Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chop
U
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chopped
U
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
replacement
U
تعویض یکانها
replacements
U
تعویض یکانها
rotation
U
تعویض یکانها
relief in place
U
تعویض یکانها در محل
rotation
U
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
movement control
U
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
replacing
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
change of operation control
U
تغییر در نوع کنترل عملیاتی یاتعویض ان
aircraft handover
U
تعویض کنترل هواپیما
fixed pivot
U
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
post knotting
U
پشت زنی
[تعویض گره ها بعد از اتمام فرش]
[گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
redesignate
U
اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
carriage control tape
U
نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است
unit categories
U
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
current operating allowance
U
سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
cascade control
U
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
troops
U
یکانها
tasks
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
U
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt
U
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
weapon troops
U
یکانها ادوات
reinforces
U
تقویت یکانها
reinforce
U
تقویت یکانها
despatching
U
اعزام یکانها
movements
U
حرکات یکانها
despatches
U
اعزام یکانها
despatched
U
اعزام یکانها
dispatch
U
اعزام یکانها
dispatched
U
اعزام یکانها
line of retreat
U
خط بازگشت یکانها
keeping
U
ذخایر یکانها
incidents
U
تصادم یکانها
force structure
U
سازمان یکانها
logistic route
U
امورلجستیکی یکانها
incident
U
تصادم یکانها
servicae life
U
عمرخدمتی یکانها
dispatches
U
اعزام یکانها
system of units
U
دستگاه یکانها
control panel
U
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
U
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
real time
U
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
U
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
U
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
troop program
U
برنامه تشکیل یکانها
logistics
U
عمل تدارک یکانها
collective call sign
U
معرف مشترک یکانها
rendezvous area
U
نقطه الحاق یکانها
employment
U
به کار بردن یکانها
separations
U
مستقل شدن یکانها
separation
U
مستقل شدن یکانها
administration
U
اداره امور یکانها
administrations
U
اداره امور یکانها
force development
U
برنامه تشکیل یکانها
disbanding
U
انحلال رسمی یکانها
reception station
U
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
disband
U
منحل کردن یکانها
disbands
U
انحلال رسمی یکانها
redezvous
U
محل تلاقی یکانها
disbands
U
منحل کردن یکانها
disbanding
U
منحل کردن یکانها
logistical
U
مربوط به اماد یکانها
disband
U
انحلال رسمی یکانها
flexible
U
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
operations code
U
کد عملیاتی
operational
U
عملیاتی
operating
U
عملیاتی
operation code
U
کد عملیاتی
operational code
U
کد عملیاتی
attachment
U
منتصب کردن یکانها انتصاب
detach
U
زیرامر قرار دادن یکانها
disposition
U
استقرار یکانها و اماد درمنطقه
detaching
U
زیرامر قرار دادن یکانها
interservice
U
بین یکانها در حین خدمت
force development
U
برنامه تامین یا بسیج یکانها
detaches
U
زیرامر قرار دادن یکانها
fast shuttle
U
تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
redeployment
U
تغییر مکان دادن یکانها
IRQ
U
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
operation research
U
پژوهش عملیاتی
operational reserve
U
احتیاط عملیاتی
functional specification
U
مشخصه عملیاتی
concept of operation
U
تدبیر عملیاتی
operation order
U
دستور عملیاتی
operational route
U
مسیر عملیاتی
operational reserve
U
ذخیره عملیاتی
operational definition
U
تعریف عملیاتی
staging area
U
منطقه عملیاتی
operation overlay
U
کالک عملیاتی
operational readiness
U
امادگی عملیاتی
operational environment
U
محیط عملیاتی
operational headquarters
U
ستاد عملیاتی
operation map
U
نقشه عملیاتی
flowchart
U
شمای عملیاتی
operational research
U
تحقیق عملیاتی
action parameters
U
پارامترهای عملیاتی
operational problems
U
مسائل عملیاتی
operational management
U
مدیریت عملیاتی
operating budget
U
بودجه عملیاتی
cruising range
U
برد عملیاتی
operating profit
U
سود عملیاتی
operating loss
U
زیان عملیاتی
operating expenses
U
مخارج عملیاتی
operational costs
U
هزینههای عملیاتی
incidents
U
حادثه عملیاتی
incident
U
حادثه عملیاتی
component operation
U
عناصر عملیاتی
preoperational
U
پیش عملیاتی
operating cost
U
مخارج عملیاتی
operating cost
U
هزینه عملیاتی
operating ratio
U
نرخ عملیاتی
operating ratio
U
نسبت عملیاتی
element
U
عنصر عملیاتی
operations code
U
رمز عملیاتی
operating temperature
U
دمای عملیاتی
operationalism
U
عملیاتی نگری
endurance
U
برد عملیاتی
operating weight
U
وزن عملیاتی
throughput
U
توان عملیاتی
operation annexes
U
پیوستهای عملیاتی
elements
U
عنصر عملیاتی
operational route
U
جاده عملیاتی
operating staff
U
کارمندان عملیاتی
operating speed
U
سرعت عملیاتی
mission load
U
اماد عملیاتی
inventory control
U
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
U
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
debarkation
U
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
tent striking
U
فرمان اماده حرکت شدن یکانها
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
fire restriction
U
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
adjutant's call
U
احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
common user items
U
اقلام مشترک المصرف بین یکانها
standing operating procedures
U
روش جاری عملیاتی
operational command
U
فرماندهی از نظر عملیاتی
effective through put
U
توان عملیاتی موثر
functional units of a computer
U
واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
operational amplifier
U
تقویت کننده عملیاتی
operational weapon
U
جنگ افزار عملیاتی
fleet operating base
U
پایگاه عملیاتی ناوگان
operational performance category
U
طبقه امادگی عملیاتی
operational performance category
U
امادگی عملیاتی از طبقه
radius of action
U
برد عملیاتی هواپیما
scheme of command
U
طرح عملیاتی یکان
commander's concept
U
تدبیر عملیاتی فرمانده
actions
U
کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
action
U
کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
mission load
U
بار مبنای عملیاتی
troop test
U
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
parting shots
U
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
gap filler
U
یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
parting shot
U
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
not operationally ready
U
غیر اماده ازنظر عملیاتی
game cycle
U
دورههای عملیاتی بازی جنگ
zeroed out
U
غیر عملیاتی شدن یکان
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
emergency complement
U
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
sequential
U
عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
operationally ready
U
حاضر به عمل اماده از نظر عملیاتی
present work
U
عملیاتی که اکنون انجام شده است
alternate escort operating base
U
پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
sop
U
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops
U
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
unit citation
U
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
ctrl
U
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
U
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
U
حکم کنترل دستور کنترل
radiological operations
U
عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
routing
U
عملیاتی که درحین مسیریابی پیام انجام می شوند
block plot
U
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
monadic
U
مربوط است به عملیاتی که فقط از یک اپراند استفاده میکند
control stick
U
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
rated through put
U
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
target offset methode
U
روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
controlled fragmentation
U
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
quid pro quos
U
تعویض
replace
U
تعویض
replacing
U
تعویض
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com