English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
one two U تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
quarterback draw U نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
echoing U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoed U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoes U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echo U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
two-way U موفق در حمله و دفاع
sozin attack U حمله سوزین در دفاع سیسیلی
geong gyuk U نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
anderssen attack U حمله اندرسن در دفاع فرانسوی شطرنج
backfield U چهاربازیکن خط دفاع که در پشت خط حمله اند
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
alekhine chatard attack U حمله الخین- شاتار در دفاع فرانسوی شطرنج
richter rauzer attack U حمله ریشتر- راوزر در دفاع سیسیلی شطرنج
max lange attack U حمله ماکس لانگه در دفاع دواسب یا در جوئوکوپیانوشطرنج
yogoslav attack U حمله یوگوسلاو در واریاسیون دراگون دفاع سیسیلی شطرنج
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
No sooner was he gone than he was kI'lled . U رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same U همان چیز همان
hysterics U حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte U حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysteroid U حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic U حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot U بیک حمله دریک حمله
pretensions U تظاهر
pretences U تظاهر
pretenses U تظاهر
effusion U تظاهر
pretence U تظاهر
pretense U تظاهر
displayed U تظاهر
effusions U تظاهر
prudery U تظاهر
displays U تظاهر
displaying U تظاهر
affectation U تظاهر
affectations U تظاهر
fakery U تظاهر
eyewash U تظاهر
pretension U تظاهر
grimacing U تظاهر
grimaces U تظاهر
grimaced U تظاهر
grimace U تظاهر
display U تظاهر
semblance U تظاهر
make believe U تظاهر
make-believe U تظاهر
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense U دفاع وزارت دفاع
affects U تظاهر کردن به
pretend U تظاهر کردن
feign U تظاهر کردن
dissemble U تظاهر کردن
sham U تظاهر کردن
preciosity U تصنع تظاهر
affect U تظاهر کردن به
pass off <idiom> U تظاهر کردن
gleaming U تظاهر موقتی
sham U تظاهر کردن
shams U تظاهر کردن
gleams U تظاهر موقتی
gleamed U تظاهر موقتی
gleam U تظاهر موقتی
ostensive U تظاهر امیز
simulations U وانمود تظاهر
simulation U وانمود تظاهر
flashiness U خودفروشی تظاهر
feinting U نمایش دروغی تظاهر
ostentation U خود فروشی تظاهر
feint U تظاهر به عملیات تظاهرات
feinted U نمایش دروغی تظاهر
feinting U تظاهر به عملیات تظاهرات
feinted U تظاهر به عملیات تظاهرات
feint U نمایش دروغی تظاهر
feints U نمایش دروغی تظاهر
feints U تظاهر به عملیات تظاهرات
take a dive U تظاهر به ناک اوت
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
She was pretending to be happy. U او [زن] تظاهر به شاد بودن کرد.
His liberalism is merely a pose [an act] آزادمنشی او فقط تظاهر است
demonstrations U تظاهر به انجام عملیات کردن
demonstration U تظاهر به انجام عملیات کردن
demonstrating U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrates U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrated U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrate U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
The demonstrators were waving the flags. U تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
To pretend sickness(ignorance). U تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
To stage political demonstrations. U تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
put up a good front <idiom> U وانمودبه خوشحالی ،تظاهر به خوشحال بودن
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
face dodge U گول زدن حریف با تظاهر به پاس دادن
To be a bit la – di – da . U «مکش مرگ ما» بودن ( پرافاده و اهل تظاهر )
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
identical U همان
thingummy U همان
very U همان
same U همان
this same U همان
selfsame U همان
idem U همان
identic U همان
same U همان جور
same U همان کار
just as well <adv.> U همان مقدار
i went that instant U در همان ان رفتم
equally <adv.> U همان مقدار
self-same U همان خود
i went on the instant U در همان ان رفتم
self same U همان خود
the reinbefore U همان سندیاقرارداد
that once U همان یک بار
s.c U همان دعوی
equally <adv.> U به همان طریق
nothing short of U عینا همان
s.c U همان پرونده
instatu quo U در همان حال
it is the same thing U همان است
at the very beginning U از همان اولش
of the same kind U از همان نوع
selfsame U درست همان
accordingly U از همان قرار
for that matter <idiom> U به همان علت
one U یکی از همان
of that ilk U اهل همان جا
ones U یکی از همان
therabout U در همان نزدیکی
just as well <adv.> U به همان طریق
of that ilk U دارای همان جا
very U همان همین
it is much the same U تقریبا همان است
of even date U دارای همان تاریخ
It comes to the same thing . U باز هم همان ؟ یشود
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
even U دارای همان تاریخ
ones U عین همان یکی
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
idem U همان نویسنده در همانجا
one U عین همان یکی
She promised to bring it but never did . U همان آوردنی که بیاورد !
He would never retract . U هر چه بگوید همان است
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
lighter shade U از همان رنگ ولی روشن تر
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> U هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
What wI'll be woll be. U هر چقدر قسمت با شد همان می شود
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
what you see is what you get U انچه می بینید همان است که بدست می اورید
This is the very thing I wanted. U این همان چیزی است که دلم می خواست
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . U همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com