attendance
U
حضور
attendances
U
حضور
tendance
U
حضور
in the presence of ...
U
در حضور ...
presence
U
حضور
May I offer you a cigarette?
U
اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
non attendance
U
عدم حضور
immanency
U
حضور درهمه جا
non appearance
U
عدم حضور در
before the jvdges
U
در حضور قاضی
presence of mind
U
حضور ذهن
immanence
U
حضور درهمه جا
in your presence
U
در حضور شما
tact
U
حضور ذهن
audiences
U
اجازه حضور
roll call
U
حضور و غیاب
attend
U
حضور داشتن
presentment
U
بیان حضور
common sense
U
حضور ذهن
savoir faire
U
حضور ذهن
audience
U
اجازه حضور
non attandance
U
عدم حضور
in my presence
U
در حضور من
[حقوق]
attends
U
حضور داشتن
attending
U
حضور داشتن
roll call
U
حضور و غیاب سازمانی
call the roll
U
حضور و غیاب کردن
to make ones a
U
حضور بهم رساندن
coram judice
U
در حضور قاضی اصاع
to request the company of:
U
حضور کسی را خواستن
to put in an appearance
U
حضور بهم رساندن
pluripresence
U
حضور در چند جا در یک زمان
absence of mind
U
عدم حضور ذهن
presence
[of somebody]
U
حضور
[کسی]
[حقوق]
omnipresence
U
حضور در همه جا در ان واحد
locus standi
U
حق حضور در دادگاه یامجلس
arrivals
U
حضور در خدمت فرستی
immediacy
U
اگاهی حضور ذهن
ubiquity
U
حضور در همه جا در یک وقت
process
U
تکلیف به حضور کردن
arrival
U
حضور در خدمت فرستی
processes
U
تکلیف به حضور کردن
Is my presence absolutely necessary?
U
آیا حضور من لازم است؟
to bring somebody before the judge
U
کسی را در حضور قاضی آوردن
to bring the matter before a court
[the judge]
U
دعوایی را در حضور قاضی آوردن
sit in
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit-in
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit-ins
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
show up
U
حاضر شدن حضور یافتن
bases boaded
U
ضربه با حضور بازیگران درپایگاههای 1 و 2 و 3
recusancy
U
سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
attendance of a doctor
U
حضور پزشک روی رینگ بوکس
recusance
U
سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
your presence is requested
U
خواهشمند است حضور بهم رسانید
assisted
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
to be in attendance
[at an event]
U
حضور داشتن
[در مراسمی ]
[اصطلاح رسمی]
assists
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
bases empty
U
ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
assist
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
assisting
U
حضور بهم رساندن توجه کردن
wine
U
شراب
viniferous
U
شراب زا
the juice of the grape
U
شراب
bacchus
U
شراب
wines
U
شراب
subpoenas
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaed
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoena
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaing
U
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
vermt
U
شراب افسنطین
ustulation
U
سوزاندن شراب
decant
U
ریختن شراب
fortified wine
U
شراب قوی
cider
U
شراب سیب
wine cellar
U
شراب دخمه
decanting
U
ریختن شراب
decants
U
ریختن شراب
fortified wines
U
شراب قوی
wine
U
شراب نوشیدن
binge
U
شراب خواری
viniculture
U
شراب سازی
decanted
U
ریختن شراب
wino
U
معتاد به شراب
wineskin
U
مشک شراب
winegrower
U
شراب ساز
wineglass
U
جام شراب
winebibber
U
شراب خور
wine maker
U
شراب ریز
wines
U
شراب نوشیدن
wine cellar
U
انبار شراب
viticulturist
U
شراب ساز
vinal
U
بشکل شراب
vinous flavour
U
طعم شراب
viniferous
U
دارای شراب
grcen wine
U
شراب نارس
pottle
U
رطل شراب
oenomel
U
شراب عسلی
grail
U
جام شراب
oenologist
U
شراب شناس
cochineal
U
قرمز شراب کش
it is a racy wine
U
شراب رادارد
grcen wine
U
شراب تازه
guzzler
U
شراب خور
rhenish wine
U
شراب اسمانی
filtrate
U
شراب ناب
riesling
U
شراب سفید
enology
U
شراب شناسی
binges
U
شراب خواری
preconceptions
U
عقیده از قبل تشکیل شده حضور پیش از وقت
banc
U
جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
preconception
U
عقیده از قبل تشکیل شده حضور پیش از وقت
vintnery
U
عمده فروشی شراب
frutex
U
شراب شربت الکلی
vinic
U
مربوط به شراب یا الکل
gladstone
U
نوعی شراب ارزان
fortified wines
U
شراب تقویت شده
argol
U
دردشراب .ته نشین شراب
fortified wine
U
شراب تقویت شده
jeroboam
U
جام شراب بزرگ
clarets
U
نوعی شراب قرمز
maderia
U
شراب محصول مادریا
malmsey
U
شراب شیرین قبرس
claret
U
نوعی شراب قرمز
loading
U
امیختن موادخارجی به شراب
goblet
U
گیلاس شراب تکه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com