Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
toggle
U
تغییر یافتن بین دو وضعیت
toggles
U
تغییر یافتن بین دو وضعیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inverse
U
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
alters
U
تغییر یافتن
misalign
U
تغییر یافتن
to alter
[to]
U
تغییر یافتن
altered
U
تغییر یافتن
alter
U
تغییر یافتن
to undergo a change
U
تغییر یافتن
altering
U
تغییر یافتن
transitions
U
تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر
transition
U
تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر
transforming
U
تغییر شکل یافتن
deforming
U
تغییر شکل یافتن
deform
U
تغییر شکل یافتن
transformed
U
تغییر شکل یافتن
transform
U
تغییر شکل یافتن
transfiguring
U
تغییر شکل یافتن
to transform
[into]
U
تغییر شکل یافتن
[به]
deforms
U
تغییر شکل یافتن
transfigures
U
تغییر شکل یافتن
transforms
U
تغییر شکل یافتن
transfigured
U
تغییر شکل یافتن
transfigure
U
تغییر شکل یافتن
reconvert
U
تغییر حال مجدد یافتن
queried
U
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
query
U
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
querying
U
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
queries
U
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
cold strain
U
تغییر بعد یافتن در حالت سرد
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
modifiers
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
transform
U
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
transformed
U
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
transforming
U
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
transforms
U
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
hartley
U
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status
U
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
pareto criterion
U
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
races
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service
U
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
transparent
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
propagate
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
trial and error
<idiom>
U
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
phased
U
وضعیت
state
U
وضعیت
phase
U
وضعیت
positioned
U
وضعیت
fate
U
وضعیت
position
U
وضعیت
quality
U
وضعیت
qualities
U
وضعیت
phases
U
وضعیت
state-
U
وضعیت
situations
U
وضعیت
situation
U
وضعیت
fates
U
وضعیت
stating
U
وضعیت
attack conditon , bravo
U
وضعیت تک
states
U
وضعیت
condition
U
وضعیت
attitude
U
وضعیت
stated
U
وضعیت
estate
U
وضعیت
manner
U
وضعیت
status
U
وضعیت
attack condition , alfa
U
وضعیت تک
attitudes
U
وضعیت
estates
U
وضعیت
repetition of position
U
تکرار وضعیت
neutral position
U
وضعیت بی باری
statements
U
صورت وضعیت
configuration
U
وضعیت یا موقعیت
master mode
U
وضعیت اصلی
statements
U
بیان وضعیت
spinosity
U
وضعیت غامض
fate of goods
U
وضعیت کالا
kneeling position
U
وضعیت به زانو
fate of a collection
U
وضعیت طلب
marginal case
U
وضعیت نهائی
mark condition
U
وضعیت نشان
exception conoition
U
وضعیت استثنایی
maintenance status
U
وضعیت نگهداری
starting position
U
وضعیت صفر
configurations
U
وضعیت یا موقعیت
extreme position
U
وضعیت نهایی
device status
U
وضعیت دستگاه
wait state
U
وضعیت انتظار
military posture
U
وضعیت نظامی
situation report
U
گزارش وضعیت
situation map
U
نقشه وضعیت
final position
U
وضعیت نهایی
condition code
U
رمز وضعیت
rest position
U
وضعیت ساکن
ball games
U
شرایط وضعیت
ball game
U
شرایط وضعیت
summaries
U
خلاصه وضعیت
edit line
U
خط گزارش وضعیت
financial position
U
وضعیت مالی
zero wait state
U
وضعیت یک وسیله
sea state
U
وضعیت دریا
multiplex mode
U
وضعیت تسهیم
estimated of situation
U
براورد وضعیت
byte mode
U
وضعیت بایت
statement
U
صورت وضعیت
statement
U
بیان وضعیت
estimate of the situation
U
براورد وضعیت
position
U
وضعیت موضع
error condition
U
وضعیت خطا
flight attitude
U
وضعیت پروازی
summary
U
خلاصه وضعیت
stationary state
U
وضعیت سکون
central position
U
وضعیت مرکزی
stated
U
وضعیت چیزی
cindition code
U
رمز وضعیت
appreciation of the situation
U
براورد وضعیت
cases
U
وضعیت موقعیت
ammunition condition
U
وضعیت مهمات
case
U
وضعیت موقعیت
supervisor state
U
وضعیت نظارت
terrestrial
U
وضعیت زمینی
air position
U
وضعیت هوایی
advice of fate
U
اعلام وضعیت
steady state
U
وضعیت پایدار
status report
U
گزارش وضعیت
status register
U
ثبات وضعیت
status board
U
تابلوی وضعیت
input mode
U
وضعیت ورودی
appreciation of the situation
U
بررسی وضعیت
status board
U
تابلو وضعیت
state of alert
U
وضعیت هوشیاری
axial position
U
وضعیت محوری
idle position
U
وضعیت ساکن
ideal position
U
وضعیت ایده ال
as it is
U
با وضعیت کنونی
command mode
U
وضعیت دستوری
on position
U
وضعیت وصل
prone position
U
وضعیت درازکش
current ratio
U
وضعیت فعلی
problem state
U
وضعیت مسئله
dangerousness
U
وضعیت خطرناک
stand alone
U
وضعیت یکتا
personnel status
U
وضعیت پرسنلی
develops
U
گسترش وضعیت
develop
U
گسترش وضعیت
state vector
U
بردار وضعیت
state stress
U
وضعیت تنش
state of alert
U
وضعیت امادگی
duty status
U
وضعیت خدمتی
control status
U
وضعیت کنترلی
qualification
U
وضعیت شرایط
state-
U
وضعیت چیزی
states
U
وضعیت چیزی
positioned
U
وضعیت موضع
truest
U
وضعیت منط قی
sitting position
U
وضعیت نشسته
true
U
وضعیت منط قی
stating
U
وضعیت چیزی
state
U
وضعیت چیزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com